• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5021 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۸ شهريور

چرا تعلل در بازگشت به وين اشتباه است؟

مارك فيتزپاتريك

توضيح اعتماد: ترجمه اين يادداشت به معناي تاييد محتواي آن نيست. با توجه به تلاش لابي‌هاي ضدايراني در ايالات متحده براي به صفر رساندن شانس احياي برجام و بحران‌سازي مجدد از پرونده هسته‌اي، انتشار اين مطلب از يكي از مشهورترين كارشناس‌هاي ناظر بر روند مذاكرات ايران و غرب در 20 سال گذشته مي‌تواند به دريافت صحيحي از بازي لابي ضدايراني در واشنگتن كمك كند. 

درحالي كه مذاكرات هسته‌اي براي احياي توافق هسته‌اي ميان ايران و غرب 10 هفته است به اغما فرو رفته، تهران اعلام كرده ممكن است 10 هفته ديگر طول بكشد تا ايران براي ادامه مذاكرات آماده شود. اين اقدام ايران اشتباه خواهد بود. تعلل بيشتر ايران به منظور افزايش اهرم‌هاي فشار خود در مذاكرات، ممكن است تاثيرات معكوسي در مذاكرات داشته باشد و از ارزش احياي برجام بكاهد. 
البته از سوي ديگر ممكن است اين‌گونه به نظر برسد كه ابراهيم رييسي كه در تاريخ 12 مرداد به عنوان رييس‌جمهوري جديد ايران سوگند ياد كرد براي ارزيابي موضع و موقعيت ايران در مذاكرات هسته‌اي به كمي زمان نياز داشته باشد. چه اينكه جو بايدن نيز وقتي به كاخ سفيد راه يافت، چند هفته طول كشيد تا درخصوص شعار كمپين انتخاباتي خود براي بازگشت امريكا به برجام دست به اقدام بزند. اما واقعيت اين است زماني كه در حال از دست رفتن است از ارزش زيادي برخوردار است و اين زمان از دست رفته موجب مي‌شود كه بي‌اعتمادي به ايران افزايش يابد. 
البته درخصوص تعلل جو بايدن براي بازگرداندن امريكا به مذاكرات دلايلي وجود داشت. از جمله اينكه بسياري از دموكرات‌ها نظير سناتور باب مندز، رييس كميته روابط خارجي مجلس سنا، درخصوص سياست امريكا در قبال ايران موضع سرسختانه‌اي داشتند. حتي كريس كونز، سناتور دموكرات ايالت دلاور نيز كه خانه و پايگاه راي جو بايدن محسوب مي‌شود، اعلام كرده كه دولت بايدن تنها در صورتي بايد به توافق هسته‌اي بازگردد كه راه‌هايي براي محدود كردن برنامه موشكي ايران و حمايت اين كشور از پروكسي‌هاي منطقه‌اي‌اش انديشيده شود. البته در آن سو دموكرات‌هاي مترقي معتقدند دولت بايدن بايد بدون هيچ پيش‌شرطي توافق هسته‌اي با ايران را احيا كند. در آن زمان بايدن نياز داشت ابتدا مقامات كليدي دولتش را منصوب كند و روند تاييد صلاحيت آنها را در مجلس سنا طي كند. صلاحيت وندي شرمن كه به عنوان معاون وزير خارجه منصوب شده بود تا سيزدهم آوريل تاييد نشد؛ آن هم به اين خاطر كه او در مذاكرات هسته‌اي با ايران در سال 2015 نقش داشت و دو هفته بعد از آن نيز صلاحيت كالين كال به عنوان معاون سياسي وزير دفاع تاييد نشد و كامالا هريس، معاون جو بايدن مجبور شد از راي خود در مجلس سنا براي تاييد صلاحيت كال استفاده كند. همه جمهوري‌خواهان در مجلس سنا مخالف كال بودند، چراكه كال نيز در دولت اوباما از توافق هسته‌اي با ايران حمايت كرده بود. 
در تاريخ هجدهم فوريه، يعني چهار هفته بعد از اداي سوگند جو بايدن، وزارت خارجه امريكا اعلام كرد كه براي آغاز گفت‌وگوها با طرف‌هاي باقيمانده در برجام آمادگي دارد. اما ايران در تاريخ 27 فوريه اعلام كرد: «حالا وقت خوبي براي برگزاري جلسات غيررسمي و مذاكره درباره طرح پيشنهادي جوزپ بورل، مسوول سياست‌خارجي اتحاديه اروپا نيست.» در آن زمان سعيد خطيب‌زاده، سخنگوي وزارت خارجه ايران اعلام كرد براي احياي برجام به هيچ مذاكره ديگري نياز نيست. جواد ظريف، وزير خارجه وقت ايران نيز در تاريخ هفدهم مارس اعلام كرد: «برگزاري جلسه ضرورتي ندارد، چراكه موضوع خاصي براي مذاكره كردن وجود ندارد.» در آن زمان موضع ايران اين بود كه ايالات متحده امريكا صرفا بايد از اقدام دونالد ترامپ در خروج از برجام در سال 2018 بازگردد و همه تحريم‌هايي كه ترامپ عليه ايران اعمال كرده را لغو كند. 
اگرچه واشنگتن آمادگي داشت تا همه تحريم‌هايي كه در تضاد با متن برجام بودند را لغو كند اما جزييات زيادي در اين ميان وجود داشت. از نظر امريكا جزيياتي نظير محدوده تحريم‌ها، توالي آنها و شروطي كه تحريم‌ها براساس آنها استوار شده بودند بايد مورد مذاكره قرار مي‌گرفت. وقتي ايران از حضور در هر جلسه‌اي كه مقامات امريكايي در آن حضور داشته باشند، سر باز زد، واشنگتن اعلام كرد كه حاضر است در هر قالبي كه دولت ايران مناسب بداند، در مذاكرات مشاركت كند. 
در اين ميان نكته مهم اين است كه شناخت دقيقي از دلايل تاخير آغاز ديپلماسي بين ايران و امريكا درخصوص برجام به دست آوريم. واقعيت اين است كه جو بايدن به خاطر اعمال فشار بر ايران يا فريب ايران در ورود به مذاكرات تاخير نكرد. بايدن در جريان تاخير در ورود به ديپلماسي درخصوص برجام به دنبال كسب اهرم‌هاي فشار جديدي نبود، بلكه صرفا قصد داشت سياست دولتش در قبال برجام را از آب‌هاي خروشان سياست داخلي امريكا به سلامت عبور دهد. اما در مقابل بايد پرسيد كه ابراهيم رييسي از تعلل در ورود به مذاكرات چه نفعي مي‌برد. دولت او يكدست اصولگراست و مخالفي در مقابل خود نمي‌بيند. بنابراين بعيد نيست كه او از تعلل در ورود به مذاكرات هدفي داشته باشد.  از سوي ديگر، اگرچه طرف‌هاي ديگر برجام نيز كه از تعلل ايران در ورود به مذاكرات خسته شده‌اند اما همچنان با ايران مدارا مي‌كنند. اگرچه رهبر عالي كه تصميم‌گير نهايي در ايران است، همچنان قدرت را در دست دارد اما دولت در ايران تغيير كرده است بنابراين شايد منطقي باشد كه مدتي به ايران وقت داده شود. اما دو تا سه ماهي كه حسين اميرعبداللهيان، وزير خارجه ايران از آن سخن مي‌گويد تا ايران بتواند برنامه‌هايش براي ورود به مذاكرات را آماده كند، وقت زياده از حدي است. اگر اين مدت زمان را به 75 روز گذشته بيفزاييم، خيلي بيشتر نيز خواهد شد. 
اگر بپذيريم كه ايران قصد دارد تعلل جو بايدن را تلافي كند، بايد به ياد داشته باشيم كه جو بايدن چهار هفته بعد از ورود به كاخ سفيد، براي مذاكره آماده بود. اما همين حالا هم چهار هفته از روي كار آمدن دولت رييسي مي‌گذرد و زمان در حال هدر رفتن است.  در تاريخ اول سپتامبر، وب‌سايت امواج به نقل يكي از مقامات ايراني كه نخواسته نامش فاش شود، اعلام كرد كه ورود ايران به مذاكرات زياد طول نخواهد كشيد و ايران به زودي در مذاكرات وين حضور خواهد يافت. ارسال اين پيام از سوي ايران يك تاكتيك براي مديريت فضاي جلسه آينده شوراي حكام آژانس درباره ايران بود كه قرار است بين 13 تا 17 سپتامبر برگزار شود. اين‌بار ممكن است اين تاكتيك موثر واقع شود اما ديگر صرف بازگشت ايران به ميز مذاكرات براي از ميان بردن ريشه‌هاي نگراني‌ها درباره مقاصد برنامه هسته‌اي كافي نخواهد بود. هر دو طرف بايد از خود روحيه مصالحه و سازش به نمايش بگذارند. اين دقيقا همان پيشنهادي است كه جواد ظريف، وزير خارجه سابق ايران در ميانه مذاكرات منتهي به امضاي برجام مطرح كرد.  ايران به موازات تعلل در ورود به مذاكرات در حال غني‌سازي اورانيوم، عملياتي كردن سانتريفيوژ‌هاي پيشرفته و ديگر اقدامات براي افزايش توانايي‌اش براي توليد اورانيوم غني‌شده بيشتر است. روي كاغذ، در حال حاضر چنانچه ايران تصميم بگيرد به سمت ساخت بمب هسته‌اي حركت كند همين حالا اورانيوم لازم براي انجام اين كار را دراختيار دارد. البته اينكه ايران حقيقتا تا چه اندازه‌اي در برنامه‌ هسته‌اي و غني‌كردن اورانيوم پيشرفت كرده در جلسه بعدي شوراي حكام آژانس و بعد از قرائت گزارش جديد رييس آژانس بين‌المللي انرژي اتمي مشخص خواهد شد. 
انتشار اين گزارش موجب مي‌شود كه محاسبات جديدي درباره ميزان نزديك ‌بودن ايران به زمان گريز هسته‌اي به ميان‌ آيد. پيش‌تر در ماه ژوئن، موسسه علوم و امنيت بين‌المللي تخمين زد كه زمان گريز هسته‌اي ايران به كمي بيشتر از دو ماه كاهش يافته است. اين زمان گريز هسته‌اي مشابه همان زماني است كه ايران در سال 2013، مذاكرات مستقيم با امريكا را براي امضاي برجام آغاز كرد. در آن زمان استفاده از گزينه‌هاي نظامي براي متوقف كردن برنامه هسته‌اي يكي از محتمل‌ترين گزينه‌ها بود. در آن مذاكرات، واشنگتن و شركاي بين‌المللي‌اش توانستند زمان گريز هسته‌اي ايران را به يك‌سال افزايش دهند و اين‌بار هم آنها اميدوارند بتوانند به اين هدف دست يابند. 
اما اين‌بار بسته به اينكه فرضيات ما چه باشد و چه كسي محاسبات را انجام دهد، ممكن است افزايش زمان گريز هسته‌اي ايران به يك‌سال امكان‌پذير نباشد، چراكه ايران دانش هسته‌اي خود را وسعت داده و به سانتريفيوژ‌هاي پيشرفته‌تري دست يافته و توانسته فلز اورانيوم توليد كرده و اورانيوم را تا ميزان 60 درصد غني ‌كند. اين اقدامات تنها چند قدم با توليد اورانيوم مناسب براي ساخت سلاح هسته‌اي فاصله دارند. 
12 ماه يك فاصله زماني دلخواه است و تنها ارزش آن اين است كه طرفين بر سر آن، به عنوان يك مقياس قابل سنجش، توافق داشته باشند. اما در چارچوب اهداف عدم اشاعه، فرق چندان زيادي بين 12 ماه و 11 ماه وجود ندارد. مثلا وضع زمان 6 ماه گريز هسته‌اي، تا زماني كه اطمينان داشته باشد كه گريز هسته‌اي در موعد مقرر خود شناسايي خواهد شد و مي‌توان اقدامات پيشگيرانه را صورت داد نيز مي‌تواند زمان معقولي باشد. واقعيت اين است كه دشمنان ايران اين توانايي را دارند در صورت نياز دست به اقدامات سريع عليه ايران بزنند. 
 آنچه مايه نگراني است اين است كه ايران علاوه بر عبور از محدوديت برخورداري از ذخاير اورانيوم و سطح تعيين شده در برجام براي غني‌سازي، از اجراي پروتكل الحاقي فاصله گرفته است. البته ايران همچنان به بازرسان آژانس اجازه مي‌دهد تا بازرسي‌هاي معمول را انجام دهند اما شيوه بازرسي‌ها را محدود كرده است. براي مثال، برجام به بازرسان آژانس اجازه مي‌داد بر توليد قطعات سانتريفيوژها نظارت داشته باشند. تصاوير ويديويي كه براي اين نظارت‌ها مورد استفاده قرار مي‌گرفت هنوز ضبط مي‌شوند اما ايران از تاريخ 23 فوريه، اين تصاوير را دراختيار آژانس قرار نداده است. بازرسان آژانس بدون برخورداري از دسترسي به اين تصاوير نخواهند دانست كه آيا سانتريفيوژها جابه‌جا شده و به تاسيسات ديگري منتقل شده‌اند يا خير.  بنابراين صرف برگرداندن روند معمول بازرسي‌هاي آژانس از تاسيسات ايران دليلي كافي در اثبات لزوم احياي برجام است. هنوز بايد صبر كرد و همچنان وقت آن نرسيده است كه ديپلماسي در قبال ايران كنار گذاشته شده و اقدامات ديگري براي ممانعت از پيشرفت هسته‌اي ايران انجام شود. اما تعلل ايران به تدريج شرايط را به سمت خطرناكي سوق مي‌دهد. 
نفتالي بنت، نخست وزير اسراييل در تاريخ 27 ماه آگوست خود با جو بايدن ديدار كرد. بايدن در اين ديدار اعلام كرد كه مصمم است اجازه ندهد ايران به سلاح هسته‌اي دست يابد اما در ابتدا مايل است ديپلماسي را بيازمايد و اگر ديپلماسي شكست خورد، آن وقت آماده است به سمت استفاده از ديگر گزينه‌ها حركت كند. بايدن  قصد دارد با بيان اين جمله هم به اسراييل اطمينان دهد و هم اخطاري براي ايران ارسال كند. علاوه بر اين، اين جملات بايدن نشان‌دهنده كلافگي امريكا و درنظر گرفتن اين احتمال است كه ممكن است ديپلماسي با شكست مواجه شود. نفتالي بنت نيز درخصوص استراتژي به خصوص اسراييل درباره ايران سخن گفت و از راهبرد جديدي عليه ايران سخن به ميان آورد. اين سخن بنت مي‌توان نشان‌دهنده قصد اسراييل براي افزايش خرابكاري‌ها، ترورها و عمليات‌هاي اطلاعاتي نظامي عليه ايران باشد. البته اسراييل پيش‌تر نيز دست به اين اقدامات زده و هيچ موفقيتي در محدود كردن پيشرفت هسته‌اي ايران به دست نياورده است. واقعيت اين است كه برجام عملكرد بهتري در محدود ‌كردن مسالمت‌آميز فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران داشت و اين كار را بدون تجاوز به امنيت سرزميني ايران انجام داد. بنابراين همچنان به نفع همه طرف‌هاست كه برجام را احيا كنند.
منبع : Project Syndicate
ترجمه: آرمين منتظري

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون