مروري بر مواضع جديد مديران فرهنگي و اوضاع حاكم بر هنرهاي نمايشي
نمايش بيرون از سالنها در جريان است
بابك احمدي
اين روزها فعاليتهاي تئاتري با حمله ويروس و بالا گرفتن شمار مبتلايان و جمعيت درگذشتگان دست و پنجه نرم ميكند، بنابراين هر كوششي در ارايه تصويري واضح از آنچه بر فعالان اين حوزه و چندوچون فعاليتهايشان ميگذرد، لاجرم به يك نقطه ختم ميشود. گرچه بعضي سالنهاي خصوصي همچنان تصميم گرفتهاند به اجراي آثار نمايشي بپردازند، ولي واقعيت اين است كه به نظر ميرسد مخاطبان هم تحت تاثير وضعيت پيش آمده، به درستي دچار ترس و نگراني شدهاند و هيچ سالن نمايشي گزارشي منتشر نكرده كه نمايشي با استقبال از سوي تماشاگران مواجه شده است. به نظر بايد پذيرفت كه همه چيز بيرون از سالنهاي تئاتر جريان دارد.
«خانه تئاتر» ظهر روز گذشته با انتشار بيانيهاي نسبت به ضعف مديريتي در رسيدگي به بيماران كرونايي و سردرگمي درخصوص جلوگيري از عميقتر شدن بحران گسترش ابتلاي شهروندان به ويروس واكنش نشان داد. واكنش اخير سرآغاز مناسبي است براي مرور آنچه ظرف روزهاي اخير بر هنرهاي نمايشي گذشت. شايد كمتر كسي انتظار داشت «خانه تئاتر» در اين روزگار مشقتبار به صداي جامعه (نه فقط تئاتر) بدل شود. به هرحال مرور كنشمندي يك دهه اخير اين تشكيلات موجب گسترش بذر نااميدي در ميان اعضا و ديگر فعالاني شده بود كه از فاصله دورتر عملكرد تشكلات متفاوت صنفي را زيرنظر داشتند. به اين اعتبار ميتوان مدعي شد كه مثلا خانه سينما به ويژه در دهه 80 خورشيدي توانست گوي سبقت را از تئاتريها بربايد؛ سبقتي كه تا مرحله پلمب شدن ساختمان مركزي اين نهاد هنري پيش رفت. با شيوع امواج سهمگين و چندگانه ويروس كوويد19 وزارت ارشاد به كلي از رسيدگي به وضعيت ولينعمتان خود، يعني جامعه فرهنگ و هنر ايران جا ماند. روندي كه ادامه يافت تا صداي اعتراضها بلند شود و خانه تئاتر در اين مورد برخلاف سابقهاش پيشرو عمل كرد.
اين بيانيه واكنشي است صريح به اظهارات غيرمستند جرياني كه مديريت بحران كرونا را برعهده گرفته، بهويژه مسوولان وزارت بهداشت كه هر از چندي اظهاراتي انجام ميدهند فضايي! برخلاف دريافتهاي متن جامعه و انگار تنها خودِ اين مديران هستند كه چنين برداشتي دارند؛ «موفقترين كشور در مديريت كرونا بودهايم»...! در متن منتشر شده آمده است: «كسي گفته بود: «وقتي انساني ميميرد، يك فاجعه اتفاق ميافتد؛ اما هنگامي كه تعدادِ زيادي ميميرند، ما با يك آمار مواجه هستيم!» دولتمردانِ پر افتخارِ ايران! شما كه مديريتتان در هر بخش، مخصوصا مهار و كنترل ويروس كوويد۱۹ دنيا را به تحسين وادار كرده است؛ كارِ مردمِ بيپناهِ ايران از «فاجعه» گذشته و به «آمار» تبديل شده: «در هر شبانهروز، صدها ايراني به خاطر ابتلا به ويروسِ كرونا دلتا به قتل ميرسند!» اگر در ميانِ اين گراميان، فرزندان و عزيزانِ دلبندِ شما هم بودند، آيا باز هم با لبخند خود را «سردارِ كرونا»، «نخبه مديريت»، «مدبر و كاردان» و... ميدانستيد؟ تاريخ درباره شما و آنچه بايد انجام ميداديد و نداديد قضاوت خواهد كرد: در هر دو دقيقه جان باختنِ يك ايراني حقِ ما نبود! خداوند ياريرسانِ اين مردمِ مظلومِ تنها باشد و به فرياد و التماسهاي «شما» در روزِ محشر توجه كند؛ «شما» كه در ظاهر مسووليت پذيرفتيد. خانه تئاتر، از تمامي قواي سهگانه، وزارتخانهها، سازمانها، نهادها و مراكزِ ذيربط ميخواهد كه براي جلوگيري از اين فاجعه قرن در ايران تلاش كنند. كودكان، نوجوانان، جوانان و پيرانِ ما در دستانِ شما امانت هستند، امانتدار باشيد و آنان را زنده و سلامت به ما بازگردانيد.»
مديركل هنرهاي نمايشي در چنگ ويروس
بيجهت هم نبود كه مديركل هنرهاي نمايشي در نشستِ پايانياش با خبرنگاران، دوره يكساله و نيمه حضور دوباره در اين سِمت را «سختترين دوره مديريت» خود توصيف كرد. قادر آشنا يكبار ديگر و در سالهاي پرتلاطم پس از انتخابات دهمين دوره رياستجمهوري بر سكان هدايت اداره كل تكيه زده بود. روزگاري كه گروه پرشماري از هنرمندان تئاتر با سياستهاي جاري وزارت فرهنگ و ارشادِ وقت اختلافنظر پيدا كرده بودند. بعضي حتي دست از هرگونه همكاري كشيدند، عدهاي خانهنشين شدند و گروهي دل به جاده مهاجرت زدند، جمعي هم مجوز نگرفتند و عدهاي نيز طبق روال تاريخ با هر وضعي سازگار شدند. آشنا در آن روزگار با اينكه از مشي ميانه خارج نشد و جانبداري نكرد و موضعگيريهاي سياسي افراد را مرجع تصميمگيريهاي خود قرار نداد، نتوانست همدلي و آشتي چنداني به وجود بياورد، ضمن اينكه خزانه پروپيمان دولت نهم، در سالهاي پاياني به تهِ ديگ خورده بود و مسائل مالي، كمكاري در حمايت از گروههاي نمايشي نيز بر آتش اختلافها ميافزود. با اينحال آشنا يكسالونيم اخير را سختترين دوره مديريتي خود دانسته است. «۱۶ فروردين ۹۹ فعاليتم را شروع كردم و به دليل تعهدات مالي مانده و همچنين قرار گرفتن در شروع دوره جديد مالي، شرايط سختي براي آغاز مديريت بود. بعد هم با كرونا مواجه شديم كه دنيا هم نميدانست با اين ويروس و شيوع آن چه كند. يكي از سختترين دوران مديريت من يك سال و نيم گذشته بود، زيرا كرونا اجازه برنامهريزي نميداد. بودجه كم تئاتر، معيشت هنرمندان و توقعات آنها و از سوي ديگر وضعيت فعاليت در شرايط كرونا كار را براي من و همكارانم سخت كرد. من ۱۰ سال پيش در ادارهكل بودم و قصد بازگشت به حوزهاي كه در آن فعاليت كرده بودم، نداشتم ولي خواست وزير و همچنين تكليفي كه براي من تعيين كرد باعث حضور مجددم در اداره كل هنرهاي نمايشي شد.»
ناگفته نماند كه آشنا در گفتوگويش با خبرنگاران رسانهها به نكات جالبي هم اشاره ميكند: «بودجه تئاتر در بدبينانهترين شكل ۱۴ و در خوشبينانهترين وضعيت ۲۴ ميليارد تومان است كه اين بودجه جوابگوي تعهدات، بيكاري هنرمندان و شرايط كرونايي نيست. از سال ۸۷ تا سال ۹۳ اداره كل هنرهاي نمايشي ۱۳ ميليارد تومان بدهي مالياتي داشته و تا سال ۹۹ اين بدهي مالياتي با جريمه آن حدود ۲۷ ميليارد تومان شده است. بدهي ۳ ميلياردي به دارايي پرداخت شده و طي رايزنيهاي انجام شده ۹۰درصد جريمه مالياتي نيز بخشوده شده است. البته از ديوان عدالت پيگير اين ماجرا هستيم كه بودجه ما مشمول ماليات نميشود و معافيت مالياتي و عودت ماليات پرداخت شده را پيگيري ميكنيم.» در اين اظهارات نكتهاي وجود داشت كه بعضا در تحليلها و گزارشها ناديده گرفته ميشد؛ اينكه بودجه حمايتي از فعاليتهاي تئاتري در شهرستانها، با بودجه دريافتي ادارهكل هنرهاي نمايشي در تهران يكجا نيست. «بودجه استانها متمركز در خود استانهاست. بودجه تئاتر شهر تهران توسط ادارهكل هنرهاي نمايشي تامين ميشود و اينگونه نيست كه بودجه ادارهكل به معناي كل بودجه تئاتر ايران باشد، بلكه بودجه تئاتر استانها در ادارات كل ارشاد استانهاست. ادارهكل به تئاتر استانها كمك مالي ميكند و اين مبلغ در سال ۱۴۰۰، ۸ ميليارد تومان است.»
روزشمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دولت دوازدهم به پايان خط رسيده و اين در شرايطي است كه فقدان استراتژيِ منسجم در هدايت كشتي فعالان فرهنگ و هنر ايران به ساحل امن را ميتوان بارزترين شاخصه اين دوران به حساب آورد. جالب اينجاست كه سيدعباس صالحي به عنوان مدير عرصه فرهنگ بايد اهل گفتوگو و تضارب آرا ميبود، در دوران مديريتش تن به هيچ گفتوگوي چالشي و انتقادي نداد و اكثر دوره فعاليت خود را بدون پاسخگويي به افكار عمومي هنرمندان سپري كرد. مديركل هنرهاي نمايشي حداقل از اين نظر نمره مثبت ميگيرد ولي نقد اساسي آنجا به عملكرد ادارهكل وارد ميشود كه نتيجه عملي تصميمها (يا بهزعم منتقدان فقدانِ تصميمگيري) سرگرداني بيشتر گروههاي نمايشي و سالنها را به دنبال داشت. در نظر بگيريم كه اداره كل در همين دوران توانست به سادگي نظاره كند كه يك سالن مهم تئاتر (اگرچه غيردولتي) ورشكسته و تعطيل شود. يكي از چندين نمونه اتفاقي كه پرسش اساسي به وجود آورد؛ چطور ممكن است نهاد اصلي و رسمي متولي فعاليتهاي نمايشي بتواند مرگ يك مجموعه فرهنگي فعال تئاتري را نظارهگر باشد.
و اما دوباره وزير ارشاد ...
مركز روابط عمومي و اطلاعرساني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، در راستاي اجراي طرح تجربهنگاري با هدف ثبت و انتقال تجربيات وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و مديران و معاونان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، دومين و سومين بخش از گفتوگوي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با عنوان «روزگار فرهنگ، هنر و رسانه» را منتشر كرد. سيدعباس صالحي در اين گفتوگوي اصطلاحا «گلخانهاي» و كنترل شده و بيخطر، به انتقال تجربيات دوران مديريت خود پرداخت. اين انتقال تجربه و توليد محتوا به شكلي مطرح ميشود كه گويي بحث بر سر مديريت يك باشگاه ورزشي است. وضعيت وزارت ارشاد در 8 سال مديريت سيدعباس صالحي بهگونهاي بود كه حتي ميتوان همان باشگاههاي ورزشي را در رسيدن به اهداف تعيين شده موفقتر دانست؛ چراكه مجموعههاي ورزشي حداقل اهداف كوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدتي براي خود تعيين ميكنند ولي در وزارت ارشاد به هيچوجه چنين چيزي مشاهده نشد. يعني پرسش اصلي اين است كه كدام تجربه دارد انتقال پيدا ميكند؟ صالحي در گفتوگويي تصريح ميكند: «ما به دنبال مرجعيتسازي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بوديم. اينكه جريان رصد فرهنگي در كشور در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تعريف شود و وارد ميدان مسالهيابي شديم كه در كلان اين مسالهيابي جايگاه مسائل قديمي و مزمن هم مشخص شد. به جاي اينكه مسالهها را از هياهو و جنجالهاي اطراف بگيريم، ميدان مسالهيابي خود را گستردهتر كنيم، با تفحصهاي صورت گرفته در اين زمينه به ۱۴ مساله اصلي رسيديم كه به عنوان مسالههاي مبنايي در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه شد.»
اين اظهارات يعني مرجعي كه بايد به اجراييات مشغول باشد درك درستي از شرح وظايف خود نداشته و زمان و منابع را صرف مسالهيابي كرده است. چيزي شبيه اختراع دوباره چرخ! گويي 10 سال از فعال شدن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در قالب ساختار نظام جمهوري اسلامي ايران گذشته و امروز وقت آن رسيده كه به بررسي بازدهي عملكردها بنشينيم. البته تحقيق و پژوهش آقايان ظاهرا دستاورد بزرگ ديگري هم داشته؛ «وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در بخش دوم اين گفتوگو به دستگاههاي موازي فرهنگي در داخل و خارج از دولت كه منجر به كاهش اقتدار و اقدام اين وزارتخانه ميشود هم اشاره كرده است.» دريافتِ اين مساله به تحقيق نياز داشت؟ اتفاقا اگر نقطهاي وجود داشته باشد كه بتوان پاشنه آشيلِ مديريت عرصه فرهنگ در دولت دوازدهم دانست، آن بيتوجهي اساسي به خروجي رسانهها و مواردي است كه ظرف 8 سال گذشته در گزارشها و يادداشتهاي خبرنگاران و روزنامهنگاران بازتاب يافته است. همان چيزي كه سيدعباس صالحي «هياهو و جنجالهاي اطراف» مينامد. بيمار كه بانگ برآرد «آخ»! شنوايي پزشك به كار آيد و جز اين مداوايي در كار نيست. مگر اينكه جناب وزير سخنِ سعدي شنيده باشد كه «شخصي همه شب بر سر بيمار گريست/ چون روز آمد بمرد و بيمار بزيست»...
انجمن منتقدان تئاتر زيرنظر وزارت كار
انجمن منتقدان، نويسندگان و پژوهشگران تئاتر از اين پس زيرنظر وزارت كار فعاليت ميكند و به همين اعتبار اميد ميرود رسيدگي به كاستيها و مشكلات فعالان اين حوزه با نظم و نظام بهتري انجام شود، خبر خوشي كه روز گذشته منتشر شد. اعضاي اين انجمن، صبح روز يكشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۰ مقارن با بيستمين سالگرد تاسيس و همزمان با روز خبرنگار، مجمع عمومي و انتخابات دوره جديد را برگزار كردند. انجمني كه از اين پس، تحت عنوان «انجمن صنفي - سراسري منتقدان، نويسندگان و پژوهشگران تئاتر» ادامه فعاليت ميدهد با حضور نماينده وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي، بازرس خانه تئاتر و حضور اكثريت اعضاي انجمن، اساسنامه جديد را به اتفاق آرا تاييد و روزنامه كار و كارگر را به منظور انتشار آگهيهاي صنفي انتخاب كردند. در ادامه، انتخابات نخستين هياتمديره «انجمن صنفي - سراسري منتقدان، نويسندگان و پژوهشگران تئاتر» برگزار و براساس آراي اعضا، از ميان نامزدها به ترتيب محمدرسول صادقي با ۴۵ راي، ساسان پيروز با ۴۳ راي، سيدمحسن حسنزاده با ۳۳ راي، جواد اعرابي و عباس غفاري با ۲۱ راي به عنوان اعضاي اصلي هياتمديره، حميدرضا قنبري با ۱۷ راي و آزاده سهرابي با ۱۶ راي اعضاي عليالبدل هياتمديره، افشين خورشيدباختري با ۲۲ راي بازرس اصلي و محمدرضا حسينزاده با ۱۰ راي به عنوان بازرس عليالبدل انتخاب شدند. اين مجمع عمومي كه با رعايت پروتكل و فاصلهگذاريهاي اجتماعي برگزار شد با ثبت صورتجلسههاي رسمي وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي و با تاييد نهايي نماينده وزارت مذكور و همچنين بازرس خانه تئاتر پايان يافت.
تعويق جشنواره تئاتر كودك
امير مشهديعباس، دبير جشنواره تئاتر كودك و نوجوان همدان گفته است براساس پيشبينيها، امكان آن وجود دارد كه واكسيناسيون در كشور تا زمستان به طول انجامد، به همين دليل بر آن شديم تا زمان برگزاري بيست و هفتمين جشنواره بينالمللي تئاتر كودك و نوجوان همدان را به اسفند ماه موكول كنيم. روابط عمومي اداره كل هنرهاي نمايشي گزارش ميدهد، جلسه ستاد برگزاري بيست و هفتمين جشنواره بينالمللي تئاتر كودك و نوجوان همدان با حضور امير مشهديعباس دبير جشنواره، احمدرضا احساني مديركل فرهنگ و ارشاد استان همدان و ستاد برگزاري جشنواره برگزار شده و دبير جشنواره در بخشي از صحبتهايش گفته «طي يك سال و نيم گذشته به دليل شيوع و همهگيري ويروس كرونا، تئاتر كودك و نوجوان توليد جدي نداشته ضمن اينكه براساس پيشبينيها، امكان آن وجود دارد واكسيناسيون در كشور تا زمستان به طول انجامد، از اينرو تمهيداتي را درنظر گرفتيم تا به توليدات شايسته و مطلوبي در اين جشنواره دست يابيم به همين دليل بر آن شديم تا زمان برگزاري بيست و هفتمين جشنواره بينالمللي تئاتر كودك و نوجوان همدان را به اسفند ماه موكول كنيم كه تاريخ دقيق آن در فراخواني كه به زودي منتشر خواهد شد، اعلام ميشود.» مشهديعباس همچنين خبر داده بخشهايي از جمله پژوهش، به اين دوره از جشنواره اضافه شده است. اين بخش عموما در ديگر جشنوارهها وجود دارد اما به دليل نبود زمان كافي معمولا آثار شركتكننده سفارشي هستند اما در اين دوره از جشنواره تئاتر كودك و نوجوان، زمان لازم براي پذيرش آثار مطلوب وجود دارد. البته اگر اين پژوهشها درنهايت به سرنوشت ديگر پژوهشها دچار نشوند و در كشوها خاك نخورند.
جامعه بدحال است، فكري كنيد
ظواهر امر نشان ميدهد اين گزارش وضعيت روزهاي اخير تئاتر هم مانند ديگر اوضاع حاكم بر اجتماع به هر سو كه سرك ميكشد، درنهايت به دام ويروس ميافتد. بنابراين چنانكه با اعتراض به كرونا شروع كرديم، اين متن را با هشدارهاي مسعود دلخواه، يكي از كارگردانان كهنهكارِ تئاتر به پايان ميرسانيم كه در گفتوگويي با خبرگزاري دانشجويان ايران بيان ميكند: «جامعه ما مانند بيماري بدحال است كه كوچكترين خطاي پزشكي ميتواند او را به كام مرگ بكشاند. بنابراين اميد است كه پزشكاني متخصص و دلسوز بر بالين آن حاضر شوند. يكي از دلايل مهم مشكلات متعدد فعلي، از عدم صلاحيت اغلب مديران ما نشأت ميگيرد. اگر به جاي فاميل بازي و رانت به شايستهسالاري و قانونگرايي رجوع ميكرديم، وضعمان اين اندازه غمبار نبود. در هر عرصهاي كه قدم بگذاريد، مشكلات آن يا از مديريت ناسالم ناشي ميشود يا از زير پا گذاشتن قانون. همه قوانين ما عالي نيستند ولي قوانين خوب زيادي داريم كه اگر رعايت ميشدند، وضعمان خيلي بهتر از اين بود. بخشي از دلمردگي اجتماعي كه به وجود آمده به خاطر كرونا و جهاني است ولي در جامعه ما به دليل ديگر مشكلات موجود، مضاعف است. وضعيت جامعه امروز ما در همه عرصهها بسيار حساس و شكننده است. اگر تجويز اشتباهي صورت بگيرد، اگر پزشكاني غيرمتخصص و ناشايست بر بالين اين بيمار حاضر شوند تجويزهاي اشتباه آنان هر لحظه ميتواند مرگ اين بيمار را به دنبال داشته باشد كه اميدوارم چنين نشود.»