ايران و اهميت همكاريهاي منطقهاي
بعدها، كشورهاي تشكيلدهنده اين سازمان تصميم گرفتند شرايط حضور كشورهاي پيرامون را فراهم كنند و در پي اين تصميم كشورهايي نظير ايران توانستند به عنوان عضو ناظر حضور يابند. ايران علاقهمند بوده و هست كه در سازمان منطقهاي عضويت داشته باشد. نمونه اين علاقهمندي را ميتوان در عضويت جمهوري اسلامي ايران در اتحاديه اقتصادي اوراسيا مشاهده كرد كه منافعي براي كشور داشت. در دورهاي كه تحريمهاي غربي اقتصاد ايران را هدف قرار داده، عضويت در اين اتحاديه اقتصادي فرصتي را براي تجارت با پول ملي كشورها فراهم كرده است. همزمان ابتكار ديگري به نام «كمربند -راه» چين در منطقه مطرح شده است كه روسيه نيز براي پيوستن به آن ابراز علاقهمندي كرده است و تهران نيز مشاركت در چنين ابتكارهايي را در مسير منافع خود ميداند. ايران ميگويد اگر شما خواهان مبارزه با تروريسم، قاچاق موادمخدر يا جرايم سازمانيافته هستيد و ميخواهيد با تهديدهايي نظير افراطگرايي اسلامي كه آسيبهاي زيادي را به ايران متحمل كرده مبارزه كنيد، تهران ميتواند همكاري موثري داشته باشد. ايران خود را در ساختار سازمان همكاريهاي شانگهاي مطرح كرده و اكنون بهترين فرصت است كه با حضور آقاي رييسي، رييسجمهوري ايران گامهايي در مسير تامين منافع كشور برداشته شود. در حال حاضر در افغانستان تحولاتي رخ داده و تهديدهايي وجود دارد كه اگر اقدامات مناسبي در راستاي مهار آن صورت نگيرد، به صورت جدي ميتواند منافع منطقهاي كشورمان را به خطر بيندازد. پاكستان به عنوان يك كشور عضو سازمان همكاريهاي شانگهاي با افغانستان هممرز است، هند بازيگري است كه ميتواند در تحولات اين كشور اثرگذار باشد و تاجيكستان و ازبكستان مرز مشترك با افغانستان دارند. اگر يك همكاري موثر در چارچوب سازمان همكاري شانگهاي براي مقابله با تهديدهاي احتمالي در رابطه با افغانستان به وجود آيد، ميتواند ثمراتي براي كشورهاي عضو اين سازمان داشته باشد. منتقداني كه معتقدند نبايد در يك سازماني كه جنبه امنيتي نيز دارد، عضويت داشت بايد توجه كنند كه اگر همكاريهاي موثر و در چارچوب درست براي مقابله با تهديدهاي مشترك شكل نگيرد، امنيت به خطر خواهد افتاد. امنيت يك مساله عمومي است؛ امنيت كالاي مجهول و غيرقابل ديدن است كه همه بايد از آن منتفع بشوند. از اين رو حضور و همكاري در سازمان شانگهاي را ميتوان اقدامي مثبت خواند. بسيار اهميت دارد كه حضور در اين سازمان همكاري در چه سطحي باشد و چه سهمي در تصميمگيريهاي سازمان نصيب كشور شود. اقتصادهايي نظير چين، هند و روسيه اقتصادهاي بزرگي هستند كه در اين سازمان همكاري عضويت دارند. اقتصاد ايران با اقتصاد اين كشورها قابل مقايسه نيست و سهم آنها در اقتصاد جهاني نيز بسيار بيشتر از ايران است. در نتيجه اگر جايگاه كشورها قرار باشد بر اساس سهم آنها از اقتصاد جهاني تعريف شود و در تصميمگيريها سهم بيشتري به كشورهاي با اقتصاد قويتر اعطا گردد، در اين صورت حضور در سازمان همكاري شانگهاي توصيه نميشود. در يك سازمان منطقهاي نبايد چنين شرايطي وجود داشته باشد - چنانكه در سازمان همكاري شانگهاي نيز وجود ندارد - و لازمه تصميمگيري درباره بسياري از مسائل «اجماع» است. قرقيزستان كه تنها حدود 5 ميليون نفر جمعيت دارد يا تاجيكستان كه اقتصاد بسيار ضعيفي در مقايسه با چين، هند و روسيه دارد در سازمان عضو هستند و مفهوم اجماع در اين سازمان مطرح است. اين فرصتي را فراهم ميكند كه در مسائلي كه منافع ايران وجود دارد تهران بتواند از حقوق خود دفاع كند. مساله مهم ديگري كه وجود دارد اين است كه ايران در سازمان منطقهاي ديگر به نام اكو عضو است. 5 كشور اكو در سازمان همكاري شانگهاي نيز حضور دارند. بنابراين در صورت تغيير شرايط حضور و عضويت ايران در سازمان منطقهاي شانگهاي، همپوشاني خوبي با ديگر سازمانهاي منطقهاي ايجاد ميشود كه كشور ميتواند از آن سود ببرد. سازمان همكاري شانگهاي در حوزههاي بسياري نظير حوزه امنيتي يا حوزه اقتصادي فعاليت ميكند و ايران در اين حوزهها ميتواند منافع خود را تامين كند. ايران به جهت داشتن زيرساختهاي مناسب و شبكههاي حملونقل نظير شبكه ريلي و جادهاي، فرودگاهها و بنادر ميتواند نقش مناسبي از نظر اقتصادي در اين سازمان همكاري ايفا كند. از طرفي دو كشور بزرگ واردكننده انرژي در جهان يعني چين و هند در اين سازمان عضويت دارند و ايران نيز به عنوان يكي از بزرگترين صادركنندگان فرصتهاي خوبي را براي تقويت همكاري با اين كشورها خواهد داشت. هرچند روسيه نيز به عنوان يكي از صادركنندگان بزرگ در شانگهاي حضور دارد اما ايران در حوزه ذخاير گازي حرفهاي بسياري براي گفتن دارد و براي استفاده از مزيتها در اين حوزه نياز به سرمايهگذاري خارجي است. ايران همچنين ذخاير اثباتشده نفتي بيشتري در مقايسه با روسيه دارد. اين مسائل ميتواند موجب شود حضور در سازمان همكاري شانگهاي يك فرصت مناسب باشد. در نشست اخير اين سازمان همكاري نيز كه در سطح سران برگزار ميشود و رييسجمهوري ايران نيز در آن حضور خواهد يافت مسائل مهم و تاثيرگذاري ميتواند طرح شود. مساله افغانستان، مساله همكاريهاي اقتصادي، مساله ابتكار كمربند- راه، مساله ابتكار اقتصادي اوراسيا و مساله همكاريهاي منطقهاي در ديگر حوزهها از جمله مسائل مهم قابل طرح است. نبايد انتقاد شود كه چرا ايران در اين نشست شركت ميكند. به عنوان يك كارشناس انتقادهايي نسبت به موضوع داشتم نظير اينكه آيا پتانسيلهاي موردنياز ايران در پيمان شانگهاي به كار گرفته خواهد شد يا ايران امكان استفاده از مزيتها را خواهد داشت يا نه. اما زماني كه تصميم در اين باره در سطوح بالا گرفته شده، ما ميتوانيم پيشنهادهايي ارايه دهيم كه چه كنيم كشور منافع بيشتري به دست آورد و جايگاه ايران در منطقه ارتقا پيدا كند. بايد از موقعيتهاي اينچنيني استفاده كرد؛ سازمان همكاري شانگهاي بر مبناي مبارزه با مسائلي نظير مبارزه با جداييطلبي، مقابله با سلاحهاي كشتار جمعي، قاچاق موادمخدر و اسلامگرايي افراطي بنا شده و ما نيز با برخي از اين موضوعات به عنوان چالش درگير هستيم و افغانستان ناآرام نيز چالشي جديد است كه عدم مهار آن دردسرساز خواهد شد. پيوستن به سازمان همكاريهاي منطقهاي موثر است؛ زماني كه هوشيارانه، با ايفاي نقش بهتر و استفاده از ظرفيتهاي موجود باشد. تجربه من از سفر به اين كشورها نشان ميدهد كه ايران برتريها و مزيتهاي قابلتوجهي نظير زيرساخت حملونقل نسبت به تعدادي از كشورهاي عضو در اين سازمان دارد و ميتواند از اين موضوع بهره ببرد. ما نميخواهيم صرفا كشوري ترانزيتي باشيم اما ميتوانيم از زنجيره ارزش موجود سود ببريم. مطبوعات نيز نقش موثري در معرفي اين مزيتها ميتوانند داشته باشند و خوب است كه اين اقدام به زبانهاي ديگر نظير زبان چيني، انگليسي يا روسي صورت گيرد. مراكز تحقيقاتي، دانشگاه و مراكز تحقيقات استراتژيك نيز وظيفه دارند با تقسيم كار به حوزهها و جنبههاي مختلف سازمان همكاريهاي شانگهاي توجه شود و مطالعاتي در اين حوزهها صورت گيرد. دولت سيزدهم ميتواند استفادههاي زيادي از اين پژوهشها داشته باشد. ايران ناگزير به همكاريهاي منطقهاي است. ما در اتحاديه اقتصادي اوراسيايي شركت كرديم، طبيعي بود كه اگر اتحاديه اروپا به ما روي خوش نشان ميداد گزينه بهتري به حساب ميآمد چرا كه اروپا صادركننده تكنولوژي است، سرمايهگذاري دارد و محصول خوبي وجود دارد. در اتحاديه اوراسيايي محدودتر هستيم. نگرش ما به چين و روسيه اينگونه نيست كه تصور كنيم آنها بهترينند اما در شرايط كنوني گزينههاي خوبي براي همكاري به حساب ميآيند و افكار عمومي بايد آگاه شود.