• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5005 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۳۱ مرداد

وزير پيشنهادي و پولي‌سازي آموزش

محمدرضا نيك‌نژاد

در فضاي مجازي نماهنگي پخش شد كه در آن وزير پيشنهادي آموزش و پرورش مي‌گويد: «از نگاه حاكميت، هوشمندانه‌ترين كاري كه مي‌توان انجام داد، رفتن به مدلِ تسهيل‌گري و تنظيم‌گري است ... مي‌توانيم اين همه ساختار و تشكيلات آموزش و پرورش و اين همه حقوق دادنِ به معلمان كه تازه آخرش هم نمي‌دانيم كه كيفيت‌شان چه جوري است! را‌ برداريم و سهم فرزندان از (بودجه) آموزش و پرورش را به خانواده بدهيم اما ديسيپلين هزينه كردنِ آن را كنترل كنيم. آن كساني كه در حوزه تعليم و تربيت دارند سرويس مي‌دهند را رصد كنيم كه چه كاري انجام مي‌دهند و تاييدشان كنيم و كمك‌شان كنيم تا رشد كنند.»
اين نماهنگ در فضاي مجازي سر و صداي فراواني پديد آورد؛ به ويژه بخشي كه از حقوق معلمان سخن رفت و كيفيت كارشان! اما اين يادداشت مي‌خواهد تحليل بيشتري بر اين ديدگاه داشته باشد و ريشه و تا اندازه‌اي پيامد آن را بشكافد؛ گرچه بخش پاياني سخنان باغگلي اشاره ضمني به برون‌سپاري خدمات آموزشي هم دارد و نقد آن كه گونه‌اي ديگر از خصوصي‌سازي آموزشي است، يادداشت ديگري را مي‌طلبد. 
نخستين‌بار طرحِ پرداختِ پول، بُن يا كوپن‌هاي آموزشي را ميلتون فريدمن، اقتصاد‌دان نئوليبرال امريكايي در كتاب «سرمايه‌داري و آزادي» مطرح كرد. فريدمن در اين كتاب كه بنيادش بازارِ آزاد است تاكيد مي‌كند كه چون آموزش «آثار همجواري» دارد و آموزش ديدن يا نديدن، مي‌تواند پيامدهايي براي جامعه داشته باشد، دولت بايد سهمِ هر نوآموز از بودجه را به شكل بن‌هاي آموزشي به خانواده بدهد و خود كنار بايستد. از دل اين نظريه، مدرسه‌هاي كوپني يا بُني (voucher schools) بيرون آمد كه برخي سياستمداران امريكايي در دوره‌اي به‌شدت از آن پشتيباني كرده و در برخي ايالت‌ها و به شكلي محدود به اجرا درآمد. اين ديدگاه گرچه در امريكا بُرد چنداني نيافت اما به ياري فريدمن و شماري از شاگردانش، در شيلي و در دوران پينوشه اجرا شد و اكنون درصد بالايي از مدرسه‌هاي اين كشور، مدرسه‌هاي بُني هستند. مدرسه‌هاي بُني همزاد با طرحِ «گزينش مدرسه»اند كه در آن دولت سهم نوآموز از بودجه آموزشي را به خانواده مي‌دهد و خانواده هم با اختيار و آزادي مدرسه مناسبي براي فرزندش را برگزيده و به ظاهر نه سيخ دولت مي‌سوزد و نه كباب مردم! 
در تقسيم‌بندي‌هاي جهاني، مدرسه‌هاي بُني از مدرسه‌هاي پولي به شمار مي‌آيند. پژوهش‌ها نشان مي‌دهند كه در نهايت بار اصلي آموزش بر دوش خانواده مي‌افتد و بودجه‌هاي مدرسه‌هاي دولتي كه اداره آنها از وظيفه‌هاي ذاتي دولت است را كاهش مي‌دهد؛ رقابت كه در آموزش عاملي به‌شدت آسيب‌زاست را ميان مدرسه‌ها، خانواده‌ها و دانش‌آموزان دامن مي‌زند؛ هدف‌هاي آموزشي كه بخش مهمي از آنها پرورش شهروندان خوب است را محدود به نمره و معدل و سنجه‌هاي كمّي كرده و آزمون‌هاي استانداردشده آسيب‌زا را گسترش مي‌دهد؛ در ادامه گسترشِ رقابت بر سر مدرسه‌هاي خوب و خوشنام! مدرسه‌هاي ضعيف و عموما دولتي در مناطق محروم را ضعيف نگه مي‌دارد و مدرسه‌ها با كارايي كمّي بالا را، به دليل جذب پولِ بيشتر، قدرتمندتر مي‌كند و در نهايت بچه‌هاي خانواده‌هايي كه پول كافي براي پشتيباني‌هاي بيشتر از فرزندانِ خود را دارند گوي رقابت را مي‌ربايند و شكاف آموزشي و به دنبال آن طبقاتي، ژرف‌تر و ژرف‌تر مي‌شود و اين يعني گسترش بيشتر بي‌عدالتي آموزشي. 
از ديگر سو در برآوردهاي جهاني، مدرسه‌هاي بُني برتري ثابت‌شده‌اي نسبت به ديگر مدرسه‌ها ندارند؛ براي نمونه شيلي در آزمون‌هاي جهاني مانند پيزا و پرلز برتري ويژه‌اي ندارد. در همين پيوند مارك تاكر، رييس مركز غيرانتفاعي ملي آموزش و اقتصاد، در يادداشتي كه زنده‌ياد «مهدي بهلولي» آن را ترجمه كرده است، مي‌گويد: «اگر شما به دنبال راهي براي ايجاد يك سامانه آموزشي هستيد كه در آن همه دانش‌آموزان در سطح بالاتري عمل كنند و شكاف ميان دانش‌آموزان با بهترين عملكرد و دانش‌آموزان پايين‌تر، كاهش يابد بايد بدانيد كه هيچ گواهي در هيچ كجايي از جهان وجود ندارد كه امكان گزينش مدرسه از سوي پدران و  مادران چنين چيزي به شما بدهد.»
خب! گرچه باغگلي در واكنش‌هاي رسانه‌اي پس از انتشار نماهنگ از موضع خود كوتاه آمد اما طرح اين موضوع به تنهايي كافي است تا بخشي از ذي‌نفعان آموزش نگران آن باشند؛ چراكه ما خاطره خوبي از واژه «يارانه» و پيامدهاي آن نداريم و اكنون ايشان نيامده از «يارانه آموزشي» سخن مي‌گويند! از ديگر سو، پولي‌سازي آموزش و گسترش مدرسه‌هاي پولي، سال‌هاست كه اتهام جناح جناب باغگلي به رقيب سياسي است. طرح اين‌گونه ديدگاه‌ها افزون بر اينكه خلافِ شعار رييس دولت سيزدهم است و اين مثل قسم و خروس را به ذهن مي‌آورد! از اين گذشته سري را كه درد نمي‌كند دستمال نمي‌بندند! جناب باغگلي آموزش و پرورش آن قدر گرفتاري‌هاي ريز و درشت و پيدا و پنهان دارد كه طرح و اجراي اين‌گونه ديدگاه‌ها جز آنكه شما و رييس‌تان را به دردسر بيندازد هيچ سود ديگري ندارد؛ آن هم طرحِ ديدگاه‌هاي چهره‌اي شناخته‌شده‌ همچون ميلتون فريدمن. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون