به جاي حفظ پزشكان، به فكر تربيت هزاران پزشك ديگر هستيد؟
انتقاد نظام پزشكي از شوراي عالي انقلاب فرهنگي
هياتمديره نظام پزشكي تهران بزرگ در واكنش به طرح موضوع «افزايش ظرفيت رشتههاي پزشكي» در جلسات اخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي، با انتشار بيانيهاي ضمن انتقاد از اين تصميم غير كارشناسانه خواستار تلاش براي نگهداشت پزشكان مهاجر و ايجاد انگيزه براي ماندگاري پزشكان شد. در اين بيانيه آمده است: «جامعه پزشكي و كادر درمان ايران طي ماههاي اخير شرايط بسيار سختي را در مقابله با بحران كرونا از سر گذرانده و فشار جسمي و روحي وحشتناك خود و خانواده آنها را فرسوده كرده، اما درحالي كه پايمردي، فداكاري، ايثار و شجاعت قشر درمان جامعه پزشكي ايران زبانزد عام و خاص شده و شهرت فداكاري و ايثار اين گروهها از مرزها گذشته، طرح موارد حاشيهاي و جنجالي در سطوح عمومي و سياستگذاري كشور باعث برهم خوردن آرامش ذهني و روحي اين عزيزان كه سرمايههاي معنوي كشور هستند، شده است. يكي از مواردي كه اخيرا به شدت جامعه پزشكي را پريشانخاطر كرده موضوع افزايش ظرفيت رشتههاي پزشكي است كه در واقع بيان بخشي از حقيقت و نتيجهگيري نادرست با كتمان واقعيتهاي ديگر است. اين موضوع زماني دردناكتر ميشود كه پزشكان به خاطر امنيت شغلي خود و داشتن انحصار، مخالف افزايش ظرفيتهاي پزشكي هستند. واقعيت اين است كه در پي سالها تحقيق؛ بحث و گفتوگو و ظرفيتسنجي و برنامهريزي و بررسي ظرفيتهاي علمي و عملي كشور، سيستم آموزشي- پزشكي به ظرفيتهاي فعلي رسيده است. اين ظرفيتها طي سالها، رشد مشهود چند برابري را داشته بهطوريكه در يك مقطع 40 ساله نه تنها نياز كشور به پزشكان خارجي را از بين برده و پاسخگوي افزايش جمعيت هم بوده، بلكه حالا دسترسي به پزشكان ايراني در تمامي مناطق كشور را فراهم كرده است. در حالحاضر هم مشكل اصلي كشور ما در اين حوزه موضوع عدم اشتغال پزشكان در حيطههاي درماني و جذب آنها در حوزههايي است كه يا غيردرماني يا اصلا خارج از حيطه پزشكي هستند و بخش ديگري از موضوع هم ناشي از مهاجرت و نيز عدم ماندگاري پزشكان در مناطقي از كشور است كه شرايط زندگي و رفاه مناسب در آنها وجود ندارد. افزايش ظرفيت تربيت پزشكان اگر با مبناي تربيت پزشكان باكيفيت و داراي سطح علمي مناسب باشد، نيازمند وجود زيرساختهاي قوي و امكانات سختافزاري و نرمافزاري فراوان است كه عملا در حال حضور وجود ندارد و قطعا هر افزايش ظرفيت نسنجيدهاي تنها باعث افت وحشتناك كيفيت آموزش پزشكي و تحميل هزينههاي وحشتناك به سيستم آموزشي كشور خواهد شد. موضوعي كه طراحان و مدافعان طرح خلقالساعه به آن پاسخ نميدهند اين است كه در حالي كه براي تربيت هر پزشك ميلياردها تومان هزينه مالي و هزاران نفر، ساعت هزينه آموزشي ميشود، به جاي حفظ اين پزشكان و ممانعت از مهاجرت يا جذب حوزههاي غيردرماني شدن آنها، به فكر تربيت هزاران پزشك ديگر هستيم؟ زماني كه ظرف آب ما از انتها سوراخ است به جاي چارهانديشي براي مسدود كردن آن سوراخ، ميزان آب ريخته شده به آن را دايما افزايش ميدهيم؟ متاسفانه موضوعي كه عموما مورد توجه قرار نميگيرد و فراموش ميشود، مسير سخت و ناهمواري است كه پزشكان ايران براي رسيدن به مرحله بازدهي اقتصادي و اجتماعي طي كردهاند: براي مقايسه توجه كنيد كه يك نخبه ايراني در سن 18 سالگي ميتواند وارد رشته پزشكي شود يا وارد رشتههاي ديگر شود و در مقطع كارشناسي و كارشناسيارشد و دكترا تحصيل كند. چنين فردي پس از شش سال تحصيل ميتواند در رشتههاي ديگر فوق ليسانس اخذ كند؛ ولي در رشته پزشكي حداقل ۷ سال و نيم بايد تحصيل كند كه دو سال انتهايي آن در شرايط بسيار سخت انترني و با كشيكهاي شبانهروزي است. فردي كه در مقطع فوقليسانس تحصيل كرده يا حتي اگر تا مقطع دكترا هم تحصيلكرده باشد با ۲ سال خدمت سربازي ميتواند شروع به كار كند؛ اما يك پزشك فارغالتحصيل رشته عمومي حدودا ۱۰ سال پس از شروع تحصيلات خود ميتواند وارد رشته تخصصي شود و براي فعاليت در بخش خصوصي در يك شهر بزرگ حدودا به 20 سال زمان نياز دارد. اما همتاي او در رشتههاي ديگر پس از حداكثر 10 سال ميتواند وارد بازار كار شود. بر اين باور هستيم كه سادهترين راه جلوگيري از مهاجرت پزشكان يا ماندگاري آنان در مناطق محروم، بهبود شرايط تحصيلي مقطع عمومي و تخصصي، افزايش حقوق اينترني و رزيدنتي، منطقي كردن تعرفههاي ارايه خدمات درماني و درنظر گرفتن تسهيلات رفاهي مناسب در مناطق محروم و نيز بوميگزيني در رشتههاي پزشكي است و افزايش ظرفيتها بدون داشتن زيرساختها و ظرفيتسنجي و برطرف كردن مشكلات تنها هدر دادن سرمايههاي محدود كشور است.»