اقدام قاطع براي تحقق خير عمومي
نجفقلي حبيبي
عقلانيت يعني هر كاري را برپايه اصول و اساس بنيادين آن دنبال كنيم و با استفاده از تجارب گذشته و دانش روز به سوي تحقق اهداف آينده گام برداريم. در اين بحث ميتوان به مثالهايي متعدد چون خصوصيسازي ارجاع داد. در شرايطي كه تا چند دهه پيش، اموال عمومي بهموجب قانون اساسي در يد اختيار دولت بود، پيرو اصلاحاتي كه ازقضا با نظر رهبري اعمال شد، مقرر گرديد كه بخش عمده اين اموال به ملت واگذار شود و اينجا بود كه با اين پرسش اساسي مواجه ميشديم كه منظور از مردم چيست. اينكه آيا به صرف واگذاري يك كارخانه چندصد ميليارد توماني به چند نفر آنچه قانون اساسي در ارتباط با خصوصيسازي و واگذاري اموال عمومي به مردم تكليف كرده، محقق ميشود يا خير عمومي ايجاب ميكند كه اين اموال به طيف گستردهتري از شهروندان و البته در قالب تعاونيها واگذار شود. اينجاست كه كنار مديريت انقلابي كه نفس واگذاري اموال عمومي به ملت يا به تعبير دقيقتر بازگرداندن اين اموال به صاحبان اصلي را تكليف ميكند، نياز به نوعي عقلانيت و تدبر و تعقل نيز هست. در بحث روابط بينالملل نيز در شرايطي كه اصول حاكم ايجاب ميكند كه مسوولان حوزه ديپلماسي كشورها، منافع ملي خود را اولويت منطقي كارشان قرار دهند، در كشور ما نيز لازم است با نگاهي مبتني بر عقلانيت، در راستاي تحقق منافع ملي و مصالح مملكتي گام برداريم. درحالي كه اگر انقلابي بودن به معناي اقدام ضربتي و قدرتمند باشد، عقلانيت نيز به معناي محاسبهگري دقيق و توجه به همه شرايط در انجام امور و اعمال اقدامات در مديريت خرد و كلان است. با اين حساب عقلانيت انقلابي به معناي آن است كه با محاسبهگري و توجه به خير و منافع عمومي در مسير انجام امور، بهنحوي با قدرت عمل كنيم كه بيشترين منافع براي جمعيت بزرگتري از جامعه محقق شود.
تحليلگر سياسي اصلاحطلب