روز ۶ آبان خبر تلخي فضاي جامعه ورزش ايران را تحتتاثير قرار داد. «علي باغبانباشي، مشعلدار بازيهاي آسيايي تهران و نخستين مدالآور ورزش كشورمان در مسابقات آسيايي در سن ۹۷ سالگي درگذشت.» نسل جديد با تعجب به اين خبر نگاه كردند و نسل قديميتر ياد روزهايي افتادند كه تهران ميزبان بزرگترين رويداد ورزشي قاره كهن بود. علي باغبانباشي متولد ۱۳۰۳ يكي از چهرههاي تاثيرگذار در ورزش ايران بود كه در طول حيات خود چه به عنوان ورزشكار چه به عنوان مربي خدمات ارزشمندي به كشور ارايه كرد. مردي با پشتكار فولادين كه از كرج تا ميدان فردوسي را ميدويد. دويدن در مسيرهاي بيپايان با بدني آفتابسوخته به همراه مشعلي در دست در آن ضيافت تاريخي، باغبانباشي را تبديل به يكي از شمايل اسطورهاي ورزش ايران كرده است. به مناسبت درگذشت ايشان با تيمور غياثي يكي ديگر از اسطورههاي ورزش كشور و رشته دووميداني به گفتوگو نشستيم. مردي كه در همان بازيهاي آسيايي تهران با درخششي كمنظير مدال طلاي پرش ارتفاع را به دست آورد. مردي متواضع كه ميگويد شاگرد علي باغبانباشي بوده و سالم زندگي كردن را از ايشان آموخته است.
جناب غياثي شما چطور با مرحوم باغبانباشي آشنا شديد؟
ايشان يكي از بزرگترين ورزشكاران تاريخ ايران به خصوص دووميداني بود. من خوشبختانه در ابتداي مسير ورودم به ورزش با ايشان همدوره شدم. ايشان آخرين دوران قهرمانيشان را داشتند ميگذراندند. ما همراه باهم به مسابقات تركيه رفتيم و همان جا با ايشان آشنا شدم.
ميگويند ايشان هميشه در حال دويدن و تمرين كردن بوده.
ايشان مردي با پشتكار زياد بود. به معناي واقعي كلمه يكي از الگوهاي ورزشي ما به حساب ميآيد. ايشان خيليخيلي تلاش ميكرد. يعني وقتي ما ميرفتيم امجديه تمرين ميكرديم ايشان مشغول تمرين و دويدون بود و وقتي ما ميخواستيم ورزشگاه را ترك كنيم ايشان تازه گرم شده بود براي شروع تمرين اصلي. هوا تاريك ميشد و ايشان همچنان تمرين ميكردند. اينقدر پشتكار داشتند. ايشان از نظر اخلاقي هم بسيار زبانزد بود. بيحاشيه. با هيچ كس كاري نداشت. توي كار خودشان بودند و به چيزهاي ديگر بيتوجه بودند. هميشه ما را نصيحت ميكردند كه همين شكلي كار كنيم.
از شما به عنوان شاگرد ايشان نام برده ميشود.
يكي از مسابقاتي كه ما باهم رفتيم بازيهاي آسيايي ۱۹۷۰ در تايلند بود. ايشان سرپرست تيم بودند. خوشبختانه من آنجا به عنوان شاگرد ايشان بودم و آن مرحوم خيلي مرا تشويق كرد و باعث شد من مدال طلا بگيرم.
گويا ايشان مسير كرج تا تهران را ميدويده.
ايشان يكي از اسطورههاي ورزش هستند. ايشان اولين طلاي المپيك آسيايي را در المپيك ۱۹۵۱ دهلي به دست آوردند. در دوره بعد هم دو برنز به دست آوردند. سالهاي سال ركورددار بودند. در ماراتن دويدند و يك ركورد عالي به جا گذاشتند كه البته غير رسمي بود. ماراتن مسابقهاي است كه مسيرش رفت و برگشت است. منتها ايشان از كرج دويدند تا ميدان فردوسي. يك ركورد خيلي خوب هم به دست آوردند. همين باعث شد ايشان در المپيك ملبورن يكي از شانسهاي كسب رتبههاي يك تا شش دنيا قلمداد شود. ولي به علت يكسري مشكلات اين اتفاق نيفتاد. خودشان تعريف ميكردند كه من به علت ناآشنايي با مسابقات و نداشتن تجربه و نبود مربي قبل از مسابقه رفتم سونا وزن كم كردم تا سبكتر بدوم. همان مساله و آبي كه از بدن من رفت باعث شد در ۱۲ كيلومتر اول از مسابقه خارج شدم. به هر صورت ايشان يكي از كساني بودند كه براي دووميداني و ورزش اين مملكت هم تبليغ كردند هم زحمت كشيدند و خدمت كردند. از شنيدن خبر درگذشت ايشان خيلي متاسف شدم و اميدوارم روحشان هم شاد باشد.
اكثر كساني كه در مورد آن مرحوم حرف ميزنند به سالم زندگي كردن ايشان اشاره ميكنند.
ايشان عمر خوبي كردند. اين به دليل سلامتي بود كه داشتند. ايشان جزو ورزشكاراني نبودند كه بخواهند آمپول استفاده كنند يا قرص بخورند كه بتوانند خوب بدوند يا خوب پرتاب كنند يا خوب بپرند. اصلا آن موقع اين چيزها نبود. ايشان جزو كساني بودند كه سلامت زندگي كردند و همين باعث شد خداوند عمر طولاني به ايشان بدهد. آخرين باري كه ايشان را ديدم چند ماه گذشته بود كه براي مسابقات شروع ليگ به مشهد رفته بودم. مسابقات در ورزشگاه امام رضا برگزار شد. من ايشان را ديدم ولي متاسفانه هوش و حواس آنچناني نداشتند و اطرافيان را نميشناختند. ايشان به علت كهولت سن وفات پيدا كردند.
فكر ميكنيد آقاي باغبانباشي آنطوركه شايسته بود قدر ديدند؟
اميدوارم كه قدر اين ورزشكاران دانسته شود. خوشبختانه آقاي صالحياميري رييس كميته ملي المپيك دستور داد تا تنديس قهرمانان ورزشكاران ساخته شود. من چند وقت پيش كه رفتم تنديس ايشان را هم ديدم كه زده بودند و قرار بود طي مراسمي با حضور خودشان برود در موزه كه متاسفانه عمرشان كفاف نداد و حالا نمايندهشان بايد برود. تشكر ميكنم از كميته ملي المپيك كه به فكر ورزشكاران خودشان هستند. اين موزه واقعا ديدن دارد. همه قهرمانان هستند. كشتي، وزنهبرداري، دووميداني، فوتبال و... اين وظيفه وزارت ورزش است كه قهرمانان خودش را نه فقط دووميداني كه سالم زندگي كردند و افتخارآفريني كردند براي كشورشان مورد تجليل قرار دهد. اميدوارم اين كار ادامه داشته باشد تا جوانان ما بفهمند كساني كه براي كشورشان افتخارآفريني ميكنند بعدها به عنوان يك ورزشكار و اسطوره شناسايي ميشوند و به مردم ايران معرفي ميشوند و اين خودش يك الگوسازي است براي آينده ورزش ايران.
از بازيهاي آسيايي تهران براي ما بگوييد. مسابقاتي كه با مشعلداري ايشان شروع شد و رسيد به مدال طلاي تاريخي شما.
يك اتفاق بسيار بزرگ و فراموشنشدني بود. در همان مسابقات ايشان به عنوان نماد ورزش مشعل بازيها را روشن كرد. اين يكي از افتخارات ايشان است. خوشبختانه در پايان همان مسابقات به عنوان ستاره بازيهاي آسيايي و مرد برتر ورزش آسيا از طرف كنفدراسيون آسيا جام ورزشكار برتر را به من دادند. اين هم ديگر افتخاري بود براي ورزش دووميداني. توجه به دووميداني باعث شد من مرد برتر آسيا و ستاره مسابقات لقب بگيرم. اين در تاريخ ورزش ايران بيسابقه است. ما قهرمانان بزرگي در رشتههاي ديگر داشتيم كه هيچكدام به عنوان مرد برتر آسيا معرفي نشدند. در وزنهبرداري ما آقاي محمد نصيري را داريم كه البته همين اواخر به عنوان ورزشكار قرن وزنهبرداري معرفي شدند.
با اين حساب بازيهاي آسيايي تهران، حسابي براي شما خاطرهانگيز بوده است.
اينها خاطرات شيريني است كه ما براي خودمان و كشورمان به يادگار گذاشتيم. اميدواريم كه جوانان بتوانند از اين موضوعات استفاده كنند و الگوبرداري كنند. بدانند كه كار نيك هميشه باقي ميماند. بدانند سالم زندگي كردن و اعتقاد داشتن به آن دين و مرامي كه دارند خودش يك نوع دوپينگ به حساب ميآيد. من خودم كسي هستم كه سه مدال بازيهاي آسيايي و سه مدال آسيا دارم. اما علي آقاي باغبانباشي را به عنوان الگو مقابل خودم قرار داده بودم. چون سالم زندگي كرده بود. در نسلهاي بعدي هم داريم كساني كه سالم زندگي كردند و افتخار به دست آوردند. از جمله آقاي سجادي وزير ورزش كه خودش چندين مدال آسيايي دارد. آقاي سپهرزاد، آقاي رباني، آقاي حدادي و خيليهاي ديگر را داريم. ما پرچم را داديم دست اينها و اينها هم خوشبختانه دووميداني را رو سفيد كردند.
تيمور غياثي در بازيهاي آسيايي تهران با شكستن ركورد پرش ارتفاع آسيا و پشت سر گذاشتن پرنده چيني به نشان طلا دست پيدا كرد.