• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5047 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۲ مهر

گفت‌وگو با حسين فرماني بنيانگذار جايزه لوسي در نيويورك و حسين و حسن روشن‌بخت

فكرهاي كوچك، درهاي بزرگ را مي‌گشايد

پرويز براتي

در محله ميدان كهنه كاشان و در نزديكي قديمي‌ترين ساختمان شهر، اتفاقِ هنري جذابي در حال وقوع است. «خانه استيو» به عنوان موزه دايمي عكس‌هاي استيو مك‌كوري، عكاس سرشناس امريكايي شناخته مي‌شود كه عكس‌هايش، تصاويرِ ابدي زيست‌جهانِ امروز هستند؛ عكاسي كه عكس معروفش از دختر افغانستاني توانست مدال طلاي جايزه رابرت كاپا را از آن خود كند. خانه استيو در كنار فضاي هنري هشت‌چشمه و موزه لوسي سه مركز هنري هستند كه حسين فرماني، كارآفرين، مجموعه‌دار و بنيانگذار جايزه لوسي در شهرِ خانه‌هاي تاريخي بنيان گذاشته است. او اكنون در حال شروع پروژه چهارم به نام خانه هنر است. راه‌اندازي اين فضاهاي هنري كه مصداق تمركززدايي از پايتخت است و زمينه‌سازِ ترسيم مسيرهاي جديد براي توسعه شهرها، به همت اين كار آفرين و همراهي حسين و حسن روشن‌بخت محقق شده است. فرماني و برادران روشن‌بخت در گفت‌وگو با ما از راه‌اندازي اين چهار مركز هنري در شهر كاشان و برنامه‌هاي آتي خود گفتند.

دليل انتخاب كاشان چه بود؟

حسين فرماني: در سفري كه من سال 96 به اين شهر كردم، شيفته معماري خانه‌ها و بناهاي اين شهر تاريخي شدم. شنيدم پانصد خانه در اين شهر هست كه احتياج به مرمت دارد؛ ازاين‌رو تصميم گرفتم با هدفِ حفظ و احياي ميراث ملي يكي از اين خانه‌ها را براي تاسيس مركز فرهنگي مرمت كنم به همين خاطر خانه‌اي را خريدم كه اكنون خانه لوسي است. در سفري كه بعد از يك‌سال به كاشان داشتم، دوستانم توصيه كردند اگر به كاشان مي‌روي حتما به كافه‌اي به نام كارگاه هم سر بزن. ساختمان كارگاه قديمي پارچه‌بافي بعد از مرمت و بازسازي به كافه تبديل شده است. در مهماني‌اي با حسين و حسن روشن‌بخت آشنا شدم و متوجه شدم اين دو برادر، مالك و طراحان همان كافه‌اي هستند كه دوستانم تعريفش را كرده بودند. دوستي ما از اينجا آغاز شد.

حسين روشن‌بخت: زماني ‌كه آقاي فرماني را در كاشان ملاقات كرديم و بعد به كافه ما آمدند، اشتراك‌ها و وجوه شباهت زيادي بين خودمان و ايشان ديديم؛ به ويژه از اين نظر كه من و برادرم همچون ايشان، ابتدا مهندسي و بعد عكاسي خوانده بوديم. يادم مي‌آيد اولين جلسه‌اي كه با ايشان داشتيم جلسه خيلي جالبي بود. اسم‌هايي را كه به عنوان دوست و همكار بر زبان مي‌آوردند، در كتاب‌ها خوانده بوديم؛ اسم‌هايي مانند اروينگ پن، انسل آدامز، استيو مك‌كوري و... تمام اين افراد در دنياي عكاسي خيلي شناخته‌شده هستند و همين براي ما جذابيت داشت. در آن جلسه آقاي فرماني گفتند مي‌خواهند براي استيو مك‌كوري در يك‌جاي دنيا كاري بكنند. ما گفتيم خب چرا اين كار را در كاشان انجام نمي‌دهيد؟ پرسيدند چه كسي اين كار را بكند؟ گفتيم ما اين كار را مي‌كنيم! ساختمان كافه را براي‌شان مثال زديم كه يك ساختمان متروك قديمي بود و ما خودمان آن را مرمت كرده بوديم. ايشان موافقت كردند و از ما خواستند فضايي براي راه‌اندازي موزه استيو مك‌كوري پيدا كنيم و قول دادند اين فضاي هنري را راه‌اندازي كنند و رفتند. بعد از دو هفته ما ساختمان فعلي خانه استيو را پيدا كرديم و با ايشان تماس گرفتيم. فكر مي‌كنم تا آن زمان طي چهل سال، تنها دو يا سه بار به ايران آمده بودند. با اين حال دو هفته بعد به ايران برگشتند و خانه را خريديم و چند روز بعد مرمت آن را شروع كرديم. كار خيلي سريع پيش رفت، دوباره سه ماه بعد از آغاز مرمت، آمدند و پيشرفت كار را ديدند. در همين فاصله، آشنايي، يك كارگاه قديمي به ما معرفي كرد؛ ساختماني عجيب با پايه‌هاي قطور خشتي و هشت دهنه طاقِ بلندِ پي‌درپي آجري. من عكس‌هاي ساختمان را براي آقاي فرماني فرستادم. از آنجا خوش‌شان آمد. گفتيم اگر موافق باشيد اينجا را هم بگيريم، پرسيدند براي چه كاري؟ خودشان پيشنهاد دادند كه اين فضا براي گالري خيلي مناسب است. اين اتفاق 27 اسفند ۹۷ افتاد؛ در حالي كه شهريور همان سال، خانه استيو را خريده بوديم و هنوز كارِ مرمت آن‌ تمام نشده بود. به‌خاطر اينكه ايشان موافقت كردند تا اين فضا را بخرند، ما هم قول داديم هر دو فضا را باهم مرمت و افتتاح كنيم. بعد از آن ما چندماهِ پركار را پشتِ سر گذاشتيم. به‌طور موازي در هر دو فضا مشغول بوديم تا در نهايت ۲۳ خرداد ۹۸ خانه استيو و يك روز بعد، فضاي هنري هشت‌چشمه را افتتاح كرديم. افتتاح هشت‌چشمه با پرتره‌هاي بزرگ استيو مك‌كوري بود كه در هر دهنه اتاق به نمايش گذاشته شد. مرمت خانه لوسي را دو هفته بعد از افتتاح خانه استيو و هشت‌چشمه شروع كرديم. اين خانه قاجاري با معماري گودال باغچه حدودا ۷ برابر بزرگ‌تر از خانه استيو است. عمليات مرمت اينجا نيز حدود دو سال طول كشيد. اين خانه، موزه بزرگ عكاسي از آثار تمام عكاسان بين‌المللي خواهد شد كه جايزه لوسي را دريافت كرده‌اند. فكر مي‌كنم خانه لوسي به بزرگ‌ترين مجموعه نمايش اختصاصي عكس در خاورميانه تبديل شود.

آيا سبك خاصي را در عكاسي دنبال مي‌كنيد؟ به ‌نظر بيشتر به عكاسي مستند گرايش داريد. آيا سبك‌هاي ديگري مثل عكاسي هنري هم در مجموعه شما جايي دارد؟

حسن روشن‌بخت: خودِ عكاسي براي ما مهم‌ترين دغدغه است و خودمان را محدود به نمايش سبك خاصي نمي‌كنيم. ما نمايشگاه آثار كنرو ايزو عكاس مطرح ژاپني *امريكايي را تحت عنوان نمايشگاه «دوستان استيو» سال 99 در خانه استيو برگزار كرديم. در نمايشگاه‌هاي عكسي كه تا به حال در هشت‌چشمه داشته‌ايم نيز، تلاش‌مان بر اين بوده تا طيف گسترده‌اي از سبك‌هاي عكاسي را پوشش دهيم. نمايشگاه‌هايي از آثار پائولا برونشتاين، ايوان د روزا، استيو مك‌كوري، مهران مهاجر، نيما عليزاده و سالانه عكس دانشجويان عكاسي دانشگاه تهران.

فضاي هنري هشت‌چشمه چه رويكردي را دنبال مي‌كند؟

حسين روشن‌بخت: رويكرد اصلي ما در هشت چشمه اين است كه بتوانيم شرايطي را براي هنرمندان جوانِ ايراني و كاشاني فراهم آوريم كه زمينه‌ساز رشد و پيشرفت‌شان شود؛ چه با نمايش آثار هنرمندان بزرگ بين‌المللي و استادان هنر و چه با برگزاري نمايشگاه براي جوانان هنرمند داخلي‌.

همان‌گونه‌كه قبل‌تر گفته شد تاكنون آثار چند عكاس بزرگ بين‌المللي را در هشت‌چشمه به نمايش گذاشته‌ايم. همچنين توانستيم با همراهي دوستان خوب‌مان نمايشگاه‌هايي از هنرمندان معروف ايراني مثل مصطفي دشتي، مهران مهاجر، پري‌يوش گنجي، معصومه مظفري و... برگزار كنيم. علاوه بر اين براي هنرمندان جوان محلي كاشاني نيز نمايشگاه‌هايي ترتيب داده‌ايم؛ محمدعلي عليخاني، معين معمار، ميثم مختاري، عباس خنجر، محمد آخوندي، فاطمه اسماعيلي و علي اعتبار. فضاي هنري هشت‌چشمه محدوديتي براي نمايش عكس يا نقاشي و مجسمه ندارد و در آينده هنرهاي جديد از قبيل پروفورمنس و ويديوآرت را هم در آن به نمايش خواهيم گذاشت.

در بحث عكاسي‌ آيا گالري‌ها در شكل دادن به يك سنت عكاسي مي‌توانند موفق باشند يا فقط جنبه بازاري آنها اهميت دارد؟

حسين روشن‌بخت: قطعا گالري‌ها در شكل‌دهي به يك سنت عكاسانه مي‌توانند تاثيرگذار باشند؛ ولي نبايد فراموش كنيم كه گالري وظيفه‌اش جريان‌سازي نيست. براي جريان‌سازي در عكاسي، بايد دانشگاه‌ها يا نهادهاي ديگر اقدام كنند. گالري كاركردش بيشتر در زمينه بازار هنر است. البته ما تمركزمان در مجموعه‌هايي كه در كاشان راه‌اندازي كرده‌ايم، هيچ‌گاه بر فروش نبوده؛ چون رويكردِ خودِ آقاي فرماني اين نيست. هميشه مي‌گوييم ما فضايي فرهنگي راه‌اندازي كرده‌ايم كه هدف از آن، كمك به جامعه هنري و عكاسان جوان است. شايد يكي از جنبه‌هايي كه كاشان را نسبت ‌به شهرهاي ديگر متفاوت مي‌كند، همين باشد.

آقاي فرماني، با نگاه به چهار دهه فعاليت هنري شما مي‌بينيم خيلي در يك كشور متمركز نبوده‌ايد و برنامه‌هاي‌تان را در كشورهاي مختلفي پياده كرده‌ايد. دليل اين عدم تمركز بر يك كشور خاص چه بوده؟

حسين فرماني: هدف بنياد لوسي كه ما در 2003 راه‌اندازي كرديم، اين بود كه عكاسي را به تمام مردم جهان معرفي كنيم. مي‌خواستيم عكاسان كشورهاي مختلف را با هنر عكاسي مانوس كنيم. سعي كرديم كارمان در شهرهاي خيلي بزرگ متمركز نباشد. ما با هدف ارايه تمام ذايقه‌هاي عكاسي محدوده جغرافيايي وسيع‌تري را در نظر گرفتيم. از اين رو عكاسي خبري و ورزشي و خلاصه هر ديسيپلين عكاسي را تشويق مي‌كنيم. سال‌هاي 2000 كه كارم را شروع كردم، خيلي‌ها گفتند تو نمي‌تواني يك عكاس خبري را با يك عكاس هنري و يك عكاس تبليغاتي در يك اتاق زير يك سقف جمع كني. ولي من هميشه در پي آن بودم كه بگويم عكاسي، عكاسي است و بايد ديالوگي بين تمام عكاسان به وجود آورد. اين ايده را ما در كشورهاي ديگر و در شهرهايي كه عكاسي آنقدر توسعه پيدا نكرده بود پياده كرديم. در مجارستان، تايلند، ايتاليا و در خيلي از كشورهاي ديگر فضاهايي را ايجاد كرديم تا همگان بتوانند از آنها استفاده كنند و با عكاسي آشنا شوند. البته ما در هيچ‌يك از اين مجموعه‌هاي‌مان كاري را براي فروش به نمايش نمي‌گذاريم و از هيچ‌يك از اين برنامه‌هايي كه انجام مي‌دهيم درآمدي نداريم. كارهايي كه ما انجام مي‌دهيم در دو بخش است؛ يكي در قالب بنياد لوسي كه صرفا روي عكاسي متمركز است. جايزه لوسي هر سال در carnegie hall نيويورك برگزار مي‌شود و بنيادي كه كارهاي جايزه لوسي را انجام مي‌دهد، مثل جايزه اسكار، دپارتمان‌هاي مختلفي دارد و به عكاسان و افرادي كه كمك مي‌كنند تا يك عكس ساخته شود كمك مي‌كند. در آن همان زمان الگوي اسكار را براي عكاسي پياده كردم. از بين عكاسان ايراني، رضا دقتي جايزه يك عمر دستاورد هنري آن را گرفته و مجيد سعيدي نيز سال 2011 به عنوان عكاس سال، اين جايزه را از آن خود كرده است. ديگري، گروه فرماني كه ۱۶ پروژه مختلف را انجام مي‌دهد؛ شامل برپايي مسابقات عكاسي، معماري، ديزاين و...

گروه فرماني در كجا مستقر است؟

فرماني: حوزه فعاليتش بين لس‌آنجلس و نيويورك و مجارستان است ولي دفتر اصلي‌ آن در بوداپست است. كارهاي بازاريابي هم بيشتر در بوداپست انجام مي‌شود.

آيا اداره‌كردن اين دفاتر و مجموعه‌ها در كشورهاي مختلف، دشوار نيست؟

با اينترنت و تماس تصويري و ابزارهاي ديگر كارها راحت شده و محدوديت‌ها از بين ‌رفته است.

آقاي فرماني شما دهه ۷۰ ميلادي ايران را به قصد تحصيل در لس‌آنجلس ترك كرديد. چرا بعد از آن به مدت ۲۰ سال به ايران بازنگشتيد؟

بخشي از آن به‌ خاطر كارهايي بود كه در لس‌آنجلس و جاهاي ديگر انجام مي‌دادم. نمي‌دانم. فكر مي‌كنم بعد از درگذشتِ پدر و مادرم ارتباطم با ايران قطع شد.

پدر و مادرتان كجا ساكن بودند؟

تهران. من خودم متولد تهران هستم. هفت‌سالگي به‌خاطر شغل پدرم به شيراز منتقل شديم و من تا هفده‌سالگي كه براي تحصيل به لس‌آنجلس مهاجرت كردم در اين شهر ساكن بودم. من هميشه احساس مي‌كردم چون در ايران به دنيا آمده‌ام دليلي ندارد كه در ايران كار كنم.

چرا چنين ذهنيتي داشتيد؟!

احساس مي‌كردم با آن موقعيت هنري كه در امريكا و اروپا به دست آورده‌ام، مي‌توانم كارهاي بزرگي در سراسر دنيا بكنم و نبايد خودم را به يك نقطه جغرافيايي محدود كنم و علاوه بر اين هميشه فكر مي‌كردم در ايران انسان‌هاي بزرگي وجود دارند كه بتوانند بيشتر از من كمك كنند.

تعريفي از هنرمند معاصر وجود دارد؛ مبني‌بر اينكه هنرمند معاصر زبان مادري (mother tongue) دارد؛ ولي سرزمين مادري (mother land) ندارد. اين ذهنيت را داشتيد؟

فرماني: من به بي‌‌مرزي اعتقاد دارم. ارتباط‌ها و آشنايان بسياري در تمام دنيا دارم و دريافته‌ام مرزها فقط خطوط فيزيكي هستند كه دولت‌ها مي‌سازند. از نظر رواني به مرزها فكر نمي‌كنم. من در توكيو، بوداپست، ريودوژانيرو، نيويورك و كاشان نمايشگاه مي‌گذارم؛ ولي اين‌ ذهنيت را ندارم كه بخواهم خودم را محدود به يك جغرافياي خاص بكنم. اين ذهنيت، آزادي عمل بيشتري را فراهم كرده است تا با فرهنگ‌ها و زبان‌هاي مختلف دنيا آشنا شوم و اين خيلي جالب است. از جانب ديگر هميشه در پي انتقال تاثيرات زندگي خودم به ديگران هستم. تاثيري كه يك كتابخانه كوچك در شهر شيراز بر من گذاشت خيلي مهم بود. زندگي من را كانون پرورش فكري كودكان تغيير داد و الان مي‌خواهم همين تاثير را براي آدم‌هاي مختلف در كشورهاي مختلف تعريف كنم و بگويم من فرزند يك آهنگرِ فقير بودم كه به اينجا رسيدم. اين شايد راهي يا فكري براي آن آدم‌ها باز كند. اين را هم بگويم كه در زندگي با خرج‌هاي خيلي كوچك مي‌شود كارهاي خيلي بزرگي انجام داد. هميشه اين نيست كه من بگويم راه‌اندازي يك كتابخانه كوچك براي كودكان خياباني كامبوج كار دشواري است. مي‌توان با ۲۰۰، ۳۰۰ دلار كارهاي بزرگي كرد و وقتي هم چنين كارهايي را شروع مي‌كنيد به طرزي باورنكردني افراد بسياري پيدا مي‌شوند كه پاي كار مي‌آيند و كمك مي‌كنند و درها خودبه‌خود باز مي‌شود. در اين ۴۰ سال كه فعاليت‌هاي بين‌المللي داشته‌ام خيلي‌ها تشويق شدند كه وقتي فرماني نامي مي‌تواند حركتي را آغاز كند چرا ما اين كار را نكنيم؟ براي من در زندگي پول جمع كردن آنقدر اهميت نداشته كه بخواهم براي مثال خانه‌اي در كاشان بخرم تا فقط خودم از آن لذت ببرم. من مي‌گويم يك خانه در كاشان بخريم كه همه بتوانند از آن استفاده كنند. كاري با اهدافِ بزرگ‌تر بايد انجام بدهيم. الان در تمام دنيا دارند درباره كاشان صحبت مي‌كنند. وقتي خانه استيو مك‌كوري، عكاسي كه ميليون‌ها فالوور دارد، افتتاح شد؛ ايشان نوشت موزه من براي اولين‌بار در كاشان افتتاح شد. همين يك خط نوشته بسياري از مردم جهان را ترغيب مي‌كند كه بروند ببينند كاشان كجاست و چرا استيو مك‌كوري آنجا را انتخاب كرده؟ همين فكرهاي كوچك درهاي بزرگي را مي‌گشايد و اتفاقاتي بزرگ را رقم مي‌زند.

نكته مهم در كار شما، همكاري دو جوان هنرمند كاشاني در راه‌اندازي اين چهار مجموعه است...

فرماني: دقيقا. هيچ‌كدام از اين اتفاق‌ها بدون ياري دوستان عزيزم حسن و حسين روشن‌بخت شدني نبود. اين دو برادر انرژي زايدالوصفي را به من دادند. من همزمان با كاشان، در حال راه‌اندازي مراكز هنري ديگري در ايتاليا و در يونان بودم؛ اگر راه‌اندازي فضاهاي هنري كاشان سه، چهار سال طول مي‌كشيد، طبعا تمركز و علاقه‌ام را از دست مي‌دادم. ولي اين دوستان واقعا با پشتكار و همت فراوان ظرف چند ماه اين مجموعه‌ها را مرمت و آماده كردند. عشق و علاقه‌اي كه اين دو برادر به عكاسي داشتند برايم خيلي تحسين برانگيز بود. برايم جالب بود كه دو برادرِ عكاس، بتوانند به اين خوبي توانمندي‌هاي خودشان را به منصه ظهور برسانند.

كاري كه شما در كاشان كرديد، مي‌تواند الگويي براي كارآفرينان ايراني ساكن در ديگر كشورهاي جهان باشد...

فرماني: شهردار كاشان حرف خوبي زدند. گفتند كاري كه شما مي‌كنيد، درسي است براي تمام تاجران و سرمايه‌گذاران كاشان كه بدانند واقعا با سرمايه خودشان چه كار ‌كنند. ايشان معتقد بودند كاري كه ما در كاشان مي‌كنيم يك تغيير ذهنيتي را به وجود مي‌آورد كه همه‌اش نياييم هتل‌سازي كنيم، مي‌توان كارهاي كوچك فرهنگي هم خارج از كارهاي صرفا اقتصادي انجام داد.

حسن روشن‌بخت: شما در ابتداي صحبت‌تان به مبحث تمركززدايي از پايتخت اشاره كرديد. يكي از هدف‌هايي كه ما از بدو فعاليت‌هاي‌مان به آن فكر مي‌كرديم همين موضوع بود؛ اينكه با توجه به ظرفيت‌هاي اين شهر بتوانيم كاشان را به قطب فعاليت‌هاي فرهنگي تبديل كنيم. دو سال پيش كه ما كارمان را در كاشان شروع كرديم، اولين گالري شهر بوديم. در اين دو سال با توجه به نمايشگاه‌هايي كه گذاشتيم و هنرمنداني كه آورديم، فضا رونق گرفت و در حال حاضر اين شهر شش گالري دارد. دوستاني آمدند و اقامتگاه‌هايي براي هنرمندان (artist residency) راه‌اندازي كردند؛ حتي هنرمنداني كه كاشان را ترك كرده بودند به اين شهر بازگشتند. دوستان هنرمند غير كاشاني، در حال مهاجرت به كاشان براي زندگي و كار هستند. چيزي كه ما به آن فكر مي‌كرديم آرام‌آرام دارد اتفاق مي‌افتد.

مطلب ديگر درباره مرمت خانه استيو، لوسي و هشت‌چشمه است. ما رويكرد متفاوتي در مرمت داشتيم. با توجه به كاربري‌اي كه ما از آن فضا مي‌خواهيم داشته ‌باشيم مهم‌ترين عنصر، جدا از معماري بنا، آثاري است كه نمايش مي‌دهيم. اگر تزيينات زياد باشد آن اثر هنري كه مي‌خواهد در آن فضا به نمايش گذاشته شود تحت‌الشعاع قرار مي‌گيرد. به همين دليل در طراحي فضاها سعي كرديم تا اصل سادگي رعايت شود؛ به عنوان مثال هنگامي كه خانه استيو را با خانه عباسيان در كاشان مقايسه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه اين دو فضا تفاوت‌هايي اساسي با همديگر دارند. خانه استيو، فضايي نسبتا مدرن است درحالي‌كه فضاي خانه عباسيان سنتي‌تر است. اين امر در تمامي كارهايي كه ما كرديم مشهود است. ما در مرمت سعي مي‌كنيم به تركيب مناسبي از معماري سنتي و عناصر مدرن برسيم. بر اين اساس با حفظ اصالت بنا، از شيشه و آهن بهره گرفتيم.

درباره خانه هنر بايد بگويم اين بنا يك ساختمان تمام آجري است كه در دهه ۱۳۲۰ ساخته شده و قبلا كشتارگاهِ كاشان بوده است. از آن ساختمان‌هاي رضاشاهي كه آن زمان با توجه به رويكردهاي معمارانه حاكم، براي مدرن‌سازي فضاي شهر ساخته‌ شده بود. سال‌هاي سال اين ساختمان بدون استفاده مانده بود. بعد از جنگ ايران و عراق، بخش زيادي از كردهاي عراقي كه به ايران تبعيد شده و شماري از آنها نيز كه به كاشان آمده بودند، در اين بنا ساكن شدند. اين فضا يك سالن كشتار اصلي، دو حياط جدا از هم دارد. متراژ زمين ۳۲۰۰ متر است و زيربنا ۱۲۰۰ متر. ما تصميم داريم از سالن كشتار كه بخشِ اصلي ساختمان است، استفاده نمايشگاهي كنيم. كارگاه‌هاي هنري‌مان را نيز در دو حياطِ ديگر داير خواهيم كرد. فضا، تحت اختيار ما خواهد بود و ما آن را مديريت خواهيم كرد ولي استفاده آن عام‌المنفعه است.

حسين روشن‌بخت: درباره كشتارگاه هم اين نكته را اضافه كنم كه كشتارگاه قاعدتا بايد بيرون شهر ساخته شود و اين فضا هم بيرون شهر ساخته‌ شده بود؛ اما خانه‌هايي كه آنجا ساخته‌ شده بخش حاشيه‌اي شهر بوده و اطراف آن ساختمان هم اجتماعي شكل‌ گرفته كه از لحاظ فرهنگي امكانات كمي دارد. شايد همين تبديل شدنِ كشتارگاه به يك محيط فرهنگي، بتواند لايه اندازي جديدي را در آن منطقه رقم بزند و جواناني كه در اين محدوده زندگي مي‌كنند و از امكانات فرهنگي برخوردار نيستند بتوانند از برنامه‌هاي فرهنگي خانه هنر استفاده كنند.

خانه هنر قرار است چه زماني افتتاح شود؟

حسين روشن‌بخت: ظرف يك ماه آينده عمليات بازسازي را شروع خواهيم كرد. يك پروژه دوساله است در دو فاز؛ فكر مي‌كنيم بازسازي سالن كشتار اصلي شش ماه زمان ببرد و يك‌سال و نيم هم كل پروژه. اين فضا براي ۲۰ سال تحت اختيار ما خواهد بود. بعد از آن‌هم اين ساختمان را مي‌گذاريم براي شهر و آن را ترك مي‌كنيم.

اين فضا از شهرداري اجاره شده است؟

حسن روشن‌بخت: خير، بيشتر در قالب قرارداد خيرين است. سازماني در شهرداري كاشان شكل‌ گرفته تحت عنوان مجمع خيرين عمران و توسعه شهري. افراد در حوزه‌هاي مختلف هزينه مي‌كنند براي افتتاح يا ساختن مجموعه‌هايي در خدمت شهر؛ مانند پارك نابينايان، كلينيك يا ايستگاه آتش‌نشاني. ما قراردادمان در قالب اين نوع كارهاست. دو سال مرمت زمان مي‌برد و ۲۰ سال هم بهره‌برداري.

حسين روشن‌بخت: هدفي كه براي خودمان تعريف كرده‌ايم اين است كه كاشان با توجه به نزديكي به تهران به يك قطب فرهنگي - هنري در ايران تبديل شود. پيشِ روي‌مان چند فستيوال عكاسي مي‌خواهيم برگزار كنيم. با توجه به اينكه بُز سيلك در تمدن ايران بسيار معروف است، قرار بود سال ۹۸ در قالب فستيوالي تنديس بُز طلا را به بهترين عكاس اهدا كنيم؛ ولي در آن سال آنقدر اتفاق‌هاي مختلف افتاد كه اين برنامه را به آينده موكول كرديم. يك برنامه ديگرمان هم آخرِ هفته‌هاي هنري كاشان است تا بتوانيم آخر هفته‌ها، نمايشگاه‌هايي در زمينه‌هاي مختلف برگزار كنيم.


    حسين روشن‌بخت: قطعا گالري‌ها در شكل‌دهي به يك سنت عكاسانه مي‌توانند تاثيرگذار باشند ولي نبايد فراموش كنيم كه گالري وظيفه‌اش جريان‌سازي نيست. براي جريان‌سازي در عكاسي، بايد دانشگاه‌ها يا نهادهاي ديگر اقدام كنند. گالري كاركردش بيشتر در زمينه بازار هنر است.

    حسين فرماني: هدف بنياد لوسي كه ما در 2003 راه‌اندازي كرديم، اين بود كه عكاسي را به تمام مردم جهان معرفي كنيم. مي‌خواستيم عكاسان كشورهاي مختلف را با هنر عكاسي مانوس كنيم. سعي كرديم كارمان در شهرهاي خيلي بزرگ متمركز نباشد. ما با هدف ارايه تمام ذايقه‌هاي عكاسي محدوده جغرافيايي وسيع‌تري را در نظر گرفتيم. از اين رو عكاسي خبري و ورزشي و خلاصه هر ديسيپلين عكاسي را تشويق مي‌كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون