نمايش ابتذال
اما اگر اندكي تعقل و تعمق براي مخاطب قائل باشيم، معنا فراتر از اينهاست؛ يعني اين: ما كشوري داريم كه دستگاه قضايياش آنقدر فشل است كه يك دزد 20 بار هم بازداشت شود همان كار را ادامه ميدهد و پليسش آنقدر بياقتدار شده كه دزد در حضور فرماندهاش نهتنها نادم و نگران نيست بلكه به ريش همه ميخندد و ميگويد نهتنها شما كه كل مردم هم در برابر هر فردي كه اراده كند نه تنها امنيتي نداريد بلكه كاري هم نميتوانند بكنيد، حتي اگر ناظر و حاضر باشند! حالا براي بار سوم اين تصوير از دستگاه قضا و پليس و... كشور را يك لايه عميقتر كنيد؛ حداقل اينجا نميشود درباره آن حرف زد! به شما اطمينان ميدهم اگر اين خبر با همين ادبيات در روزنامه ما منتشر ميشد تا اين لحظه تذكر گرفته بوديم.اما رازش چيست كه در تلويزيون ملي كشور اينقدر با آب و تاب منتشر ميشود؟ چرا اين ادبيات سخيف و مبتذل و تبديل كردن دراماتيكترين اتفاقها به طنزي توخالي و كمدي مدتهاست در صدا و سيما باب شده؟ منتقدان ميگويند به خاطر رقابت با رسانههاي خارجي و شبكههاي اجتماعي است كه صدا و سيما دارد به هر قيمتي ميخواهد مخاطبان رفته را برگرداند، اما اين هزينه چقدر فايده دارد؟ نوجوان كه بوديم هميشه فكرم درگير اين بود كه چطور ميشود يك فرد يا نهادي اين همه آدم را در صدا و سيما تربيت كند كه همه مثل هم بگويند سهميه شكلات بالا رفته و شكر بيشتر شده و... خلاصه همه مثل هم صحبت كنند. بعدها فهميدم كه از اين خبرها نيست و اتفاقا همه اين افراد خودخواسته و آگاهانه خود را به سطحي ميرسانند كه محبوب سازمان شوند؛ بديهي است وقتي مبدع اين سبك مبتذل گزارشگري حالا به عنوان جايزه در امريكا روزگار ميگذراند و آن يكي خبرنگار اسلحه به دست در پرونده دكتر نجفي كه به خود اجازه ميدهد وسط خبر بازداشت دو متجاوز و 20 زن قرباني نهتنها افراد را مجبور كند دردناكترين لحظات زندگيشان را با بغض و اشك و ناله بازگو كنند و خطاب به مردم امر كند اين كار را بكنيد و آن كار را نكنيد والا سرنوشتتان اين است [نقل به مضمون] به جاي توبيخ، هر روز ارج و قربش بيشتر ميشود، ديگر كارمندان صدا و سيما هم همه زورشان را ميزنند كه مثل آنها كار كنند. به ابتذال كشاندن اتفاقات تلخ و عاديسازي آن با تبديل تراژديها به كمدي و از سوي ديگر القاي اينكه مردم هيچ كاري نميتوانند بكنند ادبيات رايج اين روزهاي اين كارمندان تلويزيون است. ادبياتي كه مديرانشان را آنقدر خوش آمده كه ساعت طلايي آنتنشان را به كسي ميدهند كه ميگويد از هر ماشيني خوشش آمد، ميبرد و نه امنيت و نه پليس و نه دستگاه قضا ميتوانند كاري بكنند و به ريش همه ملت يكجا ميخندد. آقايان باور بفرماييد اين سياستها براي جذب مخاطب و اينطور عاديسازي افزايش جرايم براي به هم نخوردن آرامش جامعه؛ بهزودي بد كمانه ميكند به سمت خودتان.