ادامه از صفحه اول
سكوت راهحل نيست
گفتن اينكه امام علي(ع) چه رفتاري در عدالت داشت و با برادر نابينايش چگونه رفتار كرد، پيش از انقلاب جذاب بود، ولي اكنون و در اين بازار گسترده فساد، رنگ ميبازد، لذا بايد به امور خارق عادت و عجيب و غريب پرداخت، بلكه مردم كمسواد و بيبهره از دانش مذهبي را جذب و حفظ كرد. ولي مشكل از آنجا آغاز ميشود كه همه اينها ضبط و به سرعت در عرصه عمومي پخش ميشود و افراد و جوانان آگاه و مطلع نيز آنها را ميبينند و فرآيند گريز از دين به واسطه بيان اين آموزهها آغاز ميشود كه از سالها پيش آغاز شده است. بدون ترديد در 150 سال گذشته، هيچگاه تا اين حد بيتفاوتي يا حتي ضديت با اين ارزشها در جامعه وجود نداشته و علت آن نيز سكوت علما در برابر اين تحريفات و دروغهاست. علمايي كه خود را متوليان دين و دينداري ميدانند. كاش فقط سكوت بود، بلكه از نظر برخي ناظران اين سكوت مترادف با نوعي تاييد ضمني نيز است، زيرا آقايان در برابر گزارههاي ديگر كه آنها را غيرمنطبق با ايدههاي خود ميبينند فوري واكنش نشان ميدهند. كافي است يك نفر درباره نقد قانون مجازات يا حجاب چيزي بنويسد، حتما در برابرش واكنش نشان ميدهند، ولي دروغ بستن به خدا و پيامبر، مثل آب خوردن از سوي سطوح پايين مبلغان مذهبي رخ ميدهد و با سكوت مواجه ميشود.
اين فقط يك مشكل در عرضه دين به جامعه است. در حالي كه مشكل مهم و جديتر ديگري هم وجود دارد، زيرا رسميت بيشتري دارد و آن قرار دادن دين در برابر اولويتهاي مردم و جامعه است. اصرار بر انجام مناسك و آيينهاي جمعي در شرايط كرونايي و برخلاف نظرات كارشناسان، تنها نتيجهاي كه دارد، قرار دادن دين در برابر خير عمومي و مصلحت جامعه و مردم است و خطر چنين رفتاري حتي از مورد قبلي نيز بدتر است. اتفاقا اين رفتار ريشه در ترس آنان نسبت به وضعيت دينداري دارد. آنان از يكسو دينداري را به مناسك تقليل داده بودند، آن هم مناسكي كه وجه نمايشي و حركتي آن بر محتوا غلبه دارد. البته اخيرا ديدم كه امام جمعه اصفهان در اين باره اظهارنظر فقهي صريح و روشني در مخالفت با اين تجمعات كرده بود ولي اين تجمعات فقط بخشي از مشكل است. بخش مهمتر اصل وجود اين رفتار است. يعني غلبه رفتارهاي مناسكي و نمايشي به عنوان نشانه دينداري است كه اگر چنين شود مناسك و نمايشهاي ديگري هم هست كه ميتوانند رقيب قدرتمندتري براي اينگونه از دينداري باشند و اكنون رقيب شدهاند. آنچه دينداري را بدون رقيب و به عنوان يك نياز ماندگار معرفي ميكند، اخلاق و معنويت است كه اتفاقا در اين حالت، دينداري مناسكي به حاشيه ميرود. نتيجه اين شيوه برخورد با مناسك مذهبي در بلندمدت آشكار ميشود و آن تعريف مذهبي بودن در تقابل با جامعه است. در سالهاي دور مذهبيها مقيد بودند كه صداي بلندگوها را به نحوي تنظيم كنند كه مزاحم مردم نشود. اين نوع مذهب كه خود را در كنار مردم تعريف ميكرد حالا به مذهبي تبديل شده است كه خود را در تقابل با سلامتي مردم تعريف ميكند. در همه اين موارد آقايان علما ميتوانند و بايد اظهارنظر و بحث كنند، چه تاييد و چه رد. در هر حال سكوت راهحل نيست.
پاسخي به ادعاهاي محمدرضا زائري
آيا جناب زائري، ساختن ضريح و مقبره بر قبور تمام اين علماء و محدثان را نيز (خطايي راهبردي)، (مصيبتي پياپي در عرصه فرهنگ عمومي) و (فاجعهاي بزرگ) ميداند يا تنها مضجع شريف بزرگ احياگر دين در قرن معاصر، فقيه، فيلسوف، عارف و عالم روشنضميري چون حضرت امام خميني (سلامالله عليه) كه به تعبير مرجع عاليقدر و حكيم متأله، حضرت آيتالله العظمي جوادي آملي (مدظله العالي): «الان كاملا در كنار مزار امام و مرقد امام ميگوييم «أشهد أنّك قد أقمت الصلاه و آتيت الزكاه و أمرت بالمعروف و نهيت عن المنكر و أقمت الحج» حج را او اقامه كرد. مگر در حج سخن از برائت از مشركين بود، مگر «مرگ بر امريكا» در كنار گوشِ مزدوران امريكا مقدور بود اين را امام زنده كرد، حج را اقامه كرد. (درس خارج تفسير قرآن- 22/02/1388)» را شايسته تكريم و عرض ارادت مومنين نميداند؟!
مرحوم ميرداماد در القبسات (صفحه 456) از المطالب العاليه من العلم الالهي (جلد 7/ صفحه 131) اثر فخررازي نقل ميكند: شاگردان ارسطو براي حل مسائل پيچيده علمي در كنار قبر ارسطو مباحثه ميكردند و مطالب برايشان حل ميشد.
اين واقعيتي است كه قبور بزرگان علم و عمل، اثرات فراوان علمي، معنوي و مانند آن را دارد كه قابل كتمان نيست و ابدا اين تكريم و عنايت، در تعارض با مقام برين حضرات انبياء و اولياء (عليهمالسلام) نبوده، بلكه در عرض و دنباله توسل به ذوات قدسي انسانهاي كامل معصوم است. اگر عالمان دين، وارثان انبياء هستند؛ تكريم آنان در دوران حيات و پس از عروج به ملكوت اعلي دنباله تكريم انبياء و معصومين(ع) است نه در تقابل و تضاد با آن.
دولت سيزدهم و ابرچالشي به نام كمبود منابع آب
دولت سيزدهم كه با شعار «ايران قوي» سكان مديريت اجرايي كشور را به دست گرفته و اركان حاكميت همكاري و همراهي خوبي با مجموعه دولت دارند، فرصت بسيار مغتنمي را به وجود آورده تا دولت سيزدهم با تصميمات بزرگ و تاريخي در مسير حل چالش آب قدم برداشته و مساله آب را به عنوان يك مساله محوري در صدر فعاليتهاي توسعهاي خود قرار دهد.