آن نقطه روشن اميد
شينا انصاري
كتاب «موهايم را دوباره خواهم بافت» وسط گيجي و منگي ششمين شيميدرماني به دستم رسيد. بخشهايي از آن را زماني كه در جرگه آدمهاي سالم بودم در صفحه آخر روزنامه اعتماد خواندم، حالا كه دوباره ميخوانمش انگار دريافت و دركم از درد و رنجي كه كتاب توصيف ميكند از زمين تا آسمان تغيير كرده است. «زندگي در سرزمين عجيب سرطان» در همين پنج ماهي كه درمان را شروع كردهام از من آدم ديگري ساخته است. ديگر به سبك و سياق قبل جملات را سريع نميخوانم؛ حالا كلمه به كلمه كتاب را مزمزه ميكنم، گاهي لازم ميشود تا چشمانم را ببندم و جملات آن را با خودم تكرار كنم. آنجا كه درد را روايت ميكند، از دوراهيهاي سرطان مينويسد كه علاوه بر جسم و جان چطور روحت را آرام آرام ميخراشد، از پيچها و گذرگاههاي سخت اين بيماري هولناك ميگويد و ترسهاي فلجكننده، سراشيبي از دست رفتن، پذيرش بيماري، تابآوري و اميد كه تنها سرمايه واقعيات است. بعضي بخشهايش را دوست دارم به نزديكانم بدهم و از آنها بخواهم كه بخوانند؛ آنها كه از سر محبت و دلسوزي مدام با جملات كليشهاي به من يادآوري ميكنند كه قوي باشم و روحيهام را نبازم! در جايي كه امثال من با دردها و دغدغههايمان ايستادهايم يا با جملات فلسفي طور سرخوشانه جورواجور در شبكههاي اجتماعي مواجهيم يا صحبتهاي صلب و خشك انكولوژيست و جراح كه گويي درد ما را آنگونه كه بايد از نزديك درك نميكنند، روايت كتاب به صورتي واقعبينانه و ملموس آرامشبخش است. بيان اين تجربه زيسته به صورتي شفاف و زميني، اين اميد را در تو زنده ميكند كه وقتي افراد زيادي با همين درد مشترك از اين درياي توفاني گذر كردهاند تو هم ميتواني تن به امواج خروشان بسپري و روزي به ساحل برسي! كتاب را ميخوانم ولي در قفسه كتابخانهام نميگذارم ميخواهم كنار تختم باشد تا هر بار كه از هجوم ويرانگر عوارض داروها پريشان ميشوم با روشناي زندگي نهفته در جملات كتاب آرام گيرم. در اين لحظات «گنگ خاكستري» من هم باور دارم كه «زنده ماندن بيشتر از هرچيز ديگري در اين جهان ارزش مبارزه و رنج كشيدن را دارد.» هرچند در اين لحظه احساسم اين است كه از آن پايان شكوهمند كه «نازنين متيننيا» به زيبايي روايت ميكند بسيار فاصله دارم، اما بايد همان «نقطه روشن اميد» را دنبال كنم و مرحله به مرحله اين مسير سنگلاخ پر از درد را طي كنم؛ كسي چه ميداند شايد من هم توانستم تن بيمار و خستهام را از اين دالان تاريك عبور دهم و موهايم را دوباره ببافم.