سيد اميرحسين قاضيزادههاشمي، معاون رييسجمهوري شد
يك پزشك بر صندلي رياست بنياد شهيد نشست
گروه اجتماعي| با حكم رييسجمهوري، سيد اميرحسين قاضيزادههاشمي؛ عضو پيشين كميسيون بهداشت و درمان مجلس و نامزد انتخابات رياستجمهوري سيزدهم، به رياست بنياد شهيد و امور ايثارگران و به عنوان معاون رييسجمهوري منصوب شد.
قاضيزادههاشمي كه پسرعموي سيد حسن قاضيزادههاشمي؛ وزير بهداشت دولت يازدهم و وزير بهداشت مستعفي دولت دوازدهم است، جراح سر و گردن، دانشيار دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي و جانباز دفاع مقدس است كه ۴ دوره نماينده مجلس بوده و هفته قبل، در سايه زمزمههاي پررنگ براي انتصاب به رياست بنياد شهيد، استعفاي خود را به خانه ملت تقديم كرد و اين استعفا با ۲۱۸ راي موافق از ۲۵۳ نماينده حاضر در مجلس پذيرفته شد. قاضيزادههاشمي، پنجمين رييس بنياد شهيد در 17 سال گذشته، جوانترين رييس اين نهاد وابسته به رياستجمهوري و البته، اولين پزشكي است كه به رياست بنياد شهيد منصوب ميشود. پيشينه تشكيل بنياد شهيد و امور ايثارگران، به فرمان امام خميني(ره) بازميگردد؛ فرمان روز 25 اسفند 1358 خطاب به مهدي كروبي كه تاسيس بنياد شهيد انقلاب اسلامي را مقرر ميكرد و امام خميني(ره) در اين فرمان خطاب به شيخ كروبي تاكيد داشتند كه «ملت شريف ايران ميداند كه نهضت اسلامي و پيروزي انقلاب اسلامي مرهون فداكاري قشرهاي مختلف ملت است كه در صف اول بايد شهداي انقلاب- رحمهالله عليهم- و كساني كه در اين راه معلول و آسيب ديده شدهاند، محسوب داشت. لهذا بايد رسيدگي كامل به خاندان شهدا و آسيبديدگان و معلولين در اين راه، چه در حال انقلاب و چه قبل و بعد از آن به نحو احسن و با مراعات احترام آنان بشود.لهذا لازم است سازماني به سرپرستي جنابعالي و هياتي از معتمدين متدين و آگاه و آشنا بدين گونه امور، براي اين مقصد مهم تاسيس شود كه با اجراي طرحهاي مفيد آن، ملت و دولت انقلابي، دين خود را در مقابل اين گروه فداكار در راه انقلاب اسلامي ادا كنند، شوراي انقلاب موظف است براي اين شروع مهم، بودجه كافي تصويب كند و در اجراي آن سرعت عمل به خرج دهد و دولت و متصديان امور، موظف هستند مواد زير را مورد تصويب و اجراي سريع قرار دهند: اولويت فرهنگي: يعني در مدارس و دانشگاه با تسهيلات مقتضي وارد شوند / اولويت اقتصادي: يعني مسكن، زمين، وسايل زندگي و ساير مايحتاج زندگي براي آنان تهيه شود / اولويت در استخدام: يعني خانواده شهدا و معلولين در استخدام دولت اولويت داشته و آنان كه قدرت خدمت دارند به استخدام دولت درآيند / كارت مجاني براي سوار شدن آنان در اتوبوسهاي دولتي داخل شهرها تهيه شود / كارت نيمهبها براي استفاده از وسايل نقليه بين شهري مثل قطار و هواپيما و غيره / تشكيل دفترچه مخصوص براي قدرت خريد از تعاونيهاي دولتي / بيمه درماني و استفاده از كارت ويژه خريد دارو / قرار دادن حقوق رسمي براي معلولين كه قدرت كار ندارند و خانواده شهدا بالنسبه به افراد آن خانواده / ايجاد برنامههايي در راديو به عنوان معلولين و خانواده شهدا / سازمان موظف است بدون فوت وقت، معلولين و آسيبديدگاني كه احتياج به معالجه دارند تحت علاج قرار دهد و در صورتي كه با تصديق طبيب لازم است براي معالجه به خارج كشور بروند، اسباب مسافرت و مخارج معالجه آنان را فراهم كند. ضمنا متذكر ميشود كه اگر سازمان در موارد مرقومه به اشكالي برخورد كرد يا از طرف بعضي متصديان اهمالي شد، اينجانب را مطلع كنند تا در رفع آن بهطور مقتضي عمل كنم.» تا ارديبهشت 1383، امور معيشتي، حمايتي، درماني و خدمترساني به جامعه ايثارگري، بهطور مشترك از طريق بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي و بنياد شهيد انقلاب اسلامي پيگيري ميشد تا اينكه ۱۹ ارديبهشت سال ۱۳۸۳ و مطابق فرمان رهبري و مصوبه شوراي عالي اداري، طرح تجميع نهادهاي ايثارگران در ساختاري يكپارچه توسط دولت وقت تصويب شد و به دنبال تغيير نام بنياد شهيد انقلاب اسلامي به بنياد شهيد و امور ايثارگران، امور حمايتي جانبازان هم به مسووليتهاي اين نهاد وابسته به رياستجمهوري اضافه شد. بنياد شهيد و امور ايثارگران، علاوه بر اعتباراتي كه سالانه از دولت و طبق قانون بودجه دريافت ميكند از محل فعاليت حدود 180 موسسه بزرگ تحت پوشش سازمان اقتصادي بنياد شهيد هم كسب درآمد دارد كه از جمله ميتوان به بانك ايران زمين، شركت سرمايهگذاري شاهد، سازمان اقتصادي كوثر، سازمان پزشكي شفا، سازمان اموال و املاك بنياد شهيد، طرح شاهد و دانشگاه شاهد اشاره كرد علاوه بر آنكه در سالهاي اخير، بانك و بيمه دي هم به اين موسسات درآمدزا اضافه شده است. بعد از تشكيل بنياد شهيد و امور ايثارگران، اين نهاد وابسته به رياستجمهوري به دفعات با مشكلات متعدد مواجه بود؛ از اعتراضات انباشته جامعه ايثارگري به دليل مطالبات معوقهاي كه در دولتهاي نهم و دهم مورد بيتوجهي قرار گرفت تا تخلفات گسترده بيمه و بانك دي و شبهههاي رو به افزايش در چگونگي هزينهكرد اعتبارات و درآمدهاي زيرمجموعههاي اقتصادي بنياد كه تحقيق و تفحص از عملكرد مالي بنياد شهيد در مجلس دهم را رقم زد و البته بعد از استعفاي پرحاشيه مرحوم شهيدي محلاتي و انتصاب رييس جديد و فوت رييس پيشين، تحقيق و تفحص هم به دلايل نامعلوم، مسكوت ماند.
همتايان پيشين قاضيزاده هاشمي چه كساني بودند؟
حسين دهقان، اولين رييس بنياد شهيد و امور ايثارگران است كه ارديبهشت ۱۳۸۳ و در دولت دوم اصلاحات، پس از صدور فرمان رهبري و تغييرات قانوني در ساختار بنياد شهيد انقلاب اسلامي، به اين سمت منصوب شد و تا مرداد 1388 و پيش از آغاز فعاليت دولت دهم، رياست بنياد شهيد را عهدهدار بود. جامعه ايثارگري، از دوره رياست اين كهنه سپاهي دريافتكننده نشان شجاعت، به عنوان بهترين دوره حمايت و توجه به مطالبات جامعه هدف ياد ميكند. در دولت دهم، مسعود زريبافان جايگزين حسين دهقان شد كه بايد دوره رياست اين سياستمدار هوادار رييس دولت دهم بر اين نهاد وابسته به بنياد شهيد را دوره سكوت و خاموشي بنياد شهيد تلقي كرد؛ دوراني كه رسانهها از انتشار مشكلات جامعه ايثارگري منع شده بودند و هر تخلف رسانهاي و انتشار هر اعتراض از زبان خانواده شهدا، جانبازان و آزادگان مساوي با تحريم رسانه بود. در دوره مسووليت زريبافان، ورود خبرنگاران منتقد به آسايشگاههاي جانبازان ممنوع شد و چنانچه اعضاي جامعه ايثارگري دست به كار نشده و صداي اعتراض خود نسبت به تبعيضها و مطالبات مغفول را به گوش رسانهها نميرساندند، هيچ واقعيتي از پنجرهها و درهاي بسته ساختمانهاي بنياد شهيد به بيرون درز نميكرد. امروز، جامعه ايثارگري، انتخاب و رياست زريبافان بر بنياد شهيد را به عنوان بدترين خاطره دوران حيات تلقي ميكنند.
با روي كار آمدن حسن روحاني به عنوان رييسجمهوري يازدهم و از شهريور 1392، سيد محمدعلي شهيديمحلاتي به رياست بنياد شهيد منصوب شد كه آخرين مسووليت او پيش از انتصاب به اين سمت، رياست دفتر بازرسي ويژه نهاد رياستجمهوري و در فاصله بسيار دور با ذات مسووليت جديد بود. كهولت سن شهيديمحلاتي در بسياري موارد در طول سالهاي مسووليت و تا خرداد 1399 كه به دليل ناتواني از حضور در اين سمت، از رياست بنياد شهيد استعفا داد، مانع از انجام بهينه وظايف ميشد در حدي كه بسياري از مسووليتهاي خود را به معاونان و قائممقام خود محول كرده بود. شهيديمحلاتي كه از اعضاي قديمي حزب جمهوري اسلامي و از اقوام نزديك چند سياستمدار ايراني و از جمله علياكبر ناطقنوري، عباس آخوندي، علي خزعلي و محمدسعيد مهدويكني بود، 6 ماه پس از استعفا، آذر 1399 و در 71 سالگي درگذشت و در حرم عبدالعظيم به خاك سپرده شد در حالي كه مسووليتهاي او را سعيد اوحدي، رييس جديد بنياد شهيد عهدهدار شده بود. اوحدي از خرداد ۱۳۹۹ و در سال پاياني فعاليت دولت دوازدهم بر صندلي رياست بنياد شهيد نشست تا كمكاريها و مشكلات انباشته در اين نهاد وابسته به رياستجمهوري را سامان دهد. اوحدي كه از رزمندگان دفاع مقدس بود و بيش از 90 ماه سابقه اسارت در اردوگاههاي رژيم بعث داشت، در اولين نشست خبري خود با خبرنگاران پرده از بارسنگين مطالبات انباشته جامعه ايثارگري بر دوش اين نهاد وابسته به رياستجمهوري برداشت و اولويت اصلي را تسويه اين مطالبات برشمرد در حالي كه در همان صحبتها، معترف بود كه روساي پيشين ميتوانستند با اعتبارات در اختيار، به گونهاي عمل كنند كه هيچ مطالبهاي ايجاد نشود و هيچ اعتراضي شكل نگيرد اما چنين نشد.
دومين پزشكي كه معاون رييسجمهوري ميشود
قاضيزادههاشمي از امروز به جاي سعيد اوحدي مينشيند در حالي كه حالا معاون رييسجمهوري هم هست و البته بعد از هادي منافي، دومين پزشكي است كه طي 43 سال گذشته به سمت معاون رييسجمهوري منصوب شده است. اولين پزشك منصوب شده به رياست بنياد شهيد و امور ايثارگران با يك جامعه هدف 12 ميليون نفري شامل خانواده شهدا، جانبازان و خانواده ايشان، آزادگان و خانواده ايشان، خانواده ايثارگران جاويدالاثر و مفقودالاثر مواجه است علاوه بر آنكه پرونده تعداد زيادي از شهداي سلامت مفتوح است و جمع زيادي از ايثارگران هم، طي سالهاي گذشته و به دليل تعارضاتي كه با روساي منصوب شده و نوع نگرش ايشان به فرهنگ ايثار و شهادت داشتند، در انزواي اجباري يا داوطلبانه، از دريافت كمترين توجهات محروم هستند. قاضيزادههاشمي ديروز در جمع نمايندگان مجلس در توضيح اولينهاي مسووليت و وظايف خود گفت: «جامعه هدف ما ۱۲ ميليون نفر است اما امروز كمتر از ۳ ميليون نفر خدمات دريافت ميكنند. از جمله اينكه جانبازان زير ۲۵ درصد و رزمندگان سهمي از اين خدمات ندارند. اول بايد شناسنامهاي براي كل جامعه هدف ايجاد شود تا توانمندي و نيازمندي آنها شناخته شده و براي هر كدام برنامه خاص تهيه شود، سپس با رانت و انحصارطلبي برخورد ميكنيم و حركت ما عدالتمحور خواهد بود.»