خاطرات سفر و حضر (89)
اسماعيل كهرم
امروز با خبر تاسفباري از خواب بيدار شدم. باز هم دستهاي جنايتكاران شكاركش. اينبار در زنجان، منطقه «فيله خاصه» از آستين بيرون آمد و محيطبان جوان ما را به خاك و خون كشيد. زنجان عزادار است. ايران عزادار است. ميكاييل هاشمي 41 ساله، متاهل، با فرزند 5 سالهاي كه يتيم شد و پدر را هرگز نخواهد ديد و مهدي مجلل؛ 38 ساله كه مادرش آرزوي دامادياش را به گور خواهد برد. برادران، خواهران و پدران و مادراني كه فرزندانشان فداي چند كيلو گوشت غيرقانوني و حرام شدند.
قطعا متخلف يا متخلفين به دام نيروهاي ورزيده كارآگاهي و محيطباني خواهند افتاد. خودروي نيسان در منطقه فيله خاصه مثل گاو پيشاني سفيد است. زود به دام ميافتد. به خصوص اگر مشخصات آن را به مركز مخابره كرده باشند. ولي بالفرض اگر هم پيدا نشود اينها ميتوانند با وجدان خود كنار بيايند؟
اينها يك زندگي جهنمي خواهند داشت كه هر لحظه آن عذاب وجدان و ترس و هراس است.
خير و شر هر عمل كز آدمي سر ميزند
مزد آن امروز و فردا پشت در، در ميزند
من فضاي سنگين از دست دادن اين دو شهيد راه حفظ طبيعت ايران را حس ميكنم چون بارها آن را تجربه كردهام. اين دو بزرگوار جان خود را در طبق اخلاص براي حفظ طبيعت ايرانشان هديه كردند. صبر بازماندگان آرزوي ماست.