• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5051 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۲۷ مهر

عقب‌نشيني ناپلئون از روسيه

مرتضي ميرحسيني

از 1810 ميلادي به بعد عملا سراسر اروپا به جز انگليس زير سيطره يا نفوذ ناپلئون بود و همه دولت‌ها يا دست‌نشانده‌اش بودند يا خواه‌ناخواه از سياست‌هايش پيروي مي‌كردند. اما از آنجا كه به قول ليو والاس «قدرت، پرنده‌اي است هميشه آماده براي پرواز و گريز» فرمانروايي ناپلئون نيز پايدار نماند و به يك خطاي بزرگ، همه‌چيز را از دست داد.  در آن مقطع بسياري از مخالفان ناپلئون از گوشه و كنار اروپا به روسيه گريخته و در سن‌پترزبورگ، پشت تزار آلكساندر اول پناه گرفته بودند. همين پناهندگان هم بودند كه در آتش دشمني الكساندر با ناپلئون هيزم ريختند و به نوشته رابرت پالمر «مرتبا در گوش تزار اين پيام خوشايند را تكرار كردند كه عموم مردم اروپا چشم اميد به او دوخته‌اند و او را منجي خود مي‌شمرند.»  تزار آن زمان هم با ايران و هم با عثماني درگير بود، اما تسليم وسوسه ايفاي نقش منجي اروپا شد و ناپلئون را به هماوردي فراخواند. از اتحاد با فرانسه خارج شد و با انگليس – دشمن ناپلئون – پيمان اتحاد و تجارت بست. ناپلئون به اين مبارزه‌طلبي پاسخ داد و با سپاهي 700 هزار نفري به مرزهاي روسيه سرازير شد (يك‌سوم اين سپاه فرانسوي، يك‌سوم هم مرداني از سرزمين‌هاي آلماني‌نشين و ديگران مزدوراني از گوشه و كنار اروپا بودند.) مغرور به پيروزي‌هاي آسان و سريع گذشته، فقط براي جنگ كوتاه آماده بود و دسته تداركاتش تنها آذوقه 3 هفته را حمل مي‌كردند.  اما نقشه‌هايي كه كشيده بود از همان ابتدا، يكي بعد از ديگري نقش بر آب شدند. مي‌خواست با روس‌ها در نبردي رودررو مواجه شود، آنها چنين نكردند و اصلا چنين تصميمي نداشتند. «هدف اصلي‌اش اين بود كه از آذوقه روسيه استفاده كند تا احتياج چنداني به رساندن ملزومات از عقب نباشد، اما لشكريان روس همچنان كه عقب‌نشيني اختيار مي‌كردند هرچه بود و نبود از بين مي‌بردند.» آن‌هم در روسيه‌اي كه حتي در تابستان تهيه غذا براي جمعيت بزرگي از مردان و اسبان بسيار دشوار بود. البته پيشروي، به هر قيمتي ادامه يافت و نبردي خونين هم نزديك مسكو ميان مدافعان و مهاجمان درگرفت كه پيروزي در آن با ناپلئون بود.  نيمه‌هاي ماه سپتامبر مسكو را گرفت اما آنقدر تلفات داده و چنان به تنگنا افتاده بود كه به تزار پيشنهاد مذاكره داد. تزار نپذيرفت. ناپلئون هم كه عملا به هيچ‌كدام از اهدافش نرسيده بود، از ترس زمستان مجبور به عقب‌نشيني شد و چنين روزي از سال 1812 براي فرار از روسيه، از مسكو بيرون زد. چون زمين يخ زده بود، امكان استفاده از اسب‌ها و گاري‌ها وجود نداشت و مجبور شدند بسياري از ملزومات را رها كنند و از اين‌رو در مسير بازگشت، ده‌ها هزار نفر از سربازانش از سرما و گرسنگي مردند. در آغاز عقب‌نشيني با نظم پيش مي‌رفت، اما بعد دسته‌ها - كه به زبان‌هاي مختلف صحبت مي‌كردند - نافرمان و پراكنده شدند و بسياري در حملات ناگهاني و شبيخون‌هاي روس‌ها جان باختند. شرح آنچه بر سپاه ناپلئون گذشت طولاني است، اما خلاصه‌اش اينكه بيشتر از 400 هزار نفر (روي‌هم رفته) در پيشروي و عقب‌نشيني جان باختند و يكصد هزار نفر هم اسير شدند. خودش به فرانسه برگشت، اما سپاهش نابود شد و تلاش‌هاي بعدي‌اش براي بقا در قدرت هم تاثيري در فرجام نهايي ماجرا نداشت. شكست در روسيه، تقدير بناپارت را رقم زده بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون