ادامه از صفحه اول
عاقبتِ عاقبتنينديشي در سياست!
با تمام قوا ميكوشند راه آن را به هر طريقي سد كنند. در حقيقت به دليل همين نگراني است كه برخي از آنان در برابر سخنان آيتالله صافي رسم احتياط را كنار گذاشته و با نوعي بيپروايي غيرمعمول در فضاي رسمي سياسي كشور، آيتالله را به باد انتقاد گرفتند. ظاهرا تصور آنها بر آن است كه تاكيد آيتالله صافي بر ضرورت پايان قهر با كشورهاي جهان، موضع طرفداران احياي برجام و تعامل با امريكا را در مقابل طيف خودشان تقويت ميكند و زمينهساز حركت سريعتر دولت رييسي به سمت احياي برجام ميشود. از اينرو، آنها با انتخاب لحني گزنده عليه آيتالله صافي درصدد ارسال اين پيام به ديگر چهرههاي حامي تشنجزدايي در روابط خارجي برآمدند كه در اين مورد خاص اصطلاحا با كسي تعارف و شوخي ندارند و حتي اگر مرجع تقليد سالخوردهاي در سطح آقاي صافي نيز اشارهاي به اين موضوع داشته باشد، بدون درنگ و ملاحظه با او برخورد ميكنند. با اين همه، بياحتياطي نزديكان پايداري تاكنون نتيجه عكس به دنبال داشته است؛ بهطوري كه بسياري از سران حوزه با دفاع همهجانبه از آيتالله صافي نه فقط مرعوب آنان نشدهاند، بلكه با دستور دادستان كل كشور براي تعقيب قضايي آنها ماجرا وارد مرحلهاي تازه شده است. واضح است كه دولت رييسي هر گامي كه به سمت احياي برجام بردارد، خشم نزديكان به جبهه پايداري بيشتر برافروخته ميشود. آنان اما در حال حاضر نميخواهند و نميتوانند خشم خود را متوجه دولتي كنند كه مورد حمايت آنهاست و برخي پستها را نيز به نزديكان آنان سپرده است. بنابراين آنها ميكوشند تا در اين مورد بهزعم خود پاي «غربگرايان» را وسط بكشند و گرايش روزافزون به احياي اصل برجام در دستگاه دولت و روحانيون بلندپايه را به توطئه پشتپرده اعضاي دولت روحاني و برخي اصلاحطلبان نسبت دهند و خشم خود را بر سر آنان خالي كنند. اين آدرسهاي اشتباه اما راه به جايي نميبرد. در حال حاضر ريش و قيچي برجام در دست دولت مورد حمايت آنهاست. اگر دولت تصميم به احياي برجام بگيرد، ديگر غربگرايان را مسبب آن معرفي كردن همچون نعل وارونهاي است كه همگان از وارونگي آن اطلاع دارند و در رديابي آن دچار گمراهي نميشوند. بنابراين طيف نزديك به پايداري و همفكران آنها براي تداوم وضع موجود و استمرار تحريمها، مجبورند دولت رييسي را به هر قيمتي از احياي برجام باز دارند. اگر آنها در اين تلاششان ناكام بمانند آنگاه يا بايد ايدئولوژي خودساخته خود را رها كنند و با شرايط جديد همراه شوند يا با تمام قواي خود درصدد مخالفت با دولت رييسي و كارشكني در مسير آن برآيند. هركدام از اين دو مورد نيز براي آنان دردناك است!
اين است عاقبتِ عاقبتنينديشي در سياست!
مشكلات اصلي ازدواج
چراكه اگر سن ازدواج در جوانان افزايش پيدا كند توقعات بالا رفته و به تدريج تمايل به تشكيل زندگي در جوانان كاهش يافته و ديگر سخت ميتوانند به موضوع ازدواج فكر كنند و در حقيقت بايد گفت كه در دختر خانمها عواملي چون ادامه تحصيل و اشتغال به كار باعث ميشود كه سن ازدواجشان بالا رفته و كمتر رغبت به ازدواج داشته باشند و نوعي بيميلي نسبت به ازدواج از خود نشان ميدهند كه اين هم مشكل بزرگي است كه بايد كارشناسانه بررسي شود؛ البته نويسنده (بنده) مخالف تحصيل خانمها نيستم، اما نبايد اين ادامه تحصيل طوري باشد كه به ازدواج جوانان اين مرز و بوم ضربه وارد كند. بر اين اساس تحصيل بايد همراه با ازدواج و تشكيل زندگي مشترك صورت پذيرد تا وقفهاي در امر ازدواج ايجاد نشود. عواقب ازدواج نكردن جوانان در جامعه، گسترش فساد اخلاقي و ناهنجاريهاي رفتاري و عصيان و تباهي و سقوط ارزشهاي اجتماعي و انساني در جامعه است كه تنها دليلش مجرد بودن جوانان و فقدان ازدواج در جامعه است. در حقيقت فرار جوانان از ازدواج، چالش بسيار بزرگي است كه نياز به تحقيق و همكاري همه گروههاي اجتماعي و فرهنگي دارد تا دلسوزانه بررسي شود. لذا عواملي چون مهريه، جهيزيه، خانه و كار و شغل مناسب، اينها موضوعاتي است كه شرايط را براي ازدواج بسيار سخت كرده كه مساله مهريه و جهيزيه را خانوادهها و بزرگترها بايد همكاري كرده و حل و فصل كنند (و البته اگر قانوني به اجرا در ميآمد كه مهريه حذف ميشد اكثر مشكلات قبل و بعد از ازدواج حل ميشد و ما شاهد افزايش طلاق در جامعه نبوديم) و مشكل كار و شغل و امنيت اقتصادي جوانان را هم مديران دولتي و حكومتي بايد حل كنند و اما خود والدين هم تا حد زيادي مقصر هستند، چراكه وقتي دختر و پسرشان عاقل و بالغ شدهاند و به بلوغ جسمي و فكري رسيدهاند بايد شرايط را براي ازدواج آنان فراهم كرده و مانعتراشي نكنند و معيار طبيعي و شروع سن ازدواج فرزندانشان را از ۱۷ يا ۱۸ سالگي بدانند تا جامعه به سمت پير شدن پيش نرود «چراكه سن ازدواج سن ۴۰ يا ۵۰ سالگي نيست»!!! و شاهد انقراض نسل در جامعه ايراني نباشيم. بياييم شرايط را براي ازدواج و زندگي بهتر و زيباتر آسان بگيريم .