گشتي در نمايشگاه «كرانههاي حضور ديگري» و گفتوگو با هنرمند
براي رسيدن به خلاقيت چند سال هيچ كاري نكردم
آنچه در فاصله ميان تولد و مرگ رخ ميدهد، براي خود و ديگري حياتي سرشار از ناپايداري، تغيير و احتمال است. اين تفاوت و تغييرهاي پي در پي زايش و مرگ براساس ريتمهايي كه بر جهان ما حاكم است، همگون و سازگار ميشوند. ويژگيهاي ناديدني و بنيادين حاكم بر جهان همچون اين ريتمها، چالش ادراك هنرمند و هستي را شكل ميدهد. جهان ملموس را با روياپردازي و لذت ادراك معنا در فرمهاي ساده عمق بخشيده و زندگي طبيعي، زايش، تكثير و جريان مداوم درون انسان را يادآور ميشود. آنچه در بالا خوانديد، توضيحاتي است بر نمايشگاه «كرانههاي حضور ديگري»؛ نمايشگاهي در گالري شيدايي كه در جريان آن هنرمند تلاش كرده است با پرهيز از تقليد از طبيعت، مفاهيم بشري را به تصوير بكشيد.
فران فريدوني، هنرمند نقاش در گفتوگويي با خبرنگار ايسنا كه در اين نمايشگاه حاضر شده بود، در توضيح كلي تابلوهاي خود و دغدغههايش در تصاوير خلق شده، چنين گفت: «در اين مجموعه برخي كارها وجود دارند كه تقريبا اولين اتودهاي جدي من محسوب ميشوند؛ يعني سه سال روي موضوع خاصي كار نميكردم و صرفا در تلاش بودم تا بتوانم آن فرمهايي كه ميخواهم را با مفهومي كه در ذهنم است به دست بياورم.» او در ادامه با اشاره به اينكه از بين هزار اثري كه از طريق تمرين به دست آمده بود، بيشترشان فرمهاي ارگانيك بودند و كمتر پيش ميآمد فرم هندسي باشد، افزود: «من هميشه فكر ميكنم فرمهاي هندسي زاويهدار مادي هستند و فرمهاي ارگانيك معنوي هستند. اين هميشه در ذهن من هست و هميشه با اين ديد به فرمها نگاه ميكنم.» به گفته فريدوني نقاشيها در واقع متشكل از فرمهايي هستند كه اصل و اساس آنها مفاهيم اوليه بشري است و تمام بشريت از تمام جهان در آن با هم مشترك هستند اما در اثر تكنولوژي و سرعتي كه در جهان وجود دارد، ما اين حقيقت را فراموش كردهايم.
اين هنرمند نقاش در پاسخ به اين پرسش كه آيا نمادي در نقاشيها وجود دارد كه براي مخاطب تداعيكننده مفاهيم بشري باشد، گفت: «نميتوانم بگويم اين فرمها نماد چيزي هستند. نمادي در كار نيست و اين فرمها خود مفاهيم اوليه بشري هستند.» فريدوني با تاكيد بر اين نكته كه ما در طبيعت شكل زاويهدار نداريم و به صورت طبيعي اشكال زاويهدار مربوط به تكنولوژي است، گفت: «اينها خود فرمهاي طبيعت هستند و من ميتوانم بگويم كه از طبيعت تقليدي نكردهام كه يك فرم را مثل نقاشيهاي واقعگرايانه كار كنم.»
به گفته او اين نقاشيها خود فرمهايي هستند كه با الهام گرفتن از طبيعت واقعي و ارگانيكي كه انسانها در آن با هم اشتراك دارند، خلق شده است. او در توضيح يكي از آثار خود كه تصوير آن را در پايين مشاهده ميكنيد، ضمن اشاره به لايههايي كه در اثر وجود دارد، گفت: «در فواصلي كه من اين لايهها را ميگذارم زمان براي من متوقف ميشود و روال عادي و مكرر زندگي برايم تغيير ميكند. تا جايي كه متريال به من اجازه ميدهد لايههاي زيادي را كار ميكنم و اين كار برايم خيلي لذتبخش است.» فريدوني در ادامه توضيحات خود به دو تابلو نقاشي اشاره كرد و ضمن اينكه آنها را تقريبا جزو آخرين آثارش خواند، به متفاوت بودن اين دو به لحاظ تكنيكي با ساير كارها پرداخت و گفت: «در كارهاي بعدي لايهها متغيرتر خواهد بود.»
به گفته او، اين دو نقاشي كمي به بدن انسان نيز نزديك است و همچنين در هر دو اثر حس زنانگي نيز تا حدي قابل مشاهده است. فريدوني ضمن توضيح اين تابلو، با تاكيد بر اينكه فمنيست نيست و انتظار ندارد تا كسي برداشتي كه خودش از كارهايش دارد را داشته باشد، گفت: «كار من به صورت مستقيم به هيچ يك از مسائل اجتماعي مربوط نيست و به نظر من اصلا رسالت هنرمند اين نيست كه براي اجتماع به صورت مستقيم كاري بكند.» اين نقاش در ادامه با اشاره به يكي از تابلوهايش كه به گفته خود او بعد از مدت زيادي طبيعتگرايانه كار كردن خلق شده است، خاطرنشان كرد: «در طول تاريخ هنر، نقاشان با طبيعت به صورت آگاهانه برخورد كردهاند. من نيز به همين صورت كار ميكردم تا اينكه به خودم گفتم نقاشي يعني خلق كردن.»
فريدوني ضمن اشاره به اينكه براي رسيدن به هدف خود كه همان خلق كردن خلاقانه است چند سالي هيچ كاري انجام نداد، گفت: «پس از مدتي كه هيچ كاري انجام ندادم اين تابلو اولين تابلويي بود كه بعد از آن دوره، نقاشي كردم.» فريدوني در آخر با بيان اينكه مجموعهاي كه در گالري شيدايي به نمايش درآمده است، يكسري آثار هستند كه ايدههاي آنها ممكن است گسترش پيدا كند، گفت: «براي شروع كار بعدي در حال فكر كردن به اين هستم كه اين فرمها خيلي متغيرتر شوند. مثل آدمها كه خيلي با هم فرق دارند اما در نهايت همگي يكي هستند.» براساس اين گزارش، «كرانههاي حضور ديگري» تا ۱۵ مرداد ماه در گالري شيدايي برپا بود.