لايههاي پنهان «حفر چاه در پاسارگاد»
پرستو فخاريان
عزتالله ضرغامي، وزير جديد ميراث فرهنگي، در سفرش به شيراز حرفهايي زده كه با انتقاد فعالان و صاحبنظران دو حوزه محيط زيست و ميراث فرهنگي مواجه شده. او گفته: «مردم پاسارگاد به خاطر وجود مقبره كوروش نميتوانند كشاورزي كنند و چاه بزنند. بايد اين مشكلات برطرف شود و قوانين حريمها مقداري انقباض پيدا كند.» البته وزير گردشگري در اظهارنظري ديگر به نوعي اين سخنان را رد كرد و گفت: «وزارت ميراثفرهنگي، گردشگري و صنايعدستي به دنبال حفر چاه در كنار مقبره كوروش نيست.»
تحليلها و واكنشهاي متعددي درباره اظهارات ضرغامي در رسانهها و فضاي مجازي مطرح شد. اما آنچه توجه نگارنده را بيش از هرچيز جلب ميكند، برخي لايههاي پنهان و چند سوال است كه شايد مسوولان ما بتوانند با پاسخ به اين سوالات، اذهان عمومي را روشن كنند:
1- نخست آنكه چرا سخن گفتن در حيطه حوزههاي تخصصي در دولت و ميان مسوولان چندان جايگاهي ندارد؟ اساسا مگر نه اينكه وزير كشاورزي و رييس سازمان محيط زيست افراد بهتري براي اظهارنظر در اين زمينه هستند؟
پس چرا وزير ميراث فرهنگي كشور كه توقع ميرود حفاظت از بناهاي باستاني در اولويت كاري او باشد، درباره حفر چاه و كشاورزي در حريم محوطه جهاني پاسارگاد اظهارنظر ميكند؟
2- از سوالات مطرحشده در بند اول، به سوال ديگري برميخوريم: مگر نه اين است كه در رفع برخي چالشهاي بينبخشي حتما بايد از نظرات كارشناسان تمام بخشها استفاده و به صورت راهبردي اين چالشها را برطرف كرد؟
پس چرا كميتههاي مشترك درخصوص مسائل بينبخشي، به ابزاري تزييني براي مسوولان ما تبديل شده؟
آيا اگر در موضوع كشاورزي در اطراف مجموعه پاسارگاد كارگروهي از كارشناسان و متخصصان شكل گرفته بود و اگر نتايج اثربخشي از اين نشستها خارج شده بود، هنوز شاهد اظهارات غيركارشناسي بوديم؟
جنس اظهارات ضرغامي، آن چيزي نبود كه تنها يك بار از دهان يك وزير خارج شود؛ امثال اين سخنان بارها و بارها از مسوولان ديگر نقل شده كه ريشه آنها را ميتوان در سوالات بالا يافت.