زندگي در كانتينر
همچنانكه قيمت كالاها بالا ميرود، كرايه خانهها نيز از سوي صاحبخانهها افزايش پيدا ميكند تا مستاجران زير فشار بيشتري قرار بگيرند. همين موضوع باعث شد در توييتر فارسي كاربران بار ديگر هشتگ «اجارهخانه» را داغ كنند و در اين زمينه بنويسند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين توييتهاست.
«۱۰ سال پيش خانهدار بودم. اجاره مغازه ميداديم 250 هزار تومان ماشين عوض ميكرديم. مسافرت ميرفتيم تازه مستاجر هم بوديم، دخترم حدود ۲سال داشت و فقط شير پاستوريزه ميخورد، روزي يك پاژن بزرگ بايد ميخريدم. يه پرايد خريدم يك ميليون و نهصد هزار تومان تا دست فرمونم خوب بشه، 100 هزار تومان تخفيف بهمون داده بود»، «مثلا يه نفر مشكلش نداشتن خانه است و حقوق ماهانهاش ۵ تومنه، ماهانه هم ۲ تومن اجاره ميده و ۲ تومن هم خرجي بخور و نمير، ماهانه يك تومن هم پسانداز، حالا هي كاغذ و قلم بردار و راهحلهاي خريد آپارتمان ۷۰ متري ۸۰۰ تومني را با ۸۰۰ ماه پسانداز بنويس (۶۶سال) چند تا راهحل پيدا ميشه»، «اينكه برخي صاحبخانهها منبع درآمدشون اجاره خانه است درست ولي قرار نيست كه ديگه تمام بدهيها و كمبودهاي ماليشون رو از مستاجر بيچاره بگيرن، يه جوري ميذارن روي اجاره كه انگار خبر ندارن تو مملكت چه خبره و مستاجرها توي چه فشاري هستن»، «30درصد از مردم گيلان و مازندران خانه ندارند و اجاره نشيناند، اما برخورداران غيربومي در گيلان و مازندران چه در شهركهاي فارسنشين و چه در كوه و ساحل ويلاي دوم و سوم دارند»، «امروز اثاث خانه را چون قدرت اجاره منزل جديد نداشتم به يك انبار منتقل كردم و خودم ميرم كه ببينم چه بر سرم خواهد آمد...!!»، «رهن و اجاره هم براي مردم در حال تبديل شدن به رويا است و اين زنگ خطر با انتشار خبرهايي درخصوص اجاره پشتبامها و اجاره اشتراكي خانه در تهران به صدا درآمده است»، «اجاره خانه ۱۸۰۰ متري در لواسان، ۲ ميليارد وديعه، ماهيانه ۲۵۰ ميليون اجاره!»، «البته گراني كالاها و اجاره خانه بر مدار افزايش مداوم است و هيچ متولي و پاسخگويي ندارد»، «خونه تو چيكار كردي؟ كانتينر اجاره كردم! يعني چي؟ تمام وسايلها رو ريختم تو يك كانتينر اجارهاي، زنم هم فرستادم پيش مادرش. مادر خانمش مستاجر و نظافتچي يك شركته. پدر خانمش ۴ ماه پيش كرونا گرفت فوت كرد. تا چند وقت ديگه هم بچهاش بهدنيا مياد»، «كانتينرهاي نگهداري وسايل خانه هم در جنوب تهران هم مشهد اجاره داده ميشوند، هم براي خانوادههاي فقير هم زناني كه جدا ميشوند»، «زندگي براي ما يعني تورم و گراني، يعني قدرت خريد، يعني زير خط فقر، يعني نداشتن توان خريد، يعني سفره خالي، يعني نداشتن اجاره خانه و ريختن اسباب و اثاثيه در كوچه، يعني پدري شرمنده خانواده، يعني بيپولي، يعني تعطيلي توليدي و كارخانهها، يعني ندادن حقوق كارگر و كارمند»، «امروز وقتي اين خبر وديعه دو ميلياردي و اجاره ۲۵۰ميليوني رو ديدم فهميدم ما معلمان كه نه خانه داريم و نه ماشين چقدر فقيرانه زندگي ميكنيم... مجلس و دولت محترم لطفا فكري به حال حقوقهاي پايين معلمان كنيد» و «اجاره خانه در شهرهاي بزرگ غيرممكن شده چه برسد به خريدنش.»