باكو را از خود نرانيم
افشار سليماني
اظهارات اخير رييسجمهور آذربايجان در مصاحبه با يك خبرگزاري تركيه، با سوءبرداشتهايي در ايران مواجه شده است كه ميتواند بر روابط بلندمدت ميان اين دو همسايه تاثيرات منفي برجاي بگذارد. به دليل سالها ارتباط نزديك با مسائل منطقه، به ويژه مسووليت چند ساله به عنوان سفير ايران در باكو، آشنايي زيادي با مسائل جاري ميان دو كشور دارم، تلاش ميكنم در اين نوشته ارزيابي واقعبينانه و غيرمغرضانهاي از شرايط پيش آمده ميان دو پايتخت ارايه دهم. اظهارات روز دوشنبه از سوي الهام علياف، رييسجمهور آذربايجان، نخستين اظهارات از اين دست بود كه از سوي رييسجمهور آذربايجان خطاب به جمهوري اسلامي ايران بيان ميشد. در طول سه دهه گذشته، ما سابقه چنين واكنشي را از سوي باكو، در سطح رييسجمهور نسبت به تهران نداشتيم.اظهارات آقاي علياف به چند بخش تقسيم ميشود. آقاي علياف معتقد است كه كاميونهاي ايراني بدون اجازه دولت مركزي باكو وارد بخشي از خاك جمهوري آذربايجان شدهاند. دوم اينكه ايشان ادعا ميكند جايي كه فقط ۲۵ هزار نفر جمعيت دارد، چه نيازي به ارسال ۶۰ كاميون كالا از ايران دارد؟ بعد هم آنگونه كه او ادعا ميكند، اين مساله ابتدا به صورت شفاهي به ايران تذكر داده شده، سپس به صورت كتبي يادداشت اعتراضي داده شده است و نهايتا مجبور به احضار سفير شدهاند. مسالهاي كه وجود دارد، اين است كه گويا چه در مركز و چه در محل نمايندگي ما در باكو، توجه چنداني به مطالبات دولت جمهوري آذربايجان نشده و اين اهمال باعث ايجاد نوعي سوءبرداشت و اختلافنظر ميان دو طرف شده است. به هر حال بايد اين را در نظر گرفت كه در باكو اين ايده جا افتاده است و افكار عمومي حساس شدهاند كه در طول جنگ ۴۴ روزه، سلاحهاي روسي از طريق خاك ايران به ارمنستان ارسال شدهاند و همچنين در مورد همين كاميونها هم الان در شبكههاي اجتماعي و رسانههاي آذربايجاني اسنادي دست به دست ميشود كه انگار روي بارنامههاي اين كاميونها نام جمهوري خودخوانده آرتساخ به عنوان مقصد كالا ذكر شده است. ما نميدانيم اين شايعات تا چه اندازه صحت دارد، اما بايد توجه داشت كه به هر حال اينكه نام بخشي از خاك جمهوري آذربايجان به صورت يك كشور خودخوانده كه در هيچ جاي دنيا، حتي در جمهوري ارمنستان هم به رسميت شناخته نميشود، نسبت داده شود، موجب حساسيت افكار عمومي و دولت جمهوري آذربايجان ميشود.در اين ميان، برخي ادعاها از جمله زنده كردن بحث يك مصاحبه مربوط به چهار سال پيش از سوي برخي اشخاص داراي تريبون، باعث التهاب افكار عمومي شده است. مصاحبه قدرت حسين قلياف، نماينده پارلمان جمهوري آذربايجان با روزنامه ينيشفق مربوط به چهار سال پيش است. يكسري حرفهاي بسيار زشت و زننده و توهينآميز در اين مصاحبه وجود دارد، كار بسياري غلطي بود و مستحق پاسخ دادن بود، اما مربوط به چهار سال پيش است و زنده كردن آن بعد از گذشت اين سالها، جز ريختن بنزين روي آتش اختلافنظرهاي سياسي ميان دو كشور، هيچ ارزش ديگري ندارد.كساني كه مسائل ميان جمهوري اسلامي ايران و جمهوري آذربايجان را ارزيابي ميكنند يا افرادي كه قصد اظهارنظر در اين زمينه را دارند، بايد توجه داشته باشند كه جمهوري آذربايجان يكي از همسايگان ايران است كه در سه دهه گذشته دچار مشكلات متعددي بوده و تحت فشار مشكلات داخلي و خارجي قرار داشته است. سه دهه بعد از استقلال اين كشور، هنوز تماميت ارضي و حاكميت ملي اين كشور، به صورت كامل احيا نشده و فكر و ذكر مقامها و مردم اين كشور، احياي تماميت ارضي كشور خودشان است.مساله ديگري كه در اظهارات آقاي علياف مورد توجه قرار گرفت، موضوع اعتراض او به برگزاري رزمايش در ايران بود. نخست اينكه در ايران، برگزاري رزمايشهاي مشترك جمهوري آذربايجان با تركيه و پاكستان و رزمايشهاي دوجانبه با تركيه، عليه ايران برداشت شده است. واقعيت اين است كه تمامي اين رزمايشها دور از مرزهاي ايران و براي تمرين آزادسازي مناطق تحت اشغال خاك آذربايجان و واكنش در مقابل ضدحملههاي جمهوري ارمنستان انجام شده است. دوم اينكه برخي حضور تركيه در جمهوري آذربايجان را يك اتحاد عليه ايران تصور ميكنند، سوال من اين است كه مگر آنكارا در حال حاضر مشكل خاصي با ايران دارد؟ چرا بايد از تركيه يا روابط نزديك باكو و آنكارا، احساس دشمنانگاري در ايران ايجاد شود؟ سوم اينكه آقاي علياف ادعا كرده كه ايران تا پيش از آزادسازي مناطق تحت اشغال ارمنستان، رزمايشي در اين منطقه انجام نداده، حالا كه جمهوري آذربايجان خاك خود را آزاد كرده، اين رزمايشها برگزار شده است. به گمان من اين بيش از آنكه اظهارنظر تند عليه ايران باشد، احساس تهديد از سوي ايران است. من معتقدم كه نبايد اجازه دهيم كه در باكو احساس تهديد از سوي ايران ايجاد شود. بايد روشي در پيش گرفته شود كه به جاي ريختن بنزين بر آتش التهابات اخير، به دنبال ريختن آب بر آتش باشيم.به ياد دارم كه در دوران نخستوزيري پناه حسيناف، نخستوزير آذربايجان در زمان استقلال كه موضعي بسيار ضد ايراني داشت، بعد از مدتي اظهارات ايرانستيزانه و ايرانهراسانه، نهايتا به دليل مشكلات و نيازهايي كه در باكو وجود داشت، پناه حسيناف درخواست سفر به ايران داد. من در آن زمان در وزارت خارجه اين تحليل را ارايه دادم كه به دليل نياز جمهوري آذربايجان به ايران، بهرغم موضعگيريهاي ضدايراني اين فرد بهتر است كه درخواست سفر پذيرفته شود. اتفاقا ايشان به تهران آمد و در ديدار با مرحوم اكبر هاشميرفسنجاني، تلويحا نسبت به مواضع پيشين خود هم عذرخواهي كرد. من به ياد دارم كه حرف بسيار جالب و مهمي آقاي رفسنجاني در مقابل عذرخواهي ايشان بيان كرد. رييسجمهور وقت ايران گفت كه از نظر تهران، «مردم آذربايجان» مهم است.مردم جمهوري آذربايجان، دوست، همسايه، همكيش و برادران و خواهران ما هستند. اگر يك سياستمدار در پارلمان حرفي زياده ميزند يا اظهارنظر نادرستي انجام ميدهد، چيزي از تاريخ و فرهنگ مشترك مردم دو كشور كم نميكند. دولتها ميآيند و ميروند، كرسيهاي پارلمان پر و خالي ميشوند، اما اين اشتراكات فرهنگي و تاريخي باقي ميماند.