قيام كاوه آهنگر
خروشيد و زد دست بر سر ز شاه كه شاها منم كاوه دادخواه
يكي بيزيان مرد آهنگرم ز شاه آتش آيد همي بر سرم
تو شاهي وگر اژدها پيكري ببايد بدين داستان داوري
كه گر هفت كشور به شاهي تراست چرا رنج و سختي همه بهر ماست
شماريت با من ببايد گرفت بدان تا جهان ماند اندر شگفت
فردوسي