باربارا اسلاوين در پاسخ به «اعتماد»:
برجام همچنان توافقي خوب براي همه طرفهاست
باربارا اسلاوين، تحليلگر ارشد سياست خارجي در شوراي آتلانتيك معتقد است دلايل متعددي براي تاخير در از سرگيري مذاكرات احياي برجام وجود داشت. او به «اعتماد» ميگويد: «از سرگيري مذاكرات زمانبر بود، چراكه از يك سو دولت بايدن نياز داشت تا سازماندهي لازم براي اين كار را انجام دهد و از سوي ديگر، گفتوگوي غيرمستقيم روش مناسبي براي دستيابي به پيشرفت سريع در مذاكرات نبود. بدبختانه زمان براي رسيدن به توافق پيش از انتخابات رياستجمهوري در ايران به سرعت سپري شد و ايران بود كه تصميم گرفت مذاكرات را متوقف كند.» اسلاوين معتقد است: «برجام همچنان توافقي خوب براي همه طرفهاست به اين دليل كه در ازاي پذيرش كاهش ذخاير اورانيوم غنيشده تا حد مشخص و كنار گذاشتن سانتريفيوژها اجازه ميدهد به درآمدهاي نفتي خود دسترسي پيدا كند و بتواند با اروپا به تجارت بپردازد. از طرفي، اطمينان خاطر بيشتري ايجاد ميكند كه ايران در پي دستيابي به سلاح هستهاي نيست و اميدوارانه ميتوان گفت احياي آن، ميتواند به كاهش تنشها در منطقه كمك كند.» او بر اين باور است كه ايران و ايالات متحده براي اينكه بتوانند در مسير كاهش تنشها گام بردارند و شانس ديپلماسي براي حلو فصل مسائل موجود را افزايش دهند، ضروري است كه تغييراتي در سياستهاي خود اعمال كنند و «بهترين اقدامي كه اين دو در گام اول ميتوانند صورت دهند، بازگشت سريع به گفتوگوهاي وين و آغاز گفتوگوهاي مستقيم است.» اسلاوين ميگويد: «مذاكرات غيرمستقيم بسيار سخت و در عين حال زمانبر است.» از نظر او دو كشور ميتوانند با برخي اقدامات حسننيت خود را به طرف مقابل اثبات كنند: «من بسيار مايل هستم كه ايالات متحده به عنوان يك اقدام در راستاي اثبات حسن نيت، واكسنهاي مربوط به بيماري كوويد 19 را براي ايران ارسال كند. يك گام خوب ديگر ميتواند تبادل زندانيان باشد؛ به ويژه آزادي زندانيان دوتابعيتي بيگناه از سوي ايران.» اين تحليلگر شوراي آتلانتيك فكر ميكند تغيير احتمالي در تيم مذاكرهكننده ايران بر خلاف تصور بسياري از افراد ميتواند به نفع مذاكرات هستهاي باشد و مسير احياي توافق برجام را فراهم كند: «در ابتدا فكر ميكردم كه تغيير در تيم مذاكرهكننده ايران يك اتفاق منفي است. اما شايد در حال حاضر با توجه به اين كل نهادهاي نظام سياسي در ايران در اختيار يك گروه است، پيشرفت در مذاكرات محتملتر باشد.» اسلاوين ميافزايد: «من حتي به ياد ميآورم در سال 2009، توافق مختصري در مورد يك اقدام در راستاي اعتمادسازي به وجود آمد كه بر اساس آن، ايران ميپذيرفت در ازاي دريافت سوخت مورد نياز براي رآكتور تحقيقاتي تهران، بخشي از ذخاير اورانيوم غنيسازي شده خود را خارج از خاك خود منتقل كند. در آن زمان اين توافق تنها به دليل مخالفتهاي سياسي با محمود احمدينژاد (رييسجمهور وقت ايران) در داخل به نتيجه نرسيد.» باربارا اسلاوين تاكيد دارد كه مساله داشتن اراده سياسي براي احياي توافق امري ضروري است. او ميگويد: «اگر تهران اراده سياسي لازم براي احياي توافق هستهاي را داشته باشد، توافق براي بازگشتن به اجراي تعهدات هر دو طرف ذيل برجام دست يافتني است. در حال حاضر حتي اسراييليها هم ميگويند كه سد راه اين توافق نخواهند شد.»