چرا قفقاز جنوبي براي تركيه ايران و روسيه اهميت دارد؟
رامين فخاري٭
منطقه قفقاز جنوبي كه شامل ارمنستان، جمهوري آذربايجان و گرجستان بوده، از ديرباز آبستن حوادث مختلف بوده است، پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي نيز اين منطقه همواره محل نزاع و درگيري آذربايجان و ارمنستان به دليل اختلافات مرزي و محل حضور سه بازيگر ايران، تركيه و روسيه بوده است، در اين نوشتار قصد داريم به دلايل اهميت منطقه قفقاز براي سه بازيگر فوقالذكر بپردازيم.
نخستين مسالهاي كه اين منطقه را براي هر سه بازيگر ايران، تركيه و روسيه جذاب كرده، قرار گرفتن منطقه قفقاز بين درياي خزر و درياي سياه است كه اين منطقه را به دليل وجود منابع نفتي جمهوري آذربايجان و منابع سوختهاي فسيلي آسياي ميانه اهميت ميبخشد، زيرا خط لوله باكو- تفليس- جيهان با در نظر گرفتن امكان صادرات منابع سوختهاي هيدروكربني آسياي مركزي به سمت اروپا ميتواند اين ناحيه را به يكي از هابهاي انرژي مطرح جهان مبدل كند كه سه كشور در مسير اين خط لوله يعني جمهوري آذربايجان، گرجستان و تركيه ميتوانند از وجود اين خط لوله سود سرشاري ببرند.
مساله دوم نيز به مورد اول ارتباط پيدا ميكند و آن وجود رقباي ديگر براي منابع نفت و گاز آسياي مركزي و جمهوري آذربايجان در ماركت نفت و گاز است كه در اين منطقه شامل روسيه و ايران ميشود و روسيه و ايران نيز بهطور طبيعي در راستاي تامين منافع ملي خود در منطقه قفقاز رقيب تركيه محسوب ميشوند و براي حضور خود در ماركت نفت و گاز اروپا سعي در محدود كردن رقباي خود ميكنند در نتيجه حضور روسيه و ايران در منطقه قفقاز نيز در راستاي منافع ملي خود كشورها انجام ميشود.
موضوع سوم نيز به ماركت نفت مرتبط ميشود، ايران به دليل تحريمهاي بينالمللي و تنگناي ژئوپليتيك خودش در رابطه با نداشتن مرز با اروپا تا اندازهاي از دسترسي به ماركت انرژي اروپا عقب مانده است، اما با رفع تحريمهاي بينالمللي ميتواند بازيگر فعالي در زمينه ماركت انرژي باشد، اين مساله روسيه و ايران را در اين زمينه به رقباي يكديگر مبدل ميكند، يكي از دلايل تداوم حضور روسيه در بنادر سوريه و قسمت غربي اين كشور نيز كنترل خطوط نفت و گازي است كه ممكن است از منطقه خاورميانه به خاك سوريه و از آنجا به اروپا صادر شود، زيرا با راهاندازي پروژه نورداستريم دوم روسيه قصد دارد تا انحصار بازارهاي گازي اروپا را در دست داشته باشد و ايران و عربستان و تا اندازهاي نفت آسياي مركزي و جمهوري آذربايجان كه از درياي خزر و قفقاز به سمت تركيه و سپس اروپا ميرود، ميتواند رقيب روسيه در ماركت انرژي محسوب شود، همانگونه كه نفت و گاز ايران و عربستان نيز ميتواند منافع اقتصادي روسيه در پروژه نورداستريم دو را به خطر بيندازد، در نتيجه روسيه چه به صورت آشكار و چه پنهان سعي دارد كه به عنوان يك بازيگر فعال در خاك سوريه و منطقه قفقاز جنوبي حضور داشته باشد و همواره گرجستان به دليل اهميت جغرافيايي خود و داشتن ساحل با درياي سياه در معرض تهديد حمله نظامي روسيه قرار داشته است و روسيه با حمايت از ارمنستان و گرجستان سعي در اين داشته است كه موازنه قوا را به ضرر تركيه و جمهوري آذربايجان به هم بزند.
بازيگر منطقهاي ديگر مهم حاضر در اين منطقه تركيه است كه همانطور كه اشاره شد به دليل اهميت منابع انرژي اين منطقه در اين ناحيه حضور دارد، اما حضور تركيه دلايل ديگري هم دارد، نخستين مساله اين است كه تركيه بيشترين سود را از تداوم تحريمهاي ايران و تنگناي ژئوپليتيك ايران در زمينه نداشتن مسير مستقيم به خاك اروپا ميبرد و ايران ناگزير است كه بخشي از تبادلاتش با اروپا و خط لوله گاز خود به سمت اروپا و بخشي از تبادلات مالياش را از طريق تركيه انجام بدهد، يكي از دلايل كنشگريهاي تركيه در داخل خاك سوريه نيز مساله خطوط انرژي بود، حال اگر ايران بتواند در منطقه قفقاز دست بالا را داشته باشد و به نوعي ارمنستان و سپس گرجستان را با خود همراه كند، از اهميت تركيه تا اندازهاي كاسته ميشود در نتيجه ايران و تركيه علاوه بر اينكه مبادلات مالي و... دارند در قفقاز رقيب همديگر محسوب ميشوند.
مساله ديگري كه ميتوان مطرح كرد، اين است كه هرچند كه اقتصاد تركيه از اقتصاد ايران بسيار قدرتمندتر است و توليد ناخالص داخلي ملي تركيه تقريبا سه و نيم برابر ايران است، اما اقتصاد تركيه نيز در آستانه يك ركود نسبي قرار دارد و اين كشور نيز تا اندازهاي داراي معضل بيكاري است و ارزش لير در حال سقوط است، معمولا دولتها زماني كه در آستانه ركود قرار ميگيرند، سعي ميكنند با تهييج احساسات ملي و قومي مساله اقتصاد را در حاشيه قرار بدهند؛ يكي از دلايل كنشگري تركيه در حمايت از جمهوري آذربايجان نيز همين مساله ميتواند باشد.
موضوع ديگر در رابطه با تركيه نيز اين ميتواند باشد كه علاوه بر ايران و كشورهاي ديگري كه ميتوانند از مسيرهاي ترانزيتي قفقاز را جايگزين تركيه كنند، يكي از مسيرهاي احتمالي ترسيم شده براي جاده ابريشم نوين از درياي خزر و منطقه قفقاز و يكي ديگر از مسيرهاي جاده ابريشم نوين از تركيه عبور ميكند و تلاش تركيه براي حضور در قفقاز با مساله آينده جاده ابريشم نوين و تسلط تركيه بر مسيرهاي جاده ابريشم نوين ميتواند ارتباط داشته باشد.
در پايان ميتوان گفت كه رقابتهاي تركيه، ايران و روسيه هر سه كشور در راستاي منافع ملي خودشان يك مساله طبيعي در روابط بينالملل است، اما قدرت ديپلماسي و تقسيم منافع بين كشورهاي حاضر در صحنه قفقاز سعي دارند منافع ملي كشور خود را تامين كنند كه اين رقابتها از ديرباز بين همه كشورها وجود داشته است اما با ايجاد يك منطقهگرايي نوين اقتصادي مشابه اتحاديه اروپا در خاورميانه ميتوان منافع ملي همه كشورها را بدون منازعه تامين كرد كه اين مساله نيازمند پديد آمدن يك ديپلماسي فعال بين تركيه و ايران است.
٭ دانشجوي مطالعات خاورميانه
دانشگاه علامه طباطبايي