بسترهايي براي ايراد و فرياد
نيوشا طبيبي
فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي كاركردهاي مثبت بيشماري دارند. بر همين پايه مثل هر پديده ديگري، ميتوان از اين بسترها براي اعمال ناصواب، فرياد كشيدن، ايجاد مزاحمت و حاشيهسازي استفاده كرد، ميتوان قمارخانه اينترنتي برپا كرد و بيدردسر به پول و گاه مقام رسيد يا با تبليغ فروش ملك و اقامت و پاسپورت در كشورهاي ديگر كلاه خلايق را به بهانههاي مختلف برداشت. كلاب هاوس از پديدههاي جديد اين شبكههاست. مكاني است كه هم ميشود در آن مدارا و تحمل و شنيدن حرف مخالف را تمرين كرد و هم ميتوان به معناي واقعي در آن عربده كشيد. اين امكان آخري گويا براي برخي هموطنان سخت مطلوب واقع شده و از اينستاگرام و مانند آن به كلابهاوس اسبابكشي كرده و رحل اقامت افكندهاند. بعضي از اين بزرگواران از بيست و چهار ساعت طول شبانهروز بياغراق بيست ساعت آن را در اتاقهاي مختلف حضور فعال دارند. اتاق برپا ميكنند يا در مسند مدير جلسه مينشينند يا استعداد ارضا نشده گويندگي خبر را عرضه ميفرمايند. حالا پس از سلبريتيهاي اينستاگرامي، سلبريتيهاي كلابهاوس در راه هستند. از همين الان بسياري از آنان دم و دستگاهي به هم زدهاند، گروههاي پيشمرگ و مدافع و فحاش و عربدهكش دارند. بعضي از اين مقيمين دايمي كلاب هاوس چنان مقام و مسند خود را بلند فرض ميفرمايند كه گاه بار عام ميدهند و اتاق «مستقيم با فلاني - انتقادها را ميشنويم» برپا ميكنند، خود بر مسند اميري و پادشاهي فرضي جلوس فرموده رعايا را يكان يكان از «اودينس» - عرصه عمومي، مكان نشستن عوامالناسي چون من - به «استيج» - محل جلوس خواص - ميخوانند و با سعه صدري برآمده از بزرگواري و بندهنوازي، انتقادها را ميشنوند. حيرتانگيز است، كسي كه نام روزنامهنگار را در معرفي خود آورده و مدام در كلاب هاوس مشغول است، از كجا درآمد كسب ميكند و چه زماني به حرفه روزنامهنگاريش ميرسد؟
بسياري از صاحبان كسب و كار و حرف گوناگون، براي معرفي خود، اصرار دارند كه خود را اولين در رشته خاص كاري خود معرفي كنند و جامه پيشكسوتي و خطشكني بپوشند و افتخار آن را به خود نسبت دهند. اعتبار بسياري از اين ادعاها محل ترديد است. جهان آنقدر بزرگ است و مردمان صاحبنظر چنان در سراسر گيتي پراكندهاند كه سخت ميتوان واژه «اولين» را به كسي نسبت داد. ضمن اينكه بعضي از كارها آنقدر در نفس خود ارزشمند و بعضي چنان فاقد ارزش هستند كه اطلاق واژه «اولين»، تغييري در اهميت آنها نميدهد. اين مقدمه را داشته باشيد، بانويي كه دچار بعضي مضايق بوده و با تلاش و تمرين و ممارست بر آنها فايق آمده و عاليترين سطوح تحصيلي علوم شناختي را طي فرموده، در هفتههاي گذشته تصميم ميگيرد كه كار فوقالعاده ديگري انجام دهد. صعود از چهارجهت به قله دماوند و آن هم نه صعودي به روش معمولي و عادي بلكه از دامنه تا نوك قله و برگشت از ان به حالت دويدن. سام كلانتري مستندساز و گروهش آماده ميشوند تا خانم نگار سماكنژاد را در اين صعود سخت همراهي و اين رويداد و اين تلاش را ثبت و ضبط كنند. نفس ماجرا به خودي خود ارزشمند است. كاري كه ميتواند مصداق الگوسازي براي جوانان و به ويژه زنان و دختران باشد تا دست از تلاش و فعاليت بر ندارند. من از سر كنجكاوي و البته به دلايل حرفهاي از روزهاي نخست آغاز اين تلاش، پيگير روند اين ماجرا بودم، هنوز كار تمام نشده بود كه سيل فحش و ناسزا و ادعاها آغاز شد. افراد بيشماري در شبكههاي اجتماعي مدعي شدند كه پيش از اين آنها اولين كسي بودهاند كه اين صعود را انجام داده ولي آن را رسانهاي نكردهاند! گروه سازنده و خانم سماكنژاد از فشارهاي وارده و نامهربانيها در امان نماندند و اگرچه تلاش ميكردند كه از كنار حرفها و حاشيهها بگذرند اما خواهناخواه از آن تاثير ميپذيرفتند. صعود انجام و تلاش و كوشش ايشان هم ثبت شد تا به يادگار بماند، اين كار به ذات خود كاري ارزشمند بود. آن هم در اين شرايط خاص، در فضايي كه نااميدي در كمين است، تلاشهاي اينچنيني كه شور زندگي و تواناييهاي عظيم انسان را يادآوري ميكنند درخور تقدير هستند. كساني كه اميدوارانه دست به كار ميشوند، چه اولين باشند چه دهمي، چيزي بر اهميت كارشان افزوده و همينطور خدشهاي بر اهميت آن وارد نميشود. پرسشهاي فراواني درباره نيت و دليل ناسزاگوييها و ادعاها و تخطئهها برجا ماند، لابد با اندكي دلشكستگي.
شبكههاي اجتماعي از هر دست و هر نوع پلتفرم، نوشتاري و تصويري و صوتي ميتوانند سبب نزديكي بيشتر و مفاهمه عميقتر ما با هم بشوند. اگر آنچه موافق سليقه ما نيست را تحمل كنيم و به صاحبان سليقه و ميل و ارادهاي جز آنچه ما داريم احترام بگذاريم، ميتوانيم آرامتر شويم، اضطراب كمتري را متحمل شويم و به ياري يكديگر اميدوارتر باشيم. اگر دست از تندي و فرياد زدن برداريم، با نگاهي از سر لطف نظر خود را بگوييم، زندگي قابل تحملتر و شيرينتر از پيش خواهد شد.