• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۰ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5020 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۷ شهريور

ما همرهان هوراكش

علي وراميني

حتي دروغگوترين افراد هم در ذهن و ضميرشان راستگويي را ستايش مي‌كنند و بزدل‌ترين‌ها، شجاعت را. در روانشناسي اخلاق، بعضي از صاحب‌نظران به اين اصل باور دارند؛ به اينكه آدمي فارغ كنش‌اش، ذاتا ستايش‌كننده خير است. اينكه اين ‌روزها براي نوشتن درباره مقاومت پنجشير و به اشتراك‌گذاري عكس احمدمسعود از يكديگر سبقت مي‌گيريم، از اين منظر هم قابل تحليل است وگرنه ما كه يا به كنج عافيت خزيديم يا به هر دري مي‌زنيم كه خودمان را به آن كنج برسانيم، چه نسبتي با احمد مسعودي داريم كه از كنج عافيت به كنه بلا مي‌آيد تا براي هموطنانش و آزادي بجنگد. گويي ما در حال بازي استراتژيكي هستيم و همان‌طور كه «كلش آف كلنز» بازي مي‌كنيم، تحولات افغانستان را رصد مي‌كنيم يا مشغول هورا كشيدن در رزم گلادياتورها هستيم و پسر احمدشاه را در قامت «ماكسيموس» مي‌بينيم. چند وقت ديگر {به‌زودي}، سرخط خبرها عوض مي‌شود و احساسات ما براي فرد و وضعيت ديگري غليان مي‌كند؛ وضعيتي ايده‌آل براي ساختار سلطه. هيچ مقاومت عميقي شكل نمي‌گيرد، ماكسيموس‌ها قرباني مي‌شوند و ما هم هوراكشان به زندگي روزمره برمي‌گرديم. اما تاريخ مقاومت‌هاي تاثيرگذار، چه مقاومت‌هاي صلح‌طلبانه‌اي چون گاندي و لوتر و چه انقلاب‌ها نشان داده گام اول مقاومت فهم وضعيت است.  وضعيت امروز افغانستان بسيار عجيب است. هنگامي كه بوش پسر، «آگاممنون»وار، به بهانه انتقام‌جويي از تروريست‌ها و به سوداي سلطه بر افغانستان لشكركشي كرد، كمتر كسي گمان مي‌كرد كه بيست سال بعد مقامات امريكايي با طالبان شام بخورند و چند روز بعد هم سربازهاي امريكايي با بدرقه طالبان يكي‌يكي خاك افغانستان را ترك كنند. حتي مومن‌ترين‌ها به تئوري‌هاي توهم توطئه، آنهايي كه بدون درنظر گرفتن هر مولفه ديگر، طالبان را ساخته امريكا مي‌دانستند، گمان مي‌كردند كه طالبان ديگر مهره سوخته است و براي امريكا تمام شد.  تحليل اينكه چرا افغانستان امروز به اينجا رسيد، بايد به اهلش سپرده شود. منظورم آنهايي نيست كه سريعا مي‌گويند در افغانستان دولت-ملت شكل نگرفته و طالبان در افغانستان پايگاه دارد و... تحليل‌هايي كه امروز افغانستان را در بطن تاريخ خودش و البته حتي مهم‌تر از آن وضعيتش در نظام بين‌الملل بررسي كند. ما براي استمرار مقاومت، براي كنش‌هاي رهايي‌بخش پيش از هر چيز نياز به فهم و چرايي وضعيت موجود داريم. به نظر مي‌رسد در ميان همه حوادث تلخ و غيرانساني‌اي كه از زمان شروع حركت طالبان شكل گرفت، دو اتفاق بيشتر از بقيه كليدواژه وضعيت موجود است. اولي سخن جو بايدن بود كه در جواب پرسش خبرنگار از وضعيت افغانستان گفت: «بگذاريد به چيزهاي خوب فكر كنيم.» آنقدر ساده‌انديش نيستم كه نقش ديگر كشورهاي جهان و منطقه را در به وجود آمدن اين وضعيت به كل ناديده بگيرم، نكته اينجاست كه اگر همه آن كشورهاي ديگر هم براي جلوگيري از سلطه طالبان به اجماع مي‌رسيدند، بدون توافق امريكا بعيد بود كه كاري از پيش ببرند. شايد تامل به گفتار و كردار بايدن (كه خيلي‌ها گمان مي‌كردند با رفتن ترامپ و آمدن او جهان جاي بهتري مي‌شود)، ما را نسبت به رويكرد نيروي خارجي براي بهبود وضعيت كشورهاي در حال توسعه آگاه‌تر كند. به اينكه حقوق بشر، انسان‌دوستي و... در ساختار نظام‌بين‌الملل فقط ويتريني است يا بهانه‌هايي براي بسط سلطه. حادثه مهم دوم از نظر نگارنده، پرتاب شدن چند تن افغانستاني از هواپيمايي در حال حركت، تي‌شرت شدن آن صحنه و پوشيدن آن توسط مدل به فاصله 48 ساعت بعد از اتفاق بود. اين هم به ما نشان داد كه هر چيزي، حتي پلشت‌ترين و غمبارترين وضعيت انساني در اين ساختار ذيل منطق بازار تعريف و بازتعريف مي‌شود. البته كه نكته اول هم بي‌ارتباط به نكته دوم نيست، با پيچيدگي بيشتري. سخن اين است كه از قضا بهترين حالت براي سيطره سلطه همين هورا كشيدن‌هاي موقت براي قهرماناني چون احمد مسعود است، بي‌آنكه از موقعيت دركي داشته باشيم يا اساسا بدانيم كدام ساختار و سلطه چنين وضعيت ناانساني را براي ما رقم مي‌زند و بدتر اينكه در اين وضعيت ما احساس كنشگري و خيال مي‌كنيم به وظيفه خود عمل كرديم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون