در تكمله اعتراض سوريه به ميزباني ايران
تقابل سياست فوتبالي با فوتبال سياسي
ابوالفضل نجيب
ايسنا به نقل از سايت عربي كوره نوشت؛ «ابراهيم بازيد دبيركل فدراسيون سوريه گفته ايافسي مجهز شدن به تكنولوژي وياي آر را شرط ميزباني قرار داده است، اما ايران اين شرط را ندارد. شمار مبتلايان به ويروس كرونا بهشدت در ايران در حال افزايش است. ما خواستار برگزاري بازي در زمين بيطرف شديم و رسما به ميزباني ايران اعتراض كرديم.»
آنچه مورد اعتراض دبيركل فدراسيون فوتبال سوريه قرار گرفته از چند زاويه حائز اهميت است. اول از حيث نگاه مسوولان داخلي كه همواره اصرار دارند تصميمات مخالف عليه فوتبال ايران را در چارچوب مسائل سياسي و به خصوص حضور برخي مسوولان وابسته يا متمايل به عربستان سعودي ارزيابي كنند. دوم از حيث موضوعيت تصميماتي كه كنفدراسيون آسيا با رعايت مقررات حاكم بر آن اتخاذ ميكند. اما پيش از آن بايد يادآور شد اعتراض سوريه به ميزباني ايران در خوشبينانهترين فرض بر تامين يا دفاع از آنچه در عرف بينالمللي به منافع ملي تعبير ميشود تاكيد دارد. آنچه هم دبير فدراسيون فوتبال سوريه در مخالفت بر ميزباني ايران اشاره دارد، در واقعيت امر و از منظر قوانين مورد تاكيد كنفدراسيون آسيا محل اعتنا است. با اين حال كنفدراسيون فوتبال آسيا راي به ميزباني ايران صادر كرده است. ميشود اين تصميم را مقايسه كرد با تصميمات ديگر همين كنفدراسيون كه همواره آن را به اعمال تبعيض و در اصطلاح پايمال شدن حق و حقوق فوتبال ايران تعبير ميكنيم.
در اين صورت آيا ميشود براي سوريها اين حق را قائل شد كه به استناد قوانين كنفدراسيون آسيا مخالف حق ميزباني ايران باشند. و مهمتر ميشود اين حق را براي آنها قائل شد كه كنفدراسيون آسيا را به سياسي كاري متهم كنند. آنچه سوريها بر آن تاكيد دارند، حداقل در چارچوب شرح وظايف فدراسيون فوتبال سوريه كه به نوعي مسووليت صيانت از منافع ملي در حوزه ورزش بهعهده دارند، را ميشود از منظر كلان به تامين و دفاع از منافع و حقوق ملي تعبير كرد. واكنشي كه مسوولان فوتبال ايران نيز داشتهاند و چه از موضع حقانيت يا پروپاگاند سياسي همواره معترض و متعرض تصميمات مشابه بودهاند. اين اعتراض فارغ از اينكه ما روابطمان با سوريه چه بوده و هست و در طي سالهاي متمادي چه در حوزه سياسي و اقتصادي و مستشاري و... چه ميزان براي دوستي با سوريه هزينه كردهايم تنها از منظر دفاع از حق و حقوق ملي ميتواند براي مسوولان ورزشي و سياسي ما حائز اهميت و چه بسا مايه عبرتآموزي باشد. آن هم از سوي كشوري كه طي سالهاي طولاني ناامني و جنگ داخلي و تهديد بالفعل و بالقوه داعش و حتي حملات هوايي اسراييل در همين روزها، ايران را به عنوان وفادارترين و سرسختترين و مهمترين متحد استراتژيك همراه كنار خود داشته است. فراموش نكنيم ما براي همين متحد استراتژيك تا آنجا پيش رفتيم كه براي راه يافتن سوريه به مرحله پليآف جام جهاني گذشته حاضر به هزينه كردن يكي از بزرگترين ركوردها در تاريخ جام جهاني شديم. در بازي آخر گروهي مقدماتي ايران با انجام هفت بازي و شش برد و بدون گل خورده نه تنها به عنوان اولين تيم صعودكننده به جام جهاني لقب گرفت كه در آستانه كسب افتخار تنها تيم صعودكننده به جام جهاني بوديم كه در مرحله گروهي حتي يك بار دروازهاش به روي حريفان مقتدري چون كره جنوبي و قطر و ... باز نشده بود.
در آن بازي تنها شانس و اميد سوريه براي صعود به جام جهاني ابتدا گرفتن يك تساوي در ورزشگاه آزادي و بعد برنده شدن در بازي پليآف براي صعود به جام جهاني بود. براي سوريها سواي نفس حضور در جام جهاني، اين موفقيت از جهات سياسي هم بسيار حائز اهميت بود. همچنان كه براي ايران به عنوان متحد و دوست سوريه.
نميخواهم ادعا كنم آن تساوي تعمدي بود. با اين حال چنان نتيجهاي كه به باز شدن دوبار دروازه ايران و تساوي منجر شود، از ديد بسياري ابهامآميز بود. هرچند سوريها توانسته بودند در بازي رفت در زمين بيطرفي كه كم از باتلاق نداشت از ايران يك امتياز بگيرند. با اين حال فراموش نكنيم سوريه در آن بازي با روي آوردن به خشونتهاي بيجا و گاه تعمدي حداقلهاي بازي جوانمردانه را نيز رعايت نكرد. ميخواهم تاكيد كنم موضعگيري فدراسيون فوتبال سوريه حداقل در اين مقوله خيلي كوچك و بهظاهر پيش پاافتاده نشان ميدهد صميميترين دوست و متحد استراتژيك و كشوري كه ما همه گونه براي او هزينه كردهايم، از كمترين حق اعتراض بحقي كه حتي نهاد به رسميت شناخته چون كنفدراسيون آسيا براي ما قائل شده كوتاه نميآيد و چشم پوشي نميكند. اين در حالي است كه ما بر خلاف رويه دوستان و متحدان استراتژيك از هرگونه هزينه كردن مضايقه نداريم.
ميشود به دلايل مخالفت سوريه در همين فقره ميزباني از منظر نوعيت تعاملات سياسي هم اشاره كرد. آنچه سوريها در مخالفت با تصميم كنفدراسيون آسيا مورد استناد قرار ميدهند را از منظر سياسي ميتوان به القاي سياهنمايي تلقي و تعبير كرد. همان بهانههايي كه پيشتر عربستان تحت عنوان ناامني مطرح نمود موفق به محروم كردن ايران از ميزباني باشگاههاي آسيا شد.
در اينكه اوضاع ما از حيث كرونا قابل دفاع نباشد، ترديدي نيست. اما اينكه دوست و متحد و كشوري كه ما همهگونه براي او هزينه كرده و ميكنيم به خاطر ميزباني يك مسابقه چنين ما را در معرض چالش جهاني قرار ميدهد، نشانگر اين حقيقت است كه در عرصه تعاملات خارجي به تعبير چرچيل دوستي تنها با تامين منافع ملي تعريف ميشود و بس. واقعيت اين است كه ما در عرصه سياست خارجي براي كشورهايي كه دوست و متحد ميشناسيمشان همه رقم هزينه كرده و ميكنيم. درست در نقطه مقابل متحداني كه وقتي پاي كمترين منافعشان در ميان باشد، حتي از چشم بستن و ناديده گرفتن پارهاي مشكلات براي انجام يك بازي نود دقيقهاي در ايران حتي در ازاي جبران و اثبات كمترين نشانه از دوستي و قدرشناسي كوتاه نميآيند. موضوع ديگر دوگانه برخورد ما با تصميمات كنفدراسيون فوتبال آسيا است. همان كنفدراسيوني كه وقتي ما را از ميزباني ساير رقابتهاي آسيايي محروم ميكند، به جاي پذيرفتن واقعبينانه دلايل، آن را به تصميمات سياسي تعبير ميكنيم. ممكن است در پارهاي موارد ملاحظات سياسي دخيل باشند. اما متهم كردن يكسره كنفدراسيون آسيا به اتخاذ تصميمات سياسي بالاخره يك جايي هم منجر به اعتراض رقباي فوتبالي و حتي در اين مورد به خصوص دوستان و متحدان سياسي ما در منطقه هم ميشود. سياسي تلقي كردن اين اعتراضات ميتواند به همان اندازه موضوعيت داشته باشد كه مثلا اعتراض سوريه به حق ميزباني ما. اينكه ما براي اعتراض سوريها چه اندازه مشروعيت قائل ميشويم، قطعا به حقانيتي بر ميگردد كه طي سالهاي گذشته براي اعتراضهاي خود قائل بوده و خواهيم بود.