درباره «مانترا»، آلبومِ سام اصفهاني
اصواتِ رهايي
نيما جوان
«مانترا» به معني رها شدن، ريشه سانسكريت دارد. مانترا و تكرارِ آواهاي موزونش، با مراقبه و آبي آرام بلند، تو را در ستايشِ سكوت، به آن دشتِ بزرگ ميرساند. دشتي خالي از تو و هيچ جز وزشِ باد. بادي كه از تو رد ميشود و همه را، همه تو را با خود ميبرد. چشم باز ميكني و چشمانِ تو آبستنِ سكوت شده است. با شنيدنِ «مانترا» به سكوت رسيدم از ميان آن همه نُت. هيچ صدايي از پيانوي سامِ اصفهاني انگار كه شنيده نميشود. شايد به خاطرِ خلسهاي است كه هنگام شنيدن اين اثر دچارش ميشوي.
و به قولِ سهراب: «دچار يعني عاشق و فكر كن كه چه تنهاست، اگر كه ماهي كوچك، دچارِ آبي درياي بيكران باشد.» اثرِ سامِ اصفهاني كه براي پيانو نگاشته است، به قولِ خودش«مجموعهاي براي سولوي پيانو است؛ اصوات، راوي دنياي دروني من با خاستگاهِ شرق و غرب، اينبار در مقطعي تازه و نگرگاهي متفاوت از حيثِ زمان و زيستن. همانندِ مجموعه اول (ماندالاي درون) در اثرِ حاضر نيز ضمنِ بهرهمندي از اصولِ كمپوزيسونِ موسيقي غربي و علمي، از مصالحِ موسيقايي، رنگ و بيانِ موسيقي ايراني به طور عامدانهاي استفاده شده است. در قطعاتي كه پيشوندِ «پانوراما» دارند، به طور مستقيم وامدارِ الگوهاي تماتيك يا ريتميك موسيقي دستگاهي، مقامي و محلي ايران زمين بودهام و ساير قطعات، رويكردي مستقيم به نشانههاي موسيقي ايراني دارند. انتخابِ عنوانِ «مانترا» علاوه بر غرابت و شوقِ من به نگرشِ شرق و ارتباطِ معنايي با فضاي موسيقي حاضر، كنايهاي است از اصواتي كه انديشه را به مقصدِ «رهايي» رهسپار ميكند.» حتي پيش از شنيدن، از نامهاي قطعات، ميتوان به دنياي اين اثر سامِ اصفهاني راه يافت. نامهايي كه چه بسا خواننده پس از شنيدن قطعات در برخوردي شهودي ضرورت زيباييشناسانه انتخاب آنها را دريابد. اينكه چرا نام يك قطعه «كولي» است؛ يا چرا «مرثيهاي براي درخت» سروده شده است. يا اينكه چگونه ميتوان «به خاطرِ آفتابِ يكشنبه» انتظار كشيد.
سامِ اصفهاني، آهنگساز و نوازنده پيانو، از آن جمله هنرمنداني است كه در پي كشف و شهود است و اين در آثارش نمايان ميشود. مانترا شنيدني است و زيبا؛ مانندِ طلايي موهاي «او» در باد.
اين اثر از سوي نشرِ ماهور منتشر شده است و روي پلتفرمهاي ديجيتالي، شهركتابها و فروشگاه اينترنتي لوركا، قابلِ دسترس است.
لطفا با رعايت كپيرايت، در حفظِ فرهنگ بكوشيد.