• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5022 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۰ شهريور

ناصرالدين‌شاه و اديسون

مرتضي ميرحسيني

گويا در مقطعي اديسون و ناصرالدين‌شاه قاجار همزمان در پاريس بودند، در زمان برگزاري نمايشگاه بين‌المللي پاريس (به افتخار يكصدمين سال انقلاب كبير فرانسه). اديسون براي نشان دادن اختراع جديد خودش به آنجا رفته بود و ناصرالدين‌شاه - و جمع بزرگي از همراهانش - براي تفريح و خوشگذراني و تماشاي نمايشگاه آنجا بودند. خبرنگار روزنامه ايندياناپوليس ژورنال متوجه اين همزماني جالب شد و به نكته‌اي به ظاهر حاشيه‌اي اما پرمعني درباره‌اش اشاره كرد. سال 1889 در چنين روزي در آن روزنامه نوشت «در شهر پاريس از اديسون استقبال بزرگ‌تري نسبت به شاه به عمل آمد. اديسون كارهاي به مراتب بزرگ‌تري براي دنياي متمدن به انجام رسانده است تا آنچه شاهان ايران در دو قرن گذشته انجام داده‌اند. تاج و تخت در قياس با روشنايي پُرنور آوازه اديسون، شمعي بيش نيست.»  اين مقايسه، مقايسه درستي بود، نه فقط درباره ناصرالدين‌شاه و اديسون كه درباره همه كساني كه قدرت را نهايت آمال و آرزوي خودشان مي‌دانند (و اغلب اوقات هم اين قدرت را جز «سوءاستفاده» از آن نمي‌فهمند)  و آنهايي كه براي كشف ناشناخته‌ها مي‌كوشند و با دستاوردهاي ولو كوچك‌شان مرزهاي شناخت انسان از طبيعت را گسترش مي‌دهند و سنگي از سر راه جوامع برمي‌دارند. حتي لازم نيست دانشمندي غربي، آن‌هم در حد توماس اديسون با آن دستاورد يگانه‌اش را با شاهي از شاهان قاجار مقايسه كنيم تا تفاوت تباهي و بالندگي و كساني كه اين دو جريان را در تاريخ نمايندگي مي‌كردند  (و مي‌كنند) ببينيم. در تاريخ - چنان كه استاد زرين‌كوب مي‌گفت - صاحبان قدرتي داشتيم با نشانه‌هايي از جنون و روان‌پريشي كه اگر تاريخ را توالي سرنوشت و سرگذشت آنان ببينيم هيچ عبارتي بهتر از آنچه آناتول فرانتس نويسنده فرانسوي از قول حكماي پارس آورد، خلاصه آن را بيان نمي‌كند كه از قول‌شان گفت: تاريخ يعني انسان‌ها به دنيا آمدند، زندگي كردند و رنج بردند و مُردند. اما تاريخ به جز اين روبناي نااميدكننده و تيره (مرئي)، زيربنايي (مخفي) هم دارد كه فنا نشده و بي‌حاصل نبوده است. «تاريخ مرئي هرچه دارد تاريخ مخفي چيزي بهتر، اصيل‌تر و ارزنده‌تري را در مقابل آن عرضه مي‌كند. اگر در تاريخ مرئي اردشير و شاهپور عظمت و جلال را تجسم مي‌دهند، در تاريخ مخفي تنسر و بزرجمهر تقوا و حكمت را تصوير مي‌نمايند. در مقابل خسرو كه در تاريخ مرئي حضورش ابهت را در خاطرها مي‌نشاند، در تاريخ مخفي برزويه طبيب هست كه انديشه‌اش فكر را به‌شدت تحت‌تاثير مي‌گيرد. تاريخ مرئي، سنجر و چنگيز و هولاكو و تيمور را عرضه مي‌كند، تاريخ مخفي ابوحامد غزالي و فخر رازي و سعدي و حافظ را مي‌پرورد. شاه‌اسماعيل اول با تبرزين‌داران مخوف خويش و شاه‌عباس با آدم‌خورهاي مجلس بار خويش، قدرت حكومت عصر را در تاريخ مرئي به معرض نمايش مي‌گذارد و تاريخ مخفي شيخ محمد لاهيجي شارح گلشن و صدرالدين شيرازي صاحب حكمت متعاليه را تجسم قدرت اخلاف و تفكر عصر نشان مي‌دهد. در تاريخ مرئي ناصرالدين‌شاه با لباس جواهرنشان تمام زرق و برق حكومت استبدادي را مجسم مي‌كند. در تاريخ مخفي شيخ هادي نجم‌آبادي روي حصير كهنه‌اي كه كنار خانه‌اش در جوار خندق قديم تهران مي‌گسترد تمام عمق و اصالت فكر و زهد عالمانه را متجلي مي‌كند و... همواره همان نيمه مخفي است كه نيمه مرئي را به سوي كمال هدايت مي‌كند و اگر از عهده اين هدايت برنيايد باري نيمه مرئي را همچنان در ظلمت و ظلم و جهالت خويش مستغرق مي‌گذارد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون