درافتادن و ورافتادن در حوالي پل خواجو
اميد مافي
برويم سر اصل مطلب. اگر فرهاد دنبال بهانهاي است براي سوزاندن دل تمام دشمنان ارتش آبي، هيچ بهانهاي بهتر از پرپر كردن آمال جنوبيها در ايستگاه آخر جام حذفي نيست. سرمربي جوان كه از شكست فضاحتبار سال گذشته در پيچ آخر درس گرفته بهتر از هر كسي به اهميت اين نود دقيقه بيرحم واقف است. خاصه آنكه رويارويي با شماره ۶ بافراست آبيها در خاكريز واپسين، نشانههايي از علايم حياتي را در جسم دو قشون رسيده به عصر نيمهابري نصف جهان زنده خواهد كرد. باور كنيد خوشبختي مانند عشق نيست كه بيخبر بيايد و سوزنبان آبي را به يكباره از خود بيخود كند. او اگر ميخواهد طعم كاميابي را بچشد و جامي كه به دوآتشهها بدهكار است را بالاي سر برد، گزيري ندارد جز آنكه دلواپسي را از واگنهاي آبي دور كند و اصلا يادش برود عصر تفتيده زايندهرود آبستن چه اتفاقات هولناكي خواهد بود. مبرهن است كه در شرايط موجود به ميدان فرستادن توپچيهاي آماده و بهكارگيري نقشهاي كارساز راههاي بسته را باز خواهد كرد تا همهچيز براي عبور شكارچيان آبي از سد سيم خاردارهاي قرمز حوالي كارون فراهم شود. فرهاد البته اين را خوب ميداند كه گريز از كمند تيمي كه فيزيكي و خشن بازي ميكند و به باختن جنگهاي ميانه ميدان عادت ندارد، كار چندان سهلي نيست. اگر قرار است فولاد در روز آخر حسرت حضور در آسيا را با شيمبا و پابوسي پر كند تا شايد بتواند از مسيري ديگر خود را به پيكارهاي قاره برساند، در عوض امير هم شاهمهرهاي چون مهدي قائدي را در پيشاني حمله تيم خود به كار خواهد گرفت. باشوي كوچك كه مدتهاست به درخشش در شبنشيني ستارهها خو گرفته، قادر است قبل از نشاندن واژه بدرود بر لبانش آخرين تارهاي رستگاري را در آوردگاه آن سوي چهلستون بنوازد و يكتنه زير برگه قهرماني تيمش را پاراف كند. ديگر بس است. فرهاد براي درافتادن با مرگ و ورافتادن فولادسازان بايد حجت را بر شاگردانش تمام كند و از آنها بخواهد سرهايشان را جلوي توپ چرمي بگذارند تا پس از تيتراژ آخر اين فيلم دراماتيك، اين سوتهدلان اهواز باشند كه از همه بيزار، زار بزنند و جار بزنند و براي جامي كه از دستشان پريده مرثيه بخوانند. ترديد نبايد كرد نمايش آخر جام حذفي با التفات به بازي تهاجمي و رو به جلوي آبيها و تاكتيكهاي خاص مردِ نكونام ميتواند كاري كند كه دعاي سقوط باران در كنار پل خواجو مستجاب گردد و اشكهاي ماه زير شليك نور نضج بگيرد. بيتعارف با پايان اين دوئل، باد از هاي و هو خواهد افتاد و سكاندار بازنده از چشم سينهچاكاني كه جز تصاحب جام به چيز ديگري فكر نميكنند.