ادامه از صفحه اول
نگاه سياه و سفيد كمانه ميكند
اكنون ميشنويم كه چنين استادي را با عذر بدتر از گناه از دانشگاه آزاد اخراج ميكنند. اگر يك نظام آموزشي مستقل و معتبر ميداشتيم، بهطور قطع عبدالكريمي بايد در بهترين دانشگاه تدريس ميكرد. به گمانم مشكل اصلي در اين اخراج چيز ديگري است. او را به اتهام دفاع از رژيم گذشته اخراج كردهاند! اين اقدام مرا ياد لطيفهاي انداخت. دو نفر دعوا ميكردند. اولي به دومي گفت كه چرا فحش ميدهد. دومي با رديف كردن يكسري فحش ديگر گفت فلان فلانشده من كي فحش دادم. قضيه اين است كه اين اخراج بهطور دقيق ترويج و تاييد چيزي است كه از ترس رواج آنچيز او را اخراج كردهاند. در واقع هنگامي كه در فضاهاي رسانهاي غيررسمي و در كف خيابان و كوچه و بازار گرايش به گذشتهاي را ميبينيم كه از بسياري جهات ارزش دفاع ندارد و بايد محكوم شود، متوجه ميشويم، يك علت آن سياه و سفيد كردن گذشته و منع ديگران از اظهارنظر و تاييد نقاط مثبت آن است. اين نگاه يكسويه موجب ميشود كه نظام آموزشي كشور در طول دبيرستان و دانشگاه در انتقال مفاهيم خود به دانشآموز و دانشجو با شكست مواجه شود. زيرا با اولين انديشهاي كه مخالف گزارههاي رسمي است، تمامي آن بناي آموزشهاي دادهشده فرو ميريزد و به نتايج عكس منجر ميشود. نتيجه اين است كه مخاطبان حتي حاضر به ديدن ضعفهاي اساسي رژيم گذشته نيز نميشوند. ايراد نگاه سياه و سفيدي اين است كه ميكوشد خود را سفيد مطلق و ديگري را سياه مطلق نشان دهد، اين منطق به لحاظ شكلي ترويج و پذيرفته ميشود ولي به لحاظ محتوايي به راحتي ميتواند جاي سياه و سفيد عوض و نتيجه معكوس شود. منطق سياه و سفيد ره به جايي ندارد. هيچ فرد و گروه و حكومتي را نميتوان نشانه سفيدي يا سياهي مطلق معرفي كرد. اگر چنين كنيم اين منطق دير يا زود كمانه ميكند و صاحب آن را مصداق سياهي معرفي ميكند. روشنفكر واقعي براي شكستن اين منطق هزينه ميدهد. گمان نكنيد با اخراج و قطع منابع مالي و زندگي آنها كه اقدامي زشت و غيراخلاقي است ميتوان سياهي را از تصوير خود پاك كرد اگر سياهتر نشود.
اخراج عبدالكريمي در ذهنيت مخاطب و جامعه نتيجهاي جز تاييد گفتمان مخالفان راديكال حكومت ندارد. حكومتي كه مدعي بود ماركسيستها هم ميتوانند آزاد باشند و حرف بزنند، كارش به جايي رسيده كه عبدالكريمي را در دانشگاه تحمل نميكند. آيا منظور از كرسيهاي آزادانديشي اخراج عبدالكريميها است؟
اندوه پنجشير كشت ما را!
توام با ظهور و تقويت گروههاي تروريستي خواهد بود هم يك تهديد واقعي براي ما محسوب ميشود. طالبان هيچ داعيهاي براي برخورد با داعش و القاعده ندارد جز اينكه به امريكا تعهد و تضمين داده است كه از خاك اين كشور خطري متوجه منافع غرب نشود. در اين صورت همسايههاي اين كشور ميمانند و آينده پر ابهام اين منطقه و هزينههايي كه بايد براي امنيت خود پرداخت كنند. چين نشان داده كه نهتنها نگران نيست كه آماده بهرهبرداريهاي خاص خود در اين كشور است. روسيه و همسايههاي شمالي اگرچه تا حدودي نگران هستند ولي گروههايي مثل داعش انگيزههاي كمي براي ايجاد مزاحمت براي آنها دارند، درست به عكس ايران كه هدف بسيار خوبي براي گروههاي وهابي و ضدشيعي است. لطمه بنيانكني كه داعش در سوريه و عراق از ايران ديد خطر اين گروه براي ايران را بسيار جدي ميكند. اگر برنامهاي دايمي و استراتژيك براي وجود ناامني در اطراف ايران باشد افغانستان بهتر و آمادهتر براي اين معناست. پاكستان با دلارهاي عربستان مشغول يكهتازي در افغانستان است و ما دست روي دست گذاشتهايم و احتمالا دعا ميكنيم كه براي رضاي خدا حتي تا فرستادن نيروهاي زبده و پهپادهاي خود به افغانستان پيش رفته است! پاكستان با همه ادعاي دوستي كه با ما دارد هرگز نتوانسته يا نخواسته كه تهديدها از داخل كشور خود در مرزهاي ما را از بين ببرد در اين صورت اين كشور در آينده قطعا كوچكترين مسووليتي در قبال هر مشكلي بين ما و طالبان را نخواهد پذيرفت. آيا واقعا دولتمردان ما آنقدر ساده شدهاند كه قولهاي احتمالي طالبان در مذاكرات غيررسمي براي عدم تهديد از خاك اين كشور را پذيرفته باشند؟ در حال حاضر ما در افغانستان داراي كدام اهرم فشار جهت تضمين امنيت خود هستيم؟ حمايت عملي از محور مقاومت در پنجشير ميتوانست اين اهرم فشار را براي ايران فراهم كند ولي ما كه حتي اخلاقا در اين زمينه وظيفه داشتيم جز چند اظهارنظر ديپلماتيك در پايينترين سطح هيچ ابتكار عملي به خرج ندادهايم. ظاهرا اشتغال همهجانبه ما به غرب تا مديترانه در حال تشكيل يك تهديد اساسي در شرق كشور است. طالبان كه زير سايه سكوت ما در حال اشغال يك كشور است چه امتيازي ميتواند به ما بدهد و ما چگونه از كنار اين موضوع استراتژيك عبور كردهايم؟ آنها خوب ميدانند كه حتي مواضع تند ديپلماسي ايران ممكن است ظرفيتهاي ضد طالباني بسياري را فعال يا آماده كند پس چرا در اين كشور به انفعال رو آوردهايم و حتي از پنجشير مظلوم دفاع نميكنيم؟ مردم پنجشير در محاصره كامل طالبان قرار دارند اگر مصالح ايران دفاع فعال از آنها نيست آيا كمكهاي انساندوستانه هم به اين مردم در مصالح ما نميگنجد؟ طالبان نه قدرت و نه جراتش را دارد كه مانع از چنين كمكهايي به مردم بيپناه شود. دولت ميتواند در اين زمينه كمكهاي مردمي ايرانيان كه البته خود در رنجند را به پنجشير برساند. نگاهي به دنياي مجازي نشان ميدهد كه ايرانيان به صورت بيسابقه و اعجابآوري با مردم افغانستان ابراز همدردي ميكنند و از اعمال طالبان بيزاري ميجويند. قرار بود انقلاب ما مدافع همه مظلومان عالم باشد، حالا كنار ما مردمي بهسر ميبرند كه عميقا در خوف و انقلاب و سرگرداني و تهديدند و اتفاقا همزبان ما هستند و در جنگ تحميلي كمكمان كردند و در سوريه و عراق ياورمان بودند. نكند دير بجنبيم و از افغانستان تيرهاي بلا روانه شهرهايمان شود؟ نكند اندوه بزرگي در پنجشير پديد آيد و تازه مويه كنيم كه: اندوه پنجشير كشت ما را؟!