ريشه ناكامي در احياي برجام
مهدي ذاكريان
يران در طول سالهاي اخير اراده خود را براي باقي ماندن در توافق هستهاي و اجراي تعهداتش ذيل برجام و قطعنامه 2231 شوراي امنيت سازمان ملل متحد نشان داده است. تهران همچنين با حضور در مذاكرات وين و اتخاذ رويكردي مناسب در اين مذاكرات نشان داد كه متمايل به احياي برنامه جامع اقدام مشترك است. در عمل انتخابات رياستجمهوري 1400 در ايران نيز ثابت كرد سياست خارجي ايران يك سياست خارجي پايدار و منافعمحور است و نميتوان آن را سياست خارجي فردمحور توصيف كرد. سيستم در ايران به اين نتيجه رسيده بود كه بايد به فعاليتهاي هستهاي و غنيسازي ادامه دهد و اين فعاليتهاي هستهاي هم در راستاي اهداف نظامي نباشد. رهبر جمهوري اسلامي ايران به عنوان بالاترين مقام در كشور اعلام كرد دستيابي، نگهداري و ساخت بمب اتمي حرام است و اين موضعگيري ادامهدهنده همان نگاهي در ايران بود كه كشتار دستهجمعي را مورد پذيرش نميدانست. ايراد كشورهاي غربي اين است كه آنها «آنچه امروز وجود دارد» را ميبينند اما نگاه نميكنند چه عواملي منجر به شكلگيري وضعيت كنوني شده است. علت اينكه ايران امروز چنين رفتاري را انجام ميدهد و توسعه فعاليتهاي هستهاي خود را با سرعت پيگيري ميكند اين است كه نه آقاي جو بايدن، رييسجمهور ايالات متحده و نه اتحاديه اروپا نه روسيه و نه چين براي از بين بردن موانع فعاليتهاي بازرگاني و سياسي ايران اراده لازم را از خود نشان ندادند. بر پايه برجام، توافق بر اين بود كه در عمل فصل جديدي در روابط ايران و جهان آغاز شود و درهاي جديدي به روي ايران گشوده شود. دونالد ترامپ با خروج از برجام و اعمال تحريمهاي جديد عليه ايران اين درها را بست و جو بايدن نيز ترجيح داد اين درها را باز نكند. امروز نيز اروپا تلاشي در راستاي باز كردن اين درها نميكند و روسيه و چين نيز ميكوشند از اين نزاع ميان ايران و ساير طرفها برجام، منافع مادي و سياسي خود را تامين كنند. در اين ميان مسالهاي كه وجود دارد اين است كه براي اجراي تعهدات ايران در قطعنامه 2231 و برجام نهادي نظارتي مشخص شده بود اما براي نظارت بر اجراي تعهدات اروپا، امريكا و روسيه و چين نهادي وجود نداشت. آژانس بينالمللي انرژي اتمي در برجام به عنوان نهادي انتخاب شد كه بر حسن اجراي تعهدات ايران نظارت كند و وظيفه نداشت ببيند ساير طرفها تعهدات خود را اجرا كردهاند يا از اجراي آن سر باز ميزنند. از همين رو بايد تصريح كرد، گزارش اخير آژانس واقعيتي است كه در حال حاضر در ايران رخ ميدهد اما برخلاف تبليغات طرف مقابل، ايران پس از گزارش آژانس تمام فعاليتهاي خود را اعلام كرده بود و تاكيد داشت اگر خواستههاي تهران مورد توجه قرار نگيرد، طبيعي است كه خواستههاي طرف مقابل و محدوديتهاي مدنظر آنها براي فعاليتهاي هستهاي نيز ناديده گرفته شود. در دوره رياستجمهوري ترامپ، كشورهاي 1+4 تاييد كرده بودند كه تهران به خواستهها و حقوقش در برجام نرسيده و از زمان روي كار آمدن بايدن نيز تغييري در وضعيت ايجاد نشده است. بنابراين وضعيت كنوني ريشه در نقض توافق از سوي طرف مقابل دارد و ايران باكي از بازگشت به تعهداتي كه در گذشته به طور كامل آن را اجرايي ميكرد، ندارد. مقامهاي ايران، از جمله رهبري به عنوان بالاترين مقام تصميمگير در كشور و رييسجمهور و وزير خارجه جديد در كنار سران قواي مقننه و قضاييه نيز هيچگاه صحبت از نقض تعهدات ايران نكردند بلكه معتقدند طرف مقابل تعهداتش را اجرايي نميكند. مسوولان ايراني به درستي ميگويند زماني كه طرف مقابل تعهدات خود را اجرا نميكند نبايد انتظار داشت ايران به تعهداتش عمل كند. واقعيت اين است كه از يكي از طرفهاي برجام تمامي امكانات مشروع دريغ شده و علاوه بر تحميل فشار عليه آن، اين انتقاد مطرح ميشود كه چرا اين كشور يا اين طرف، مرتبا ميزان غنيسازي و سطح ذخاير خود را افزايش ميدهد. چه گزينه ديگري براي ايران وجود دارد كه طرف مقابل به خواستههاي ايران توجه كند؟ نبايد فراموش كرد سختترين تحريمها در زمان ترامپ اعمال شد و يك ترك در سيستم فعاليتي ايران به وجود نيامد. البته مشكلات اقتصادي فراوان در كشور وجود داشت و وجود دارد اما مقصود از ترك، شكافي مبتني بر رژيم چنج يا تغيير نظام است. در افغانستان، در زماني كه تنها صحبت از خروج نظاميان امريكايي پديد آمد اين كشور تا فروپاشي كامل و سقوط پيش رفت. در عراق، نشانههاي جدي از شكنندگي مشهود است و ديري نميگذرد از زماني كه داعش تا نزديكي بغداد پيش رفته بود و اقليم كردستان كه تا اين اندازه به خود ميبالد، دست نياز به سوي ايران دراز كرده بود. نگاهي به شكنندگي آذربايجان، ارمنستان يا تركيه و مساله كودتا نشان ميدهد شرايط ايران با همه اينها متفاوت است. در ايران بسياري از خواستههاي مردم مورد توجه حاكمان قرار نگرفت و مردم بحق در سالهاي 96 و 98 اعتراضاتي داشتند. اما در طول اين اعتراضات، سيستمهاي امنيتي سعودي و بريتانيا كوشيدند بر اوضاع مسلط شوند و شرايط را به سمت فروپاشي پيش ببرند. آنها تلاش كردند با سوءاستفاده از اعتراضات مردم فضا را به سمت براندازي نظام حاكم پيش ببرند اما نتيجه چه شد؟ سيستم بهرغم اينكه در تحريم كامل اقتصادي قرار داشت، بهرغم اينكه مردم اعتراضات بحقي داشتند و بهرغم اينكه سيستمهاي امنيتي بيگانه تلاش كردند فضا به سمت فروپاشي و براندازي برود، بر سر جاي خود ماند و اين نشان ميدهد تجربه طرف مقابل شكست خورده است. وقتي تجربه آنها اينچنين شكست خورد، جاي تعجب است كه آنها مسير ديگري را در پيش نميگيرند و برخي از آنها ميخواهند با تبديل كردن گزارش آژانس به پيراهن عثمان، نشان دهند ايران به سمت يك وضعيت قهقرايي يا به سمت وضعيتي شبيه به دولت آقاي احمدينژاد پيش ميرود. واقعيت اما اين است كه اگر طرف مقابل خواهان دريافت گزارشهاي خوب از آژانس بينالمللي انرژي اتمي درباره ايران است، ميتواند به خواسته خود برسد اما رسيدن به خواسته وابسته به تغيير رفتار آنها و اجراي تعهداتشان است. اگر آنها به تعهدات خود عمل كنند آژانس نيز گزارشهاي خوبي از ايران خواهد داد. در اين ميان اين نگراني مطرح ميشود كه اين شرايط به صدور قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران و ايجاد اجماع جهاني منجر شود. در اين راستا نقش رييسجمهور، وزير امور خارجه و دستگاه سياست خارجي بسيار اهميت دارد. در دورهاي كه دونالد ترامپ به قدرت رسيده بود، تلاش زيادي كرد كه اجماع جهاني عليه ايران ايجاد كند و حتي برخي از گروهها و جناحهاي سياسي در اروپا با امريكا همنوايي ميكردند، اما هنر وزير خارجه ايران، دكتر محمدجواد ظريف و دولت آقاي روحاني اين بود كه توانستند با اتخاذ رويكردي منطقي و استفاده از ادبياتي مناسب شكافي مناسب ميان امريكا و جامعه جهاني ايجاد كنند. اين رويكرد صحيح، نه تنها منجر به انزواي امريكا شد بلكه جامعه جهاني را به سوي ايران سوق داد و شكافي جدي ميان ايالات متحده و جامعه جهاني ايجاد كرد. نوع واكنش، ديپلماسي و برخورد وزير خارجه و رييسجمهور در عرصه جهاني بسيار اهميت دارد. ما نبايد اجازه دهيم شكافي ميان خواستهها و حرف منطقي ايران در موضوع هستهاي با جامعه جهاني پديدار شود. اگر اين شكاف به وجود آيد و جامعه جهاني با امريكا همنوا شود، سرآغاز فشار و صدور قطعنامههاي بينالمللي عليه ايران و به تبع آن بروز وضعيت ناگوارتري در زمينه سياسي براي ايران شود. در زمينه اقتصادي، طرف مقابل هر آنچه ميتوانست انجام داده اما اگر انزواي سياسي، فرهنگي و صنعتي به شرايط موجود اضافه شود، وضعيتي خطرناك رقم خواهد خورد. تصور من اين است كه با توجه به همين موضوع، رييسجمهور جديد ايران دو بار گفتوگوي تلفني طولاني مدتي با رييسجمهور فرانسه داشت. فرانسه يكي از ستونهاي غرب، يكي از ستونهاي اتحاديه اروپا و يكي از دوستان امريكا است. اين مذاكرات، نشان از دورانديشي ايران دارد و نشان ميدهد ايران علاقهمند نيست با قطعنامههاي شوراي امنيت مواجه شود يا برد ايران در زمينه سياسي پس از خروج ترامپ از كاخ سفيد، تبديل به شكست شود. ايران همچنان با دقت و دور از هيجان موضع ميگيرد اما اگر زماني بخواهيم خود را در دامن قطعنامههاي شوراي امنيت بيندازيم، يعني جامعه جهاني را با امريكا همنوا كردهايم و اين تهديد و خطر براي آينده ايران خواهد بود.