عقلانيت عقلايي يعني انگيزه به علاوه تدبير
عباس سليمي نمين
ما اين را ميدانيم كه مدير انقلابي، مديري است كه پشتكار مضاعفي در انجام كارها دارد. حال آنكه برخي تصور ميكنند آنچه ذيل انقلابيگري تعريف ميشود، خالي از تامل، تدبر و سعه صدر براي حل مشكلات اساسي است و اين ويژگيها اساسا در گفتمان مديريت انقلابي جايگاهي ندارند. اينكه به صرف بهكارگيري مديران داراي انگيزههايي مثبت و قدرتمند و بر سركار آوردن افرادي كه روحيه ايثار و فداكاري دارند، ميتوان نسبت به حل تمامي مشكلات اميدوار بود؛ حال آنكه چنين نيست. در مسائل اساسيِ جامعه، كنار اين صفات انقلابي، تدبر و داشتن قابليتهاي مديريتي و اساسا همه آنچه را كه لازمه يك مدير عاليرتبه است، نياز داريم و نبايد هيچكدام از اين موارد را فراموش كرد. متاسفانه برخي هيچ عنايتي به مفاهيمي چون تفكر، تعقل و تدبر ندارند و همين پاشنه آشيلشان شده و ميتواند منجر به كاهش دستاوردهاي نيروهاي انقلابيِ ايثارگر و فداكار شود. به هرحال ممكن است يك مدير انقلابي با تلاش و جديت وارد ميدان شده و با اخلاص كار كند اما تا زماني كه از پشتوانه عقلانيت برخوردار نباشد، راه به جايي نميبرد يا دستكم پيگيري امور بدون توجه به اصول عقلانيت، زمان و سرمايه بسياري را از بين خواهد برد. بدينترتيب اگرچه اقدامي عامدانه در راستاي اتلاف منابع رقم نخورده و بالعكس انگيزه مديريت بر بهكارگيري تمامي امكانات مبتني بوده اما از آنجا كه جاي تدبر خالي است، انجام يك پروژه مديريتي مدتها به طول ميانجامد، انرژي بسياري را مصروف خود ميكند و سرمايه هنگفتي را از ملت سلب ميكند اما درنهايت به نتيجه دلخواه نميرسد.
نبايد از ياد برد كه براي تحقق شعارهاي انقلابي بايد از تمامي استعدادها و قابليتها استفاده كرد و اين درحالي است كه بسيج تمامي نيروها و بهرهبرداري از همه توانمنديها، نيازمند برنامهريزي جدي و راهبردي عقلاني است؛ بنابراين نكتهاي كه رهبري به آن اشاره كردند، بسيار بجاست و مسالهاي است كه ما در گذشته تجربه كرده و امروز نبايد اين تجارب در چرخه تكرار بيفتد؛ بلكه بايد ابتدا مسائل كلان را بشناسيم و در ادامه با برنامه براي عبور از اين شرايط اقدام كرده و گام برداريم. به عنوان مثال يكي از شعارهاي بسيار خوب و انقلابي دولت جديد بحث مبارزه با فساد است اما اگر با اين پديده به عنوان پديده ساده مواجه شويم و اينطور تصور كنيم كه به راحتي ميتوانيم به صرف داشتن اراده جدي و سلامت در مبارزه با فساد بر آن فائق بيايم، دچار خطا شده و به مشكل ميخوريم. ضمن آنكه نبايد تصور كرد اگر ما شعاري داديم و نتوانستيم از عهده انجام آن برآييم، اتفاقي نيفتاده و خسارت تحميل نميشود. چراكه همين ناكامي در مسير تحقق شعارهاي انقلابي، باعث ايجاد خساراتي مضاعف شده و آسيبهايي مضاعف نيز در پي خواهد داشت. لذا حتما بايد نظرات كارشناسان احصا شود و بر پايه ديدگاه كارشناسي و آسيبشناسي به سمت مقابله با ريشه مصائب گام برداريم.
نويسنده و روزنامهنگار اصولگرا