آيتالله محمدهادي ميلاني
و تحكيم روابط با نوانديشان ديني
محمود فاضلي
از سال 1314ش به دنبال مبارزات روحانيون مشهد با حكومت رضاخان، اين حوزه مانند ديگر حوزههاي علميه سراسر كشور مورد تهاجم قرار گرفته بود و پس از حادثه خونين قيام گوهرشاد، روحانيون بزرگ اين شهر دستگير يا تبعيد شده بودند. درپي سختگيري عمومي دولت درباره لباس روحانيون، شور و شوق علمي حوزه علميه مشهد به ركود و سردي گراييده بود و مدارس بزرگ و معروف مشهد در تصرف ادارات و اوقاف حكومت وقت بود و در اين مدت ركود تا سال 1332 ادامه داشت كه آيتالله سيدمحمدهادي ميلاني (1273) تصميم به اقامت در اين شهر ميگيرند.
اصلاح وضع حوزه علميه مشهد و شكوفايي بخشيدن به دروس مدارس ديني در اين شهر اقدامي است كه با اقامت ايشان انجام شد. نخستين اقدامي كه مرحوم ميلاني انجام دادند، بازسازي حوزه علميه و سامان بخشيدن به دروس بود.ايشان چون دريافته بودند كه منشا پراكندگي علماي اين شهر در طول سالهاي گذشته در فقدان اساتيد پرمايه نهفته است، بدان جهت نيز ابتدا اساتيد پركار و شايسته را جذب اين حوزه كرد. درس خارج اصول و فقه ايشان در مسجد گوهرشاد در شكوفايي دروس حوزه نقش بسزايي داشت و به مرور زمان علما را در اين شهر تمركز ميبخشيد.مهمترين دغدغه ايشان لزوم اصلاح شيوههاي تحصيل به سبك نوين در حوزه بود. ميلاني در حوزه علميه قم، ايدههاي خود را درباره لزوم اصلاحات و تدوين برنامههاي درسي مطرح كرد كه مورد تاييد قرار گرفت.
يكي از ابعاد برجسته زندگي آيتالله ميلاني، فعاليتهاي اجتماعي و سياسي ايشان بود.ايشان در روزگار استقرار در حوزه علميه مشهد، موقعيت خاص و تثبيت شدهاي به دست آورد.علاوه بر اينكه وزنه علمي بودند، وزنه اجتماعي چشمگيري به حساب ميآمدند. ايشان، انساني ملي، آزاد و مبارز در خراسان بودند و از همين روي بود كه دانشگاهيان و آزاديخواهان در تهران و مشهد، به سمت اين مرجع آمدند.پس از رحلت آيتالله العظمي بروجردي، رژيم شاه به تصور اينكه حوزه علميه ديگر قدرت سابق را در مهار عملكردهاي ضد ديني او ندارد، رفتارهاي اسلامستيزانه خويش را آغاز كرد و به عنوان اولين حركت، لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي از سوي دولت اسدالله علم ابلاغ شد. آيتالله ميلاني با توجه به برخورد شديد امام خميني با اين لايحه، نامه تندي را خطاب به نخستوزير وقت، اسدالله علم چنين نوشت و خواستار لغو سريع آن شد. آيتالله ميلاني زماني وارد مشهد شد كه نيروهاي هوادار دكتر مصدق نفوذ بالايي در ميان قشر مذهبي شهر داشتند. محمدتقي شريعتي و طاهر احمدزاده به عنوان دو چهره فعال سياسي - مذهبي شهر، نقش بسيار مهمي در جذب جوانان و جلوگيري از گسترش افكار ماركسيستي ايفا ميكردند. روحيه ميانهرو ايشان كه حاصل شش دهه حضور در عراق بود، كمك زيادي به تحكيم روابط او با نوانديشان ديني ميكرد. حضور ايشان در مشهد سبب شد كه اين شهر در جريان جنبش روحانيون در سالهاي نخست دهه 40، محوريت بيشتري يابد. آيتالله ميلاني فاجعه فيضيه قم در سوم فروردين سال 1343 را با حملات مغول و چنگيز مقايسه و آن را خوشخدمتي رژيم پهلوي به صهيونيسم و حركتي براي نابودي اسلام اعلام كردند.در سال 41 نيز يك بار كه ايشان حاضر به رفتن به حرم براي ديدار شاه نشد، وقتي روزنامهاي خبر آمدن آيتالله ميلاني را اعلام كرد، ايشان به شدت آن را تكذيب كرد.شاه در سفري كه در 17 فروردين 1344 به مشهد رفت، تلاش زيادي براي ملاقات با آيتالله ميلاني كرد كه سرسختي ايشان مانع از انجام اين ملاقات شد. بررسي «اسناد ساواك» و خاطرات شفاهي فعالان سياسي و حوزوي آن روزگار نشان ميدهد كه ايشان بر خلاف منش محتاطانهاي كه در ظاهر داشت، نقش مهمي در مبارزات مسلحانه عليه رژيم شاه ايفا ميكرد. فعالان هياتهاي موتلفه اسلامي كه حسنعلي منصور را به جرم تبعيد امام خميني ترور كردند، مستند شرعي خود براي ترور نخستوزير شاه را فتواي آيتالله ميلاني ذكر ميكنند. هرچند در يكي از اسناد ساواك آمده كه مرحوم ميلاني از استناد ترور منصور به خود ناخرسند بوده و در نامهاي به مراجع تهران و قم اين فتوا را تكذيب كرده است. از اواخر دهه چهل به تدريج تغييراتي در مواضع آيتالله ميلاني نسبت به مسائل انقلاب پيش آمد. گروهي معتقدند دو مساله مهم در ايجاد اين ترديد نقش داشت. نخست كتاب «شهيد جاويد» بود و سپس بحثهاي مربوط به دكتر شريعتي و حسينيه ارشاد. از ارتباط وسيع ايشان با علي شريعتي روايات مختلفي شده كه گاهي با هم در تناقض است. زماني آيتالله ميلاني با پدر مرحوم شريعتي رفاقت صميمي داشت، چنانكه در دورهاي از حسينيه ارشاد هم دفاع كرده بود. آيتالله ميلاني در مورخ 20/5/1351 در پاسخ پرسش شخصي با نام قاسم دماوندي كه از وي سوال كرده بود رفتن به حسينيه چه حكمي دارد، اينچنين پاسخ ميدهند: «لازم است از رفتن به آن محل و خواندن كتابهاي مزبور خودداري كنيد.» موضعگيري آيتالله ميلاني عليه شريعتي، موقعيت دكتر را در مشهد متزلزل كرد و منبريها شديدا عليه او موضع گرفتند.شهيد حاج مهدي عراقي درباره تيرگي روابط انقلابيون با مرحوم ميلاني در كتاب «ناگفتهها» صفحه 193 نكاتي را مطرح كرده است. سالهاي پاياني عمر آيتالله ميلاني، براي انقلابيون، سالهاي خوبي نبود و آنان به تدريج ارتباط با ايشان را قطع كردند.عزتالله سحابي مىگويد: «آقاي ميلاني آن زمان مورد اعتراض مبارزين قرار داشت، زيرا تحت نفوذ پسرش از مبارزين فاصله گرفته بود. ايشان آثار و تاليفاتي در حوزه تفسير، فقه و اصول برجاي گذاشت.» اين مرجع تقليد در 17 مرداد 1354 و در 81 سالگي در مشهد چشم از جهان فروبست و در حرم امام رضا (ع) به خاك سپرده شد.