من كي هستم اصلا؟
اسدالله امرايي
«زيستن در قلب آنها كه بعد از ما زنده ميمانند، مرگ نيست. مه مرگ نيست. مرگ و زندگي شوخي باشد انگار. مثل گذشتن همه اين چهل روز. مثل اتفاقهاي همه تاريخ. يك شوخي بيسروته كه زندگي آدم را به هم بريزد و تو بماني و يك جهان تازه و ناآشنا. اصلا شايد گيتا آن بالاها نبود، شايد همينجا بود و داشت تا كنار ماشين همراهم ميآمد. قبل از اينكه سوار ماشين شوم، برگشتم و به لكه سياهي نگاه كردم كه داشت از دور قبر گيتا پراكنده ميشد. گفتم گيتا جان خدانگهدار و ديدم هيچ لكه سياهي تا ابد متراكم نميماند. پخش ميشود، پراكنده ميشود.» رمان «اينها را به هيچكس نگفته بودم» نوشته فرزانه سكوتي به تازگي در انتشارات پيدايش منتشر و راهي بازار نشر شده است. كسي توي دلش داد ميزد: «من كي هستم اصلا؟ اينجا چه ميكنم؟ نميخوام. موچم! من ديگه بازي نميكنم. سخته. من نميخوام. من ديگه ميدون ونك نمييام! اما برگشت خانه مشتركشان. در را باز كرد. دلش براي همه آن خانه فسقلي پر ميزد. از عطاري عرق بادرنجبويه گرفت تا هر شب قبل از خواب يك نصفه فنجان ازش بنوشد. دو تا ليوان بزرگ نوشيد. قرصهاي آرامبخش را همانجا، خانه مامان، انداخته بود توي زبالهها. زنگ زد با روانپزشك صحبت كرد. بهش اطمينان داد كلروديازپوكسايد و پروپرانول خوردن رواني بودن محسوب نميشود. با اين حال سراغ برگه گواهي گرفتن هم ميرفت. دكتر گفته بود اگر بعد از كلي عذاب و خستگي سروتونين در مغز ما كم ميشود طبيعي است. اين خلقت ماست. اگر يك نفر نقد خونش برود بالا يا چربي خونش تغيير كند گناه است؟ نوعروس گفته بود: «نه!» اما ته دلش باور نداشت كه بيتقصيرِ بيتقصير باشد. حس ميكرد اگر ال ميكرد يا بل ميكرد حامد ميماند. افتاد به تميزكاري خانه. توي يخچال دستمال ميكشيد. شير ترش شده بود و گوشه نانها كپك زده بود. كپكها مال يكهفته پيش بود حداقل. چرا نديده بود؟ برايش مسيج آمد. حامد نوشته بود: «كي و كجا كليد خوته رو ازت بگيرم؟»
فرزانه سكوتي؛ نويسنده، مترجم و بازيگر، فارغالتحصيل رشته ادبيات فرانسه است. وي همچنين دورههاي بازيگري و كارگرداني را در كانون سمندريان گذرانده و اولين اجراي حرفهاي خود را در دايره گچي قفقازي به كارگرداني زندهياد استاد حميد سمندريان تجربه كرده است. يك نمايش اسپانيايي ياسمينا رضا را در نشر غنچه منتشر كرده. انسان در جستوجوي معنا ويكتور فرانكل»، «سه روايت از زندگي ياسمينا رضا را مجموعه دور دنيا با نمايشنامه در نشر ني منتشر كرده. زني كه دروغ ميگويد اثر اروه بل در انتشارات بهجت، ديدار با افلاتون در كافه ويونا و اركيدههاي من از آثار فرزانه سكوتي است كه نشر پيدايش منتشر كرده. از ترجمههاي ديگر خانم سكوتي بايد به كلفتها اثر ژان ژنه در نشر آرياتبار اشاره كرد.