انسان در برابر خشم طبيعت
بلاياي طبيعي كه از اروپا تا آسيا و از امريكا تا آفريقا خود را نشان دادهاند و مطابق اظهارنظر برخي دانشمندان اگر جهان هرچه زودتر به هدف سرد كردن 1.5درجهاي زمين نرسد احتمالا دنيا به روندي بيبازگشت وارد خواهد شد و امكاني كه در حال حاضر در دسترس است از ميان برچيده خواهد شد. متاسفانه فقدان آگاهي جوامع گوناگون و اهالي كشورها از خطر موحشي كه همه را تهديد ميكند باعث شده كه دولتها آنچنانكه بايد تحت فشار افكار عمومي قرار نگيرند و همچنان راه منفعتجويي خود را به قيمت تخريب محيط زيست بپيمايند . ملتها صادقند و معمولا اغراض دولتها را ندارند و اگر به درستي صورت مساله براي آنها روشن شود هم خود به كارزار مقابله با گرم شدن زمين ميپيوندند و هم دولتها را به ملاحظه عملي طبيعت مجبور ميكنند. ما در ايران خودمان با همه مظاهر خشم طبيعت در برابر رفتار زننده بشر روبهرو بودهايم. هم خشكساليهاي گسترده و فناساز را ديده و همچنان با آن روبهرو هستيم، هم سيلهاي وحشتناك چند سال پيش سيليهاي محكم برگوشمان نواخت و هم آتشسوزي گسترده جنگلها هستي طبيعتمان را جدا تهديد ميكند. سفرههاي زيرزميني آب به پايينترين ميزان خود رسيدهاند و هنوز هم دستبردار نيستيم و تتمه آبهاي غير قابل بازگشت را مصرف ميكنيم. كشاورزي سنتي ما جدا به دشمن درجه يك منابع آبي تبديل شده است و ظاهرا هيچ برنامه روشن و قاطع و محدودكنندهاي در برابر آن وجود ندارد. اگر وضع به همين منوال پيش رود زماني به بحران منكوبكننده از نبود آب ميرسيم كه ديگر از دست هيچكس كاري برنميآيد و سيل مهاجران ميليوني كشاورزان بيكار شده هر دولتي را مستاصل خواهد كرد. اكنون بازارها پر از ميوههاي توليد داخلند كه در سطح انبوه عرضه ميشوند و ميلياردها ليتر آب كه از خود ميوهها مهمتر و گرانبهاتر است، مصرف ميشوند و حجم قابل توجهي از آنها دورريز ميشود. انواع مصرفگرايي مفرطي كه در اغلب زمينهها از خصايص ما ايرانيان است در زمينه محيط زيست خسارتبارتر است، اگر چارهانديشي نشود خشم طبيعت خوابها برايمان ديده است تا به بيپروايي و بيمسووليتمان پاسخ دندانشكن بدهد و در اين زمينه كوچكترين مبالغهاي وجود ندارد. مطابق نظر اكثر كارشناسان مربوطه بايد براي كشاورزي فكر اساسي شود و حتي در بسياري از موارد به واردات روي آوريم وكشور را از يك بحران كوبنده و لاعلاج نجات دهيم. در برابر اين چالش عظيم ما ميتوانيم به استقبال چارهسازان برويم يا سفرههاي آبهاي زيرزميني را همچنان به ثمن بخس مصرف كنيم تا بحران محتوم خود بيايد و يقهمان را بگيرد و راه گريزي نداشته باشيم.