آموزش مستخدمان عمومي ارشد
نامه حمايت مالي از كارفرماي فعلي. افرادي كه بتوانند معيارهاي ورود را برآورده كنند وارد دورههاي آموزشي ميشوند و در صورتي كه دورهها را نيز با موفقيت بگذرانند، نهادهاي آموزشي آنها را به عنوان گزينههاي مناسب براي مقام ارشد بودن معرفي ميكنند. افرادي كه از پيش در پستهاي ارشد فعاليت دارند نيز به منظور توسعه و بهبود عملكرد، نيازمند آموزشهاي مستمر هستند. برخي آموزشها در ابتداي ورود به افراد داده ميشود و برخي در سالهاي بعد. در بيشتر كشورها، نهادهاي ارايهكننده دورههاي آموزشي مديران ارشد، دولتي هستند اما به طور كلي، نهادهاي آموزشي ميتوانند از هر سه نوعِ دولتي، خصوصي و عمومي باشند. در ادامه تلاش ميشود كه محتوا و روشهاي آموزشي نهادهاي فوق مورد بررسي قرار گيرد.
محتوايي كه به كانديداها و مقامات ارشد آموزش داده ميشود تقريبا مشابه است، هرچند ميزان درك اين دو گروه از آموزشها بهواسطه تفاوت در تجربيات آنها متفاوت است. ميتوان انواع موضوعات آموزشي را در سه بعد: ويژگيهاي شخصيتي، مهارت و دانش كه در واقع ابعاد مختلف مدل شايستگي مديران است دستهبندي كرد. در بعد ويژگيهاي شخصيتي، در مجموع موضوعاتي همچون هوش هيجاني، انعطافپذيري، تعهد، صداقت، آگاهي، چابكي، كنجكاوي، هوشياري اخلاقي، عدم تبعيض، عدالت، نوآوري و خلاقيت توسعه داده ميشود. در بعد مهارتها، به مهارتهاي مديريت و رهبري همچون تفكر سيستمي، تفكر تحليلي، مديريت استرس، مديريت بحران، مديريت زمان، نتيجهگرايي، سازماندهي كار، مديريت تعارض، مهارتهاي بينفردي همچون ارتباطات و ائتلافسازي پرداخته ميشود. نهايتا در بعد دانش نيز چهار دسته دانش حكمراني و سياستگذاري، دانش اداره و مديريت، دانش حقوق و دانش فناوري اطلاعات و امنيت مورد توجه نهادهاي آموزشي است. دانش حكمراني و سياستگذاري خود شامل موضوعاتي نظير حكمراني، سياستگذاري، شناخت ماشين دولت، ارزش عمومي و علوم سياسي است. دانش اداره و مديريت به موضوعاتي همچون تصميمگيري، مديريت پروژه، مديريت كيفيت، تجزيه و تحليل كارايي، بهينهسازي فرآيند، مديريت مالي و اقتصاد، مديريت منابع انساني، مديريت عملكرد و مديريت تغيير ميپردازد و دانش حقوق نيز قانون اساسي، حقوق اداري و حقوق مدني را شامل ميشود. نهادهاي آموزشي مختلف تمركز متفاوتي روي موضوعات فوق دارند. برخي بيشتر بر مهارتهاي رهبري تمركز دارند، برخي بر دانشها و برخي نيز تركيبي از هر سه دسته را مدنظر قرار دادهاند. اما محتوا هر چه باشد، نهادهاي آموزشدهنده تنها به يك روش آموزشي بسنده نكرده و تنوعي از روشهاي آموزشي را براي اثرگذاري هرچه بيشتر در دستوركار قرار دادهاند. در اين ميان ميتوان به برخي از آنها اشاره كرد: جلسات و سمينارهاي آموزشي، كارگاههاي آموزشي، پنلهاي تخصصي، يادگيري در عمل، كارآموزي و داشتن مربي، تكليف و پژوهش و مطالعه موردي، بحثهاي گروهي و توفان فكري، بازخورد مداوم به افراد، شبكهسازي، بازديد، اعزام و چرخش شغلي و شبيهسازي و آزمايش نقشها.
نكته مهم ديگري كه درخصوص نهادهاي آموزشي بايد مورد اشاره قرار داد اين است كه اين نهادها در بيشتر كشورهاي مورد مطالعه، تنها به آموزش كانديداها و مقامات ارشد كشور خود معطوف نبودهاند، بلكه رويكردي بينالمللي داشته و مديران زيادي از ساير كشورها را نيز مورد آموزش قرار دادهاند. از دلايل اين امر علاوه بر منافع مالي، ميتوان به بهرهمندي از تجربيات مديران ديگر كشورها، شبكهسازي براي مديران كشور خود و يافتن امكان بازديد از ساير كشورها كه يكي از روشهاي آموزشي بسيار موثر است، اشاره كرد.