ادامه از صفحه اول
ما و مقاومت پنجشير
به اين بهانه مدعي همه قدرت در اين كشور باشد، بلكه آنچه تاكنون در افغانستان به دست آورده با استفاده از زور و تحميل خواستههايشان بر ديگر اقوام به دست آمده است.
به نظر ميرسد براي طالب درك اين موضوع بسيار مشكل باشد كه افغانستان يك كشور چند قوميتي است و يك قوم نميتواند به تنهايي بر تمامي افغانستان سلطه پيدا كند. عدم درك اين موضوع باعث بيثباتي و ناامني در افغانستان شده است. انتظار ميرفت با توجه به شعارهايي كه طالبان داده بود به اين سمت پيش برود كه همه اقوام را شريك در حكومت بكند. حتي پيش از آغاز درگيري در پنجشير اين فرصت براي طالبان وجود داشت كه به جاي روي آوردن به استفاده از سلاح و جنگ، آتشبس و تفاهمي مدتدار مثلا براي يكسال با ساكنان پنجشير به امضا برساند تا بتواند حسن نيت خود را در تشكيل يك حكومت فراگير به همه ثابت كند. اگر طالبان ميتوانست در طول دوران اين توافق اعتماد طرفهاي مخالف خودش را جلب كند، طبيعي است افرادي كه در پنجشير هستند هم با حكومتي كه همهشمول باشد و همه در آن نقش داشته باشند همراه ميشدند. ولي هنوز طالبان هيچ نشانهاي از عزم و اراده براي تشكيل حكومت فراگير نشان نداده است.
روشن است كه طالبان نماينده همه مردم افغانستان نيست، بلكه بخشي از قوم پشتون است. كساني كه امروز در پنجشير جمع شدهاند، از اقوام و گروههاي مختلف افغانستان هستند و در واقع بر خلاف طالبان از تنوع و تكثر بيشتري به لحاظ نمايندگي از اقوام و گروههاي افغان برخوردارند. اين تكثر و تنوع، در واقع نمايندگي از همه كساني است كه از قالب حكومت مدنظر طالبان مستثني شدهاند و از دايره مديريت در افغانستان بيرون ميمانند. در نتيجه بيجا نيست كه مقاومت پنجشير را نماينده مردم افغانستان بدانيم، چراكه همان نماد چند قومي و چند نژادي را نمايندگي ميكند.
مقامهاي امريكايي امروز پيشبيني جنگ داخلي، خشونت و گسترش تروريسم در منطقه در نتيجه تحولات افغانستان ميكنند. اما واقعيت اين است كه تمام اين اتفاقات، نتيجه برنامهريزي و مقاصد امريكاست. واشنگتن تصميم گرفته بود كه اين بخش از جهان را ناامن كند و اين ناامني را به مناطق پيراموني از جمله آسياي مركزي، چين و تاحدودي ايران سرريز كند. اين همان خواسته امريكاييهاست و همان چيزي است كه امروز در حال تحقق يافتن است. در نتيجه اينكه سران نظامي امريكايي ادعا ميكنند در مورد آينده چنين پيشبينيهايي دارند، در واقع پوشاندن اين واقعيت است كه خودشان عامدانه زمينهساز چنين اتفاقاتي شدهاند. اتفاقاتي كه احمد مسعود، رهبر مقاومت پنجشير هم در مورد آينده و خطر تروريسم و استفاده از سلاحهاي امريكايي توسط گروههاي تندرو عليه جهانيان، در بيانيهاي كه ديروز صادر كرد، هشدار داده و اين هشدار جدي و واقعي است.
هدف امريكا اين بود كه هزينههاي مبارزه با خشونت و افراطيگري در افغانستان را از دوش خودش بردارد. در دوران حضور نظاميان خارجي در افغانستان، يك موازنه نسبي وجود داشت كه هزينه زيادي به امريكا تحميل ميكرد. امريكا تصميم گرفت كه اين موازنه را به هم بزند و هزينههاي مبارزه با تروريسم و افراطيگري را به دوش كشورهاي پيرامون افغانستان بيندازد كه از امنيت نسبي در افغانستان منفعت ميبردند. اگر كشورهاي پيرامون افغانستان، از جمله ايران و ديگر كشورهاي همسايه بتوانند يك موضع واحد در مقابل تحولات بگيرند، ميتوانند نتايج اين سرريز شدن ناامني را كنترل كنند.
با اين حال آنگونه كه در ابتدا ذكر شد، اقتضائات كنوني افغانستان با گذشته متفاوت است. ايران در دورهاي كه يك حكومت به رسميت شناخته شده بينالمللي براي افغانستان وجود داشت، از مقاومت در ولايت پنجشير حمايت ميكرد. اما در اين دوره بايد به نسبت مقتضيات زمان سياست جديد در پيش بگيرد. توازن در سياست در مقابل طرفهاي مختلف در افغانستان يك سياست اصولي است كه نخست طرفها را به گفتوگو و حل مشكلات از طريق مذاكره تشويق كند. ما اين نكته را هم به طالبها تذكر دادهايم و هم به احمد مسعود گفتهايم. احمد مسعود هم اعلام آمادگي كرده و گفته است كه آماده مذاكره است و خواستار جنگ و خونريزي نيست. ما بايد سعي كنيم از طريق ديپلماسي هزينههايي كه اين معضل و پيچيدگي سياست در افغانستان خلق كرده است را كاهش دهيم. تنها راه پيش روي جمهوري اسلامي ايران ديپلماسي است، نه استفاده از نيروي نظامي يا مشاركت مستقيم و غيرمستقيم در درگيريها.
كرونا بهترين فرصت براي اصلاح عادتهاي غلط
اين يادداشت قصد ندارد سياستهاي غلط مسوولان را در خصوص كرونا انكار كند، بلكه قصد دارد روي ديگر سكه را هم نشان دهد. بايد قبول كرد كه مسوولان جامعه متناسب با فرهنگ مردم رفتار ميكنند. به فرموده پيامبر اعظم اسلام حضرت محمد(ص)، «هر قومي شايسته حكومتي است كه دارد.» بنابراين اگر بگوييم در دوران كرونا رابطه معناداري بين رفتارهاي غلط مردم و بيكفايتي مسوولان وجود دارد، فرضيه درستي طرح كردهايم.
در بحران كرونا، مردم بايد با رفتارهاي درست، مسوولان را شرمنده ميكردند، اما متاسفانه با بيتفاوتي به خطرات كرونا و رعايت نكردن پروتكلها، باعث شدند مسوولان از رفتار غلط مردم به نفع خودشان بهرهبرداري كنند و تاخير در واردات واكسن، برنامههاي اشتباه در ساعات كار ادارات، تعطيليهاي بيفايده كشور، گراني يا بيكيفيت بودن لوازم بهداشتي مخصوص كرونا، ورشكستگي برخي مشاغل و... در پشت رعايت نكردن پروتكلها پنهان شد.
كرونا بهترين فرصت براي مردم كشورمان جهت اصلاح عادتهاي غلط است، اما ميبينيم كه مسوولان از آب گِلآلود كرونا براي خودشان ماهي گرفتهاند و اين مردم هستند كه خيلي چيزها را در دوران كرونا از دست دادند؛ از شغل و درآمد تا عزيزترين اعضاي خانواده و دوستان. كمي تغيير در فرهنگ اجتماعي ايرانيان ضروري است.