گروه ورزش
ديشب حسن يزداني پهلوان كشتي كشورمان با برتري مقابل رقيب سنتياش يعني ديويد تيلور امريكايي به مدال طلاي وزن ۸۶ كيليوگرم مسابقات قهرماني جهان دست پيدا كرد. حسن يزداني بعد از سه شكست متوالي شب گذشته در رقابت پاياني رقابتهاي جهاني نروژ به مصاف تيلور رفت. آخرين مبارزه پادشاه و جادوگر (القاب دو كشتيگير) در فينال المپيك بود كه يزداني در فاصله چند ثانيه مانده به پايان رقابتها برد را با شكست عوض كرد و مدال طلا را از دست داد. باخت در آن كشتي كه براي ايرانيها جنبه حيثيتي پيدا كرده بود
قهوه ولرم آقاي قلعهچي!
اميد مافي
۱- وطن آغوش اوست در هواي مديترانهاي التورالين.حتي اگر در ورزشگاه هشت هزار نفري شهر كوچك پونفرادينا به زبان اسپانيولي حرف بزنند، باز هم قلعهچي ايراني با ياد وطن و پسكوچههاي خاكياش خودش را گرم ميكند.
سنگربان بيبديل «سگوندا» حالا با كلينشيتها و پروازهايش به آشيانهبان بيبديل لاليگا ۲ بدل شده است.
۲- او كه از پرتغال به اسپانيا رفته تا ادامه بلندپروازياش را در سرزمين نارنجستانها و زيتونزارها تعقيب كند اين روزها چشم و چراغ موسيو «بولو» لقب گرفته و ميرود تا به همراه ديگر سربازان پونفرادينا جشن بزرگ صعود به لاليگا را برپا كند.آرزوي صد ساله باشگاهي سالخورده كه اينك با عقاب ثاني گمشده دروازه خود را پيدا كرده است.
۳- روزهاي ملتهب «سگوندا» اما به سادگي نميگذرند.امير پس از چهار كلينشيت و دور كردن شكارچيان از سنگر تيمش در آخرين نبرد پونفرادينا دو گل خورد و ده گل نخورد تا سرانگشتان چسبناك قفسبان ايراني تيم جاهطلب را به صدر جدول برساند و پرچمهاي لاجوردي را در ورزشگاه كوچك التورالين به رقص درآورد.
در زنگ هشتم رقابتهاي لاليگا ۲ پونفرادينا در ديداري خانگي به مصاف رئال وايادوليد رفت و با نتيجه ۲ -۲ متوقف شد. توپچيهاي زهردار وايادوليد در اين دوئل بارها تا آستانه باز كردن دروازه ميزبان پيش رفتند اما سيوهاي چشمنواز گلر ايراني سبب شد تا مردان همقسم سر بر شانه آرامش بگذارند و از يك شكست تحقيركننده جان سالم بدر برند.
همين تك امتياز كافي بود تا پونفرادينا ۱۶ امتيازي شود و با سبقت از خيخون بر صدر جدول تكيه بزند.اتفاق بزرگي كه ميتواند لكنت باران را بر زبان دوآتشههاي شهر كوچك برگرداند.
۴- «خدا را شكر كه توانستم شروع خوبي داشته باشم. فكر ميكنم كه تصميم خوبي گرفتم. تصميمام قلبي بود و از آن خوشحال هستم چون هميشه بازي در اسپانيا يكي از هدفهايم بود. خيلي خدا را شاكرم كه در حال سپري كردن دوران تكامل خودم هستم. از يك جاي خوب شروع كردم و انشاالله پلهپله بالا ميآيم.» اين آخرين حرفهاي امير عابدزاده است.قلعهچي ۲۸ سالهاي كه پس از هر بازي در خلوت با پدرش احمدرضا تماس ميگيرد تا نمره واقعي را اسطوره سالهاي رفته به پسر دهد نه آ.اس و ديگر ژورنالهاي جنجالساز اسپانيا.
شايد برخي در ابتداي فصل تصور ميكردند هجرت امير از ماريتيمو به پونفرادينا اشتباه بزرگي از سوي سنگربان بافراست بود.اما تماشاي مطبوع نمايشهاي او در لاليگا ۲ و حالا پيشتازي با تيم نه چندان نامدار اسپانيايي منتقدان را به اين برداشت رسانده كه فرزند احمدرضا راه را درست آمده است.اگر روزهاي خوب پونفرادينا ادامه داشته باشند و اين تيم پس از يك فصل تركتازي خود را به لاليگا برساند، به حتم صخره محكم و بلندي چون امير عابدزاده بيشتر از امروز در قاب چشمها خواهد نشست و در جمع سنگربانان برتر اروپا جايي براي تبلور آرزوهايش پيدا خواهد شد.تاك قد كشيدهاي كه كمرگاه ثانيهها را در مشت خود دارد حالا بيش از هر چيز به پروژه صعود با ارتش آبي ميانديشد. او ميخواهد كاري كند قصيده لبخند چاكچاك به وقت رستگارياش بر روي زبان شاعران خسته جان آندلس بنشيند.
۵- امير عابدزاده البته در كنار دغدغههاي باشگاهياش اين روزها دغدغه پيشتازي به همراه تيم ملي و رسيدن به جام جهاني را دارد. سنگرباني كه ۵ سال پيش با انگشت اشاره كارلوس كيروش به جمع توپچيهاي تيم ملي پيوست، گرچه تعداد بازيهاي ملياش از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نميكند، اما آنقدر آماده هست كه با تلنگري از سوي دراگان اسكوچيچ مجال نفس كشيدن را از مهاجمان بيقرار آسيايي بگيرد و يكتنه قفلي محكم به دروازه ايران بزند. رقابت تنگاتنگ او با عليرضا بيرانوند ميتواند منتج به آرامش بيشتر قفس توري تيم ملي شود و حاشيه امنيت را از سنگربانان وطني بگيرد.
۶- باريرنسه، ماريتيمو و حالا پونفرادينا.دروازهباني كه ثابت كرده در انتخاب باشگاههايش كمتر دچار اشتباه ميشود هرگز بازگشت به ليگ ايران و افتادن از چشمها را از ذهن خود نيز عبور نداده است.او با استراتژي پيشرفتِ قدم به قدم در اروپا تا اينجا جلو رفته و اگر در آيندهاي نه چندان دور به ساختن قصري از طلا با خشتهايي از نقره در سنگر بارسا همت گمارد، نبايد تعجب كرد. آدمي كه روياهاي خيس خود را در نيوكمپ جستوجو ميكند لابد دير يا زود آرزوهايش محقق خواهد شد و با كرشمههايش كاتالانها را سر به هوا خواهد كرد.
۷- پسرك معصومي كه روزگاري دست در دست پدر قدم در چمدان آزادي ميگذاشت و به نظاره پروازهاي عقاب آسيا مينشست، خود در گذر زمان تبديل به قفسبان ششدانگ شد كه با هر شيرجه ترانههاي پا به ماه را بر لبان دوستدارانش نشاند.آيا او براي هجرت به اعماق تاريخ دستهاي بلندش را به شعرهاي بلند اسپانيولي خواهد رساند و خوشبختي را در فراسوي بهار نارنجها سند خواهد زد؟به اندازه صبر چند فنجان قهوه ولرم شكيبايي كنيد تا به پاسخ اين سوال مهم برسيد.