به یاد جلال ستاری که در 90 سالگی از میان ما رفت
مرگ چنين خواجه
نه كاريست خرد
نام جلال ستاري بيش از هر لقب، عنوان و منصبي با «فرهنگ» و «اسطوره» پيوند دارد و بر هيچ اهل فرهنگ و هنري پوشيده نيست كه به سبب جد و جهد مثالزدني فردي چون اوست كه دانشجويان و دانشآموختگان دانشگاههاي ما در چند دهه اخير با نام ميرچا الياده، هاسويا ماگوشي، روژه كايوا، نورتروپ فراي، رنه گنون و شماري ديگر از پژوهندگانِ زمينه فرهنگ و آيين و اسطوره آشنا شدهاند. تلاش اين معلم خستگيناپذير ظرفِ ساليان دراز به حدي بوده كه بعيد است زخم فقدانش به سادگي و به زودي با عزم ديگراني در اين روزگارِ سادهانگار و تنگنظر مداوا شود. زايش و پيدايشِ چهرههايي با اين درجه شورمندي و اراده خدمت به فرهنگ، در ايرانِ امروز، خود به تكهاي جدا شده از جهان اسطورهها ميماند و از اينرو است كه مواجه شدن با سير تطور پژوهشگر و مترجمي مانند جلال ستاري با بيش از نيمقرن اندوخته قابل مراجعه افزون بر چهل عنوان تاليف و ترجمه (جز مقالات متعدد منتشر شده در روزنامهها و مجلات گوناگون از دهه چهل تاكنون)، كاري است نه چندان ساده. شايد اين رويكرد مقدسمآب مورد پسند بعضي خوانندگان نباشد اما در وضعيتي سير ميكنيم كه بايد اعتراف كرد امثال ستاريها اگر نه ناياب، بلكه به جرات ديرياب و كميابند و «دستكم بايد اذعان داشت كه اهتمام در شرح و تفسيرِ اسطوره همواره ناكام مانده است.»* پس براي درك آثار فردي چنين موثر و فاضل چه بهتر افرادي بنويسند و بگويند از تبار فرهنگ. پيشاپيش از نغمه ثميني و محمد رضاييراد گرامي براي همراهي در اين اداي احترام سپاسگزاريم و ضمن تسليت به لاله تقيان، همسرِ فرهيخته جلال ستاري، به خوانندگانِ محترم اين سطور نويد ميدهيم روزنامه «اعتماد» گردآوري و انتشار يادداشت و گفتوگوهاي كوشندگانِ فرهنگ و هنر ايران پيرامون اهميت و جايگاهِ جلال ستاري در فرهنگ معاصر را وظيفه ميداند و در دستور كار دارد.