• ۱۴۰۳ جمعه ۱۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5042 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۱۷ مهر

سلوکا

نيوشا طبيبي

دور هم نشسته بوديم و رفيق عزيز تجربه منحصر به فردش از كرونا را تعريف مي‌كرد. قصه مربوط به روزهايي بود كه هنوز نمي‌دانستيم ابعاد و اندازه خطر ويروس چقدر است. فيلم‌ها و خبرها و شايعات مختلف و اظهارنظرهاي رنگارنگ به سرگشتگي و ترس مردم دامن مي‌زدند. عده زيادي از اينكه سبب وحشت مردم بشوند اما سري بين سرها دربياورند، ابايي نداشتند. 
دوست عزيز ما - كه مقيم اروپاست - براي انجام پروژه عمراني به الجزاير اعزام مي‌شود. محل كار جايي است درست در ميانه صحرا و فاصله تقريبي‌اش تا اولين آبادي حدود چهارصد كيلومتر! رفيق ما بعد از رسيدن به محل كار احساس ناخوشي مي‌كند، هنوز تست‌هاي كرونا و مانند اينها همه‌گير و پروتكل‌هاي مربوط به درمان و نگهداري از مبتلايان و مانند اينها به همه نقاط جهان نرسيده‌اند. چيزي كه فراگير شده وحشت است و ترس و وسواس. بعد از حاد شدن وضعيت بيماري، مسوولان محلي وحشت‌زده و سراسيمه او را در معيت اسكورت ارتش به نزديك‌ترين بيمارستان در شهري كوچك اعزام مي‌كنند. 
عدم شناخت بيماري و نوظهور بودنش و انتشار ابتلاي يك ايراني سبب خشم مردم مي‌شود، در راه به آمبولانس حامل او سنگ و گوجه‌فرنگي پرتاب مي‌كنند. رفيق ما روزها و ساعات بسيار سختي را در تنهايي و غربت سپري مي‌كند. بيماري سخت و غريبه بودن و بي‌همزباني شرايط را هزاربار مشقت‌بارتر مي‌كند. در همان ساعات سخت درگيري با بيماري و بلاتكليفي و نامهرباني‌ها، تلفن اتاقش زنگ مي‌زند، همراهش گوشي را به دستش مي‌دهد، از آن سوي خط فرد فارسي زباني سلام و عليك گرمي مي‌كند و مي‌گويد از سفارت ايران در الجزيره تماس مي‌گيرد و سفارت آماده است تا هر كمكي لازم است در اختيار بگذارد. 
دوست عزيز ما تعريف مي‌كند كه اين تماس در آن شرايط مانند معجزه عمل مي‌كند. مي‌گويد در آن لحظات جداي از بيماري، حس غريبگي و تنهايي غير قابل وصف بود، اما شنيدن آن صدا قوت قلبي فوق‌العاده به من داد. سفارت بعدا اعلام كرد كه آماده است حتي با اجاره يك هواپيما، او را به مقصدي ديگر براي درمان منتقل كند. كساني كه درد غربت كشيده‌اند مي‌دانند كه تنهايي و بي‌كسي و نقطه مقابلش كسي را داشتن چه معنايي دارد. اينكه دولت ايران نسبت به وضعيت يكي از اتباعش در نقطه‌اي دور افتاده، در صحرا احساس مسووليت دارد، بسيار بسيار دلگرم‌كننده است. 
امّا متاسفانه اين اتفاق آنقدر نادر است كه از شنيدنش تعجب مي‌كنيم و ذوق‌زده مي‌شويم. واقعيت اين است كه ايرانيان خارج از كشور، غالبا بي‌پناه و بي‌دادرس هستند. علي‌القاعده دولت فارغ از تمايلات سياسي فرد مهاجر يا سليقه و سبك زندگي‌اش به صرف اينكه او تبعه ايران است بايد پيگير اوضاع و احوال او باشد. نمايندگي‌ها مي‌توانند در پيوند بيشتر ايرانيان مهاجر با كشور نقش بسيار مهمي ايفا كنند. ظرفيت عظيم علمي و تخصصي و دارايي چند تريليون دلاري مهاجران مي‌تواند سبب‌ساز دگرگوني‌هاي ژرفي در داخل كشور شود. دريغ است كه بر سر نامهرباني‌ها و غفلت‌ها، برادران و خواهران و خويشان خود را كه به هر دليل از موطن اصلي خود به دور افتاده‌اند، برانيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون