• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5034 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۳ مهر

ادامه از صفحه اول

يك وعده خوب و قابل سنجش 

جذب سرمايه گرچه لازم و ضروري است ولي گام اول آن جلوگيري از فرار سرمايه است. در سال‌هاي گذشته اين فرار چشمگير بوده است. خريد مسكن در كشورهاي همسايه نمونه‌اي از اين فرآيند است. يكي از علل اصلي افزايش قيمت ارز همين فرار سرمايه است. بدون ترديد ارزش واقعي دلار در ايران 27 هزار تومان نيست، براساس قدرت خريد معادل ريالي دلار خيلي كمتر است. ولي چرا دلار به اين رقم رسيده است؟ همين پديده است كه موجب شده در گزارش جديد بانك جهاني رتبه اقتصادي و نيز درآمد سرانه ايران به‌شدت نزول كند. اين افزايش قيمت ناشي از تقاضا براي ارز با هدف خروج سرمايه بوده است. تا هنگامي كه رقم ارز اين اندازه بالاست واردات سرمايه مشكل چنداني را حل نمي‌كند، چون نشان مي‌دهد كه خروج سرمايه همچنان پرشتاب است. يك نظام اقتصادي كارآمد در درجه اول مي‌كوشد كه جلوي خروج سرمايه را بگيرد. بنابراين اگر براي سرمايه و سرمايه‌گذار امنيت ايجاد شود، به‌طور قطع جريان خروج سرمايه معكوس مي‌شود و قيمت ارز به نحو ملموسي كاهش خواهد يافت و اگر چنين نشود، حتما مقدمات مذكور در آن سخن و وعده آقاي رييسي فراهم نشده است. اين مقدمات بسيار متنوع و بنيادي است. با يك دستور نمي‌توان آن را ايجاد كرد. در همه زمينه‌هاي اقتصادي، سياست خارجي، داخلي و فرهنگي بايد تغييرات مناسب رخ دهد. سنجش آن نيز در ميزان و افزايش واردات سرمايه و كاهش فرار سرمايه است. ركن ديگر آن در زمينه فرار نيروي انساني است كه در يادداشت بعدي به آن پرداخته خواهد شد.

 

مي‌خواهم اميدوار باشم!

آخر با چه متر و معياري رييس جديد انتخاب شده است؟ به مقالات نوشته شده ايشان بنگريد. من شرم دارم به عنوان يك استاد دانشگاه آنها را به عنوان يك كار علمي و تحقيقاتي اينجا ذكر كنم. آن نوشته‌ها در جاي خود باارزش است و مي‌تواند در مجلات و جرايد چاپ شود، اما با هيچ متر و معياري نمونه يك كار آكادميك نيستند. جناب آقاي دكتر رييسي نيك مي‌دانند كه در بين نيروهاي اصولگرا چهره‌هاي علمي و برجسته و استاد تمام و معتبر كم نيستند. كساني كه نزد افكار عمومي هم وجاهت دارند. يا شخصيت‌هاي علمي هستند و هيچ گرايش سياسي نيز ندارند. از قضا اين شخصيت‌ها بهترين انتخاب‌ها براي محيط‌هاي علمي هستند. اين چه اصراري است كه همه مفاهيم را بي‌ارزش كنيم. مگر مي‌توان به همين سهولت براي دانشگاه تهران چنين انتخاب‌هايي داشت؟ به اسامي روساي قبلي دانشگاه تهران در پيش از انقلاب و پس از آن نگاهي بيندازيد. چرا مي‌خواهيم مفاهيم و كلمات و فضيلت‌ها را به سخره بگيريم. استاد تمامي را كه فارغ‌التحصيل صنعتي شريف و توكوهوي ژاپن را بركنار و به جايش فردي انتخاب مي‌شود كه حتي يك كار علمي معتبر در كارنامه‌اش نيست. معلوم است كه ايشان هم براي همكاري بايد معاونين و روساي دانشكده‌هايي به مراتب نازل‌تر از نظر علمي براي دانشگاه تهران انتخاب كند. بحث من اصلا از منظر انساني نيست. شايد ايشان بهترين و باتقواترين و مقرب‌ترين باشد 
- هر چند تقواي واقعي بايد سبب شود آدمي پستي را كه براي آن مناسب نيست اشغال كند- اما لزوما به معناي آن نيست كه بتواند فرد مناسبي براي اين سمت باشد. بايد بين ظرف و مظروف رابطه باشد. اميدوارم عملكرد اين دولت در بخش‌هاي ديگر چنين نباشد، چون دانشگاه تهران ويترين بزرگي است اين انتخاب خود را نشان داده است. در ديگر بخش‌ها آنقدر حساسيت نيست كه توجه افكار عمومي را به خود جلب كند و من از خداي رحمان مي‌خواهم كه چنين نباشد. حداقل انتظار آن است كه رييس‌جمهور به اين امور حساسيت ويژه‌اي از خود نشان دهد. حداقل من مي‌خواهم اميدوار باشم!

دفاع، جنگ و صلح 

نمي‌دانند بچه‌هاي 17 و18 ساله تا پيرمردهاي 60 و70 ساله چطور تقريبا در مقابل تمام دنيا با كمترين امكانات ممكن ايستادند و خرمشهر و بستان و سوسنگرد و آبادان و كرمانشاه و مهران و سردشت را نگاه داشتند. نمي‌دانند ما در جنگ چه گوهرهاي تابناكي را از دست داديم و چه‌سان كشور از وجود با ارزش‌شان محروم شد. شايد چند نسل بايد بيايند و بروند تا امثال باكري و بروجردي و حاج داوود كريمي و زين‌الدين و همت و متوسليان و خرازي و باقري و فلاحي و فكوري و صيادشيرازي متولد شوند، رشد كنند و براي ايران سربلندي بياورند. اگر جنگ هيچ بدي نداشت و فقط همين بزرگان مخلص و فداكار و ساده و باهوش را از ما گرفت سزاوار است كه بگوييم كاش جنگ نمي‌شد. آنها در كنار هزاران بسيجي گمنام كافي بودند تا در سازندگي و ترقي كشور آستين بالا بزنند و كارستان كنند و چه بسا ايران ما با وجود آنها در پيشرفت و محروميت‌زدايي گام‌هاي خيره‌كننده برمي‌داشت و ما طلبكار دنياييم كه خزائن هوش ومعنويت و ايمان و ارزش‌هاي انساني را از ما گرفتند. هميشه از شهدا در شعارهاي كليشه‌اي و بي‌محتوا ياد مي‌شود ولي پيام محشون از ادب و هنر و فكر و خوبي و سادگي و مهرباني و استعداد آنها را به نسل‌هاي متاخر انتقال نمي‌دهيم يادمان مي‌رود كه هركدام از آنها پاره جان مادري بودند. زخمي كه زنان و دختران و همسران و مادران ايراني از جنگ بر دل و جسم و جان‌شان نشست كمتر از شهادت نبود. افزون بر آن ما خواهران شهيد و حتي اسير هم داشته‌ايم كه كوچه‌اي به نام‌شان نيست و يادي از آنها نمي‌شود! مجروحان و معلولان جنگ كه گاهي فراموش مي‌شوند هنوز به ياد ياران خود خون جگر مي‌خورند، هنوز دردهاي جسمي و روحي تا عمق وجودشان را مي‌فشرد و گويا براي التيام اين زخم‌ها كاري نمي‌توان كرد! اگر سلحشوري و استقلال و تماميت ارضي كشور يك روي سكه جنگ بود، غم‌ها و درد‌ها و فقرها و آوارگي‌ها و فراق‌ها و ويراني‌ها و عقب افتادن از پيشرفت و آباداني كشور هم روي ديگر سكه جنگ بود. هنر صلح بالاترو پيچيده‌تر و باظرافت‌تر از هنر جنگ است و گاهي شجاعت بيشتر طلب مي‌كند، سياستمداري كه براي كشورش صلح به ارمغان بياورد قهرماني ممتاز و شايسته است چرا كه او از هزاران رنج و محنت و مشقت و فراق جلوگيري به ‌عمل آورده است. جنگ به ما درس شجاعت داد ولي تكان‌مان هم داد كه تا ممكن است كشور را از گزند جنگ و درگيري و منازعه و مناقشه دورسازيم. كشور ما حداقل به يك دوره 50 ساله از آرامش و پايداري و ثبات و تعادل نيازمند است تا در پرتو آن ساخته شود و اميد مردم شكوفا شود و با اطميناني كه در دل‌ها رسوخ مي‌كند مشاركت همه ايرانيان جلب شود. اين اميد و اطمينان و امنيت كامل تنها در سايه حضور همه‌جانبه و تعيين‌كننده مردم در همه عرصه‌هاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي به دست مي‌آيد و طمع بيگانگان را از اساس نابود مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون