به مناسبت انتشار كتاب «يادها و ديدارها»
درباره احوالات خصوصي روشنفكران
محسن آزموده
به تازگي كتاب يادها و ديدارها، اثر ايرج پارسينژاد (متولد 1317 آبادان)، استاد بازنشسته ادبيات فارسي در دانشگاههاي ژاپن و امريكا و تاريخ نگار نقد ادبي و نويسنده آثاري چون روشنگران ايراني و نقد ادبي توسط نشر نو به فارسي منتشر شده است. كتاب گذشته از شرح حالي از زندگي نويسنده، شامل خاطرات و نظرات او با شمار قابلتوجهي از برجستهترينوشناختهشدهترين روشنفكران و محققان و پژوهشگران معاصر ايران است، اطلاعاتي عمومي و شناخته شده درباره اين افراد و بعضا خاطراتي كمتر شنيده شده و خصوصي درباره آنها. يادها و خاطرات با واكنشها و نظرات متفاوتي از سوي مخاطبان مواجه شده است.
خواندن و شنيدن اطلاعاتي گفته نشده از زندگي خصوصي روشنفكران و نويسندگان و شاعران و پژوهشگران صاحبنام و برجسته، براي اهل فرهنگ و دنبالكنندگان آثار اين گروهها و افراد جذابيتي انكارناپذير دارد. همچنانكه عموم دوست دارند در زندگي بازيگران مشهور و خوانندههاي مطرح و قهرمانان ورزشي و چهرههاي تلويزيوني سرك بكشند و از پيدا و پنهان آنها «سلبريتي»ها سر در بياورند. اينكه چطور لباس ميپوشند، چه ميخورند، تفريحاتشان به چه صورت است، در خلوت چه ميكنند، مراوداتشان با ديگران چگونه است و... .
نگاه اخلاقي با نظر به ملاحظات فردي و ضرورت و اهميت رعايت حوزه خصوصي افراد، كنجكاوي در احوالات شخصي افراد را مذموم ميشمارد و توصيه ميكند كه سر در زندگي فردي ديگران نكنيم و از تجسس در حوزه خصوصي آنها دست برداريم. اما اقتضاي شهرت و «سلبريتي» شدن، همين برملا شدن رازهاي فرد مشهور يا سلبريتي و به جلوت درآمدن خلوت اوست. در هنگامه گسترش رسانهها و به ويژه در سالهاي اخير كه گوشيهاي موبايل به مدد اينترنت و شبكههاي اجتماعي، ميتوانند وقايع اندرونيترين جاي خانه آدم را در كسري از ثانيه در منظر و مرأي جهانيان آشكار سازند، امحاي مرز حوزه عمومي و حوزه خصوصي بيشتر شده و از قضا يكي از راههاي كسب شهرت يا بالا بردن آن يا حفظ جايگاه خود در سر خط خبرها.
در روزگار ما كه اتفاقا بسياري از افراد مشهور خودشان دست به پردهگشايي و آشكاركردن اسرار مگو ميزنند و از خلوت خود عكس و فيلم ميسازند و در فضاي مجازي منتشر. از سرگرميهايشان، سفرهايشان، مراوداتشان، غذايي كه ميخورند، جايي كه در آن ميخوابند و... بسا افراد كه از قضا با همين كارها نام و ناني به هم ميزنند و خودشان را سر زبانها مياندازند و هزاران هزار نفر را معطل شخصيترين و خصوصيترين حركات و سكنات خود ميسازند.
البته روشن است كه بايد ميان آنچه خود افراد ارادي و آگاهانه- و احتمالا ساختگي و تصنعي- از خود و زندگي خصوصيشان در عرصه عمومي منتشر ميسازند، با آنچه ديگران بدون اجازه و اطلاع آنها نشر ميدهند، تمايز گذاشت. سلبريتي كه با شيشهاي كردن ديوارهاي خانهاش، به اصطلاح بيست و چهار ساعت زندگياش را با چندين هزار مخاطبانش شريك ميشود، قطعا دوست ندارد يكي از آن هزاران، او يا يكي از احوالاتش را ناخواسته ببيند و در اين زمينه با كسي شوخي ندارد. اينجاست كه برخي ناظران اين پرسش را مطرح ميكنند كه آيا مرز حوزه خصوصي و عمومي براي فرد مشهوري كه ارتزاقش از همين طريق تامين ميشود، مثل ديگران است و آيا انتشار ويديويي از تعدي به محيط زيست از سوي مثلا فلان مجري يا سياستمدار يا قهرمان ورزشي يا بازيگر كه جلوي دوربين مردم را به حفظ محيط زيست دعوت ميكند، در فضاي عمومي جايز است يا خير؟
موضوع وقتي سخن از روشنفكران و نويسندگان و اهل انديشه و فكر به ميان ميآيد، حادتر و بحثبرانگيزتر ميشود، چراكه اين افراد در گفتار و نوشتار، فضايل و سجاياي انساني و اخلاقي را ميستايند و رفتارها و كنشهاي زشت و ناپسند و رذيلانه را تقبيح ميكنند. آنها مرجع و منبع فكري مخاطبان خود هستند و باورهاي آنها را شكل ميدهند. از همين منظر بسياري از مخاطبان تمايل دارند از زندگي خصوصي آنها سر در بياورند و ببينند كه آيا روشنفكر مذكور خودش هم در زندگي شخصي به اين ايدهها و انديشهها عمل ميكند يا خير! به همين علت كتابها و خاطراتي كه درباره مراودات خصوصي روشنفكرها منتشر ميشود، به زودي پرفروش و پرمخاطب ميشوند و مورد استقبال چشمگير افراد قرار ميگيرند. اما در رجوع به اين آثار بايد دستكم دو نكته را درنظر گرفت؛ نخست اينكه خاطرات طرح شده از منظر فرد نويسنده يا گوينده عنوان شده و در نتيجه نبايد آنها را حقيقت مسلم و واقعيت انكارناپذير درنظر گرفت. قطعا باورها و احساسات و تمايلات نويسنده در گرايش او به فرد يا انديشهاي كه از آن گزارش ميكند، اثرگذار است، گو اينكه آنچه او ميگويد، صرفا برشي و برداشتي از شخصيت مذكور است كه با تفسير و يادآوري همراه است و بنابراين نميتوان و نبايد كليت زندگي فرد را با آن قضاوت كرد. اما نكته مهمتر دوم آنكه همواره بايد ميان اثر و صاحب آن تمايز گذاشت و آموزه مرگ مولف را پيش چشم داشت و ميان «آن كه ميگويد» و «آنچه ميگويد» تفاوت قائل شد. قضاوت فكري يا زيباشناسانه در مورد انديشهها و آثار فكري و هنري افراد، بايد برمبناي معيارهاي عقلاني و زيباشناختي (ذوقي) صورت گيرد. ضمن آنكه ظهور و بروز يك رفتار يا كنش از يك فرد (مثلا يك هنرمند يا روشنفكر) همچون باقي آدمها از سائقها و انگيزهها و علل متفاوتي بر ميآيد. در نتيجه نميتوان و نبايد آثار فكري يا هنري او را بازتاب يا نتيجه مستقيم رفتارها و گفتارهايي خاص از او ديد و به سادگي و برمبناي چند خاطره تلخ و شيرين، به قضاوت در مورد كليت انديشه و آثار او نشست.