ادامه از صفحه اول
۱۸ ماه؛ معادل هر روز سقوط يك ايرباس
چون هيچ عامل ديگري وجود ندارد تا اين افزايش فوت را به آن ربط دهيم. به علاوه در سال 1399، حدود 1500 مرگ و مير ناشي از تصادفات كم شده كه به علت كاهش تردد بود و اين رقم را هم بايد در محاسبات فوت كروناييها منظور داشت. افزايش فوتيها در 5/4 ماه اول امسال نيز چشمگير است. اگر كرونا نبود در اين فاصله بايد حداكثر 146 هزار نفر فوتي ميداشتيم كه در عمل 200 هزار نفر است، يعني 54 هزار نفر افزايشيافته است كه با مجموع فوتيهاي سال 1398 و 1399 ناشي از كرونا حدود 194 هزار فوتي كرونا تا نيمه مرداد سال جاري داشتهايم، در حالي كه آمار رسمي حكايت از مرگ و مير حدود 93 هزار نفر تا اين تاريخ است. يعني آمار رسمي 101 هزار نفر كمتر از رقم واقعي است. البته اين تفاوت در سال گذشته بيشتر بود، زيرا تعداد تستهاي كرونا كمتر بود ولي با افزايش تعداد تستها فاصله مزبور نيز كم شده است. بهطور كلي در 18 ماه گذشته و بهطور متوسط روزانه حدود 350 نفر فوتي كرونايي داشتهايم، در حالي كه متوسط آمار رسمي اين رقم را حدود 172 نفر اعلام ميدارد. با توجه به اينكه بدترين شرايط كرونا معمولا در پاييز و زمستان رخ ميدهد، اگر با همين روند فعلي وضعيت ادامه پيدا كند، در پاييز امسال تعداد فوتيها از پاييز 99 به مراتب فراتر خواهد رفت و ممكن است به روزانه حدود 830 فوتي هم برسد كه بهطور قطع خارج از توان تحمل مردم و نظام بهداشت و درمان است. تنها راه موثر، افزايش واكسيناسيون است. بايد ترتيبي اتخاذ شود كه تعداد قابل توجهي از مردم تا پايان مهر ماه هر دو دوز واكسن خود را دريافت كنند. تازه معلوم نيست كه در پاييز مرحله بعدي واكسيناسيون براي افرادي كه پيشتر واكسن زده بودند، لازم است يا خير؟ شايد لازم شود كه كارگروه يا حتي سازماني مستقل براي واكسيناسيون تاسيس كرد و تمام مراحل مربوط به واكسن از تهيه و واردات آن تا تدوين دستورالعملهاي مربوط و تزريق را به صورت متمركز انجام دهند. برنامهريزي براي مهار كرونا نيازمند يك اراده و تشكيلات قوي در تمامي ابعاد است. از توليد ماسك گرفته تا رعايت مقررات و محدوديت سفرها و تامين دارو و اكسيژن و واكسن و تزريق آنها، بايد متمركز و با برنامه و قدرتمند انجام شود. اخيرا شنيدم كه برخي ماسكهاي موجود در بازار كارايي كافي ندارد و استاندارد نيست. اگر اين ادعا صحيح است، بايد دولت و وزارت بهداشت ترتيبي اتخاذ كنند كه هيچ ماسك غير استانداردي عرضه نشود، زيرا اين امر موجب ميشود كه استفادهكنندگان به خيال مطمئن بودن احتياط كمتري كنند و ويروس بيشتر منتقل شود. صفهاي طولاني تامين دارو و سرم و اكسيژن و... عوارض روحي كمتري از اصل مرگ و ميرها ندارد. مشكل حكومت اين است كه از ابتدا مساله را در حدي كه بايسته است جدي نگرفت، اكنون وارد وضعيت بحراني شده و هزينه عبور از اين وضعيت به مراتب سنگينتر از پيشگيري قبلي است. مديريت بهداشتي كشور ضربه سنگيني را به اعتماد مردم زد و همهاش در پي تعريف و تمجيدهاي دروغين از خود بود. با پنهانكاري آماري، خيال خود را راحت كردند، در 18 ماه گذشته، مرگ و مير روزانه به اندازه سقوط بيش از يك هواپيماي ايرباس بوده است. نظام بهداشتي و درماني بر اساس اين منطق پزشكي عمل نكرد كه پيشگيري بهتر از درمان است. اينكه امروز درمان كنيد، بهتر از فرداست. فردا خيلي دير بود.
فاجعه انساني بيدارمان خواهد كرد؟
اصلاحطلبان ميتوانستند دولت را تهديد كنند كه در صورت ادامه اهمالها حمايت خود را از قوه مجريه سلب خواهند كرد چون جان مردم در خطر است و جان انسانها مافوق همه ائتلافها و مناسبات سياسي است، در اين صورت هرگز در اين قصور بزرگ شريك نميشدند. اگر دولت در مبارزه خود با موانع جدي روبهرو بود، ميتوانست استعفا دهد. ما روزنامهنگاران هم مقصريم كه نوشتيم و گفتيم ولي كم نوشتيم و نوشتههاي خود را به فرياد تبديل نكرديم. چه كسي ميتواند صحنههاي دلخراش آرامستانهاي پر از عزيزان در گذشته را ببيند، ويديوهاي بيمارستانهاي پر از بيمار كه بعضا در راهروها و باغچهها و حياطهاي بيمارستانها با سرمي در دست درد ميكشند را مشاهده كند و آرام باشد و به اندازه مسووليتي كه دارد سربه زير نشود؟ ما تاكنون در اين تراژدي عظيم بيش از 95 هزارتن از عزيزان خود را از دست دادهايم و صدها هزار نفر زجر كشيدند و پناهي نيافتند! حالا مسوولان كه در انتظار موج سهمگينتر بيماري هستند و لابد با مراسم محرم خطر حتمي است به جنبوجوش افتادهاند و انشاءالله، به اميد خدا ظاهرا ميخواهند كارهايي انجام دهند! اما چرا اينقدر دير؟ چرا ما بايد در مهمترين و حياتيترين مسائلمان كند و دير و بد وشلخته و پراختلاف عمل كنيم؟ تحريمها مانع بودند؟ آيا جلوگيري قاطع از مسافرتها و عروسيها و عزاها و تجمعهاي مذهبي هم به تحريمها مرتبط بود؟ ما كه ميدانستيم تحريم هستيم آقايان خصوصا وزير پرادعاي بهداشت كه از متهمان درجه يك اين مصيبت است و بايد محاكمه شود اسناد خود را منتشر كنند كه از چه زماني درصدد تهيه واكسن برآمدند؟ آيا براي جلوگيري از مرگ كسري از اين 95 هزار نفر حاضر به كارهاي بزرگ شديم؟ آيا جان اين همه انسان ارزش نداشت كه در برخي مسائل امتياز بدهيم؟ براي داغدار نشدن هزاران خانواده از منازعات خود با برخي كشورها بكاهيم؟ دولت رسما اعلام ميكرد كه ايران براي حفظ جان شهروندانش حاضر به مذاكرات در هر سطحي و تعامل در هر موضوعي است؟ چنين موضعي اخلاق و درايت و دلسوزي و انسانيت تاريخي مسوولان ايران را به جهان و از آن مهمتر به مردم خودمان ثابت نميكرد؟ نه تنها چنين نكرديم كه براي خريد واكسن محدوديت هم قائل شديم! مگر انقلاب ما نيامده بود تا از مظلومان عالم حمايت كند آيا حداقل در اين برهه زماني مظلومتر از هموطنان بيمارمان وجود داشت كه كنج بيمارستانها حتي از ديدار بستگان خود محروم بودند و بعضا با كمبود امكانات مشقات بيشتري تحمل ميكردند؟ كاش براي يكبار هم كه شده همه با هم از كوچك تا بزرگ از صدر تا ذيل بپذيريم كه ما انسان هستيم مثل همه انسانهاي ديگر امكان خطا و اشتباه و گناه داريم و در اين موضوع شكست خوردهايم و با تمام توان بدون فراافكني درصدد شناخت عيبها و نقصهاي تاريخي خود برخواهيم آمد و نميخواهيم اين فاجعه را با بهانهتراشي و توجيه و شعار بپوشانيم و خود را تبرئه كنيم. ما بايد به نادمان جبرانكننده تبديل شويم. اگر اين سيلي سخت و جانكاه و تكاندهنده و كوبنده و فراموشناشدني روزگار هوشيار و متواضع و واقعبينمان نكند شك نداشته باشيم، ترديد نكنيم كه در موضوعي ديگر سيلي بعدي چنان خردكننده خواهد بود كه اگر مانديم به هوشياران سر به زير تبديل خواهيم شد.