• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5012 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۸ شهريور

به ياد جاي خالي سيامند رحمان در پارالمپيك

موسيقي عجيبي است مرگ

اميررضا احمدي |يك: مثل نقش اولِ رمانِ كيمياگرِ پائولو كوئليو، سيامند به خوبي بلد بود گنج درو‌نش را پيدا كند. ياد گرفته بود چطور با دستان پرتوانش مرزهاي ساختگي معلوليت را كنار بزند و خودش را به بالاترين قله‌هاي موفقيت برساند. كسي كه مي‌دانست معلوليت، مرزي ساختگي است كه مي‌توان با تلاش و انگيزه از آن عبور كرد و ‌رشته‌هاي رويا را با معلوليت هم مي‌شود به حقيقت پيوند زد. با دستاني پرتوان كه آرزوهاي يك ملت به سرپنجه‌هايش گره خورده بود و هر بار زيباتر از قبل، ركورد مي‌زد تا همه باور كنيم پهلواناني چنين، فقط در افسانه‌هاي شاهنامه نيستند و در همين زمان‌ هم داريم افرادي كه دست به خرق عادت مي‌زنند. البته كه حمله به ركوردها براي ما خرق عادت بود‌ اما براي خود سيامند صرفا يك «عادت» بود؛ عادتي كه از تكرارش لذت مي‌برد. مي‌دانست كه اصلي‌ترين رقيبش خودش است و‌ هر بار به ركوردهاي خودش حمله مي‌كرد تا دوباره نشان دهد با وزنه‌ها مشق ركوردزني كردن يعني چه.  دو: درست به‌ اندازه تمام آن وزنه‌ها، ركورد‌زني‌هايش جهانيان را شگفت‌زده مي‌كرد اما در ايران، همه به اعجاز مرد ركوردهاي باورنكردني عادت داشتند. پسر هميشه خندان اهل اشنويه، با آن خونسردي و لبخند‌هاي دلنشين، ميميك صورت دوست‌داشتني و معصومِ كودكانه، محبوب دل همه ورزش‌دوستاني بود كه مسابقاتش را دنبال مي‌كردند و‌ هميشه به‌ تلويزيون‌ خيره مي‌شدند تا اعجاز‌ جديدش را ببينند. سيامند اسطوره بود، بي‌مانند و بي‌رقيب. كسي كه شايد در سال‌هاي بعد، وقتي در لغتنامه‌ها دنبال مترادفي براي كلمات پرقدرت، قهرمان، دوست داشتني و ‌محبوب بگرديم، به نام او برخورد كنيم؛ قهرمان، پرقدرت، جسور و البته خوش‌خنده مثل سيامند رحمان. سه: اين روزها پارالمپيك توكيو در حال برگزاري است و جاي خالي مرد‌ پولادي كاروان‌مان بيش از هر زماني حس مي‌شود. قهرماني كه در دوره قبلِ مسابقات ركورد مي‌زد، طلا ضرب مي‌كرد و همه منتظر بوديم امسال هم همين داستان را تكرار كند و ما را به وجد آورد. شايد بهتر باشد متن را با شعري از گروس عبدالملكيان به پايان ببرم كه پيش‌تر درباره زنده‌ياد بابك قرباني به كار بردم‌ و اين‌بار براي زنده‌ياد سيامند رحمان؛ «موسيقي عجيبي است مرگ؛ بلند مي‌شوي و ‌چنان آرام و نرم مي‌رقصي كه ديگر هيچ‌كس تو را نمي‌بيند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون