ايران و ايالات متحده در شرايطي دور هفتم گفتوگوهاي هستهاي در وين را آغاز ميكنند كه ابهامات زيادي پيرامون نتيجهبخشي اين توافق وجود دارد. «اعتماد» در گفتوگو با فرانك ون هيپل، استاد دانشگاه پرينستون و مقام پيشين دولت امريكا به بررسي اين موضوع پرداخته است، او معتقد است بهترين راه پيش روي هر دو كشور بازگشت سريع به اجراي تعهداتشان در توافق برجام است. اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
دموكراتها در خصوص ديپلماسي و مذاكره با ايران سخن ميگويند و جمهوريخواهان تاكيد دارند «تا زماني كه يك توافق با ايران به عنوان معاهده در سنا به تصويب نرسد - كه بايدن ميداند اين اتفاق نخواهد افتاد - هر رييسجمهوري از حزب جمهوريخواه كه به قدرت برسد آن توافق را كنار خواهد گذاشت.» در اين شرايط ايران چه كاري ميتواند انجام دهد؟
من اميدوارم سه سال پس از خروج ايالات متحده از برجام، جمهوريخواهان به خود آمده باشند و رفتار منطقيتري در پيش بگيرند يا دستكم مخالفان برجام در ميان آنها به اقليت تبديل شوند. سياستي كه حزب جمهوريخواه در قبال توافق هستهاي با ايران اتخاذ كرده تنها يكي از سياستهاي بيشمار اين حزب است كه من با آنها مشكل دارم و آن را اشتباه ميدانم. من اين را به عنوان انتظاري كه از ايران وجود دارد مطرح نميكنم بلكه صرفا يك اميدواري است كه اگر ايران و ايالات متحده سريعا به اجراي كامل تعهداتشان در برنامه جامع اقدام مشترك بازگردند، ايران ميتواند دستكم به مدت سه سال از مزاياي اقتصادي اين توافق بهرهمند شود.
من نه تنها هيچ سودي براي ايران و ايالات متحده در خروج از توافق هستهاي و كنار گذاشتن برجام نميبينم بلكه معتقدم اين اقدام خطري واقعي براي دو كشور به دنبال دارد و ممكن است آنها را به دامان جنگي بيندازد كه ميتواند براي هر دو طرف فاجعهبار باشد.
از نگاه شما اساسا دستيابي به توافقي منصفانه ميان ايران و ايالات متحده كه هر دو حزب اصلي امريكا با آن موافق باشند، امكانپذير است؟
بازگشت هر دو طرف به اجراي تعهداتشان در برجام منصفانهترين توافقي است كه اكنون ميتوانيم انتظار آن را داشته باشيم. در حال حاضر در امريكا، حزب جمهوريخواه سر هر مسالهاي حتي بازسازي تونلها، راهآهن و پلهاي قديمي با دموكراتها مخالفت ميكند. آنها راه بازگشت خود به قدرت را در شكست خوردن دموكراتها ميبينند و در نتيجه نميتوان انتظار داشت در چنين موضوعي رسيدن به راهحل دو حزبي ممكن باشد.
تهران و واشنگتن طي چهار دهه گذشته روابط تنشآلودي داشتهاند. آيا تنشهاي ايران و امريكا و روابط بسيار بد دو طرف در 4 دهه گذشته بر اساس تهديدهاي واقعي است؟ آيا واقعا ايران يكي از بزرگترين تهديدها عليه امريكاست؟
مساله اين است كه هم ايران هم ايالات متحده تلاش ميكنند قدرت و نفوذشان را در خاورميانه افزايش دهند. اسراييل هم همين تلاش را دارد، عربستان هم در همين راستا تلاش ميكند و عراق نيز در زمان صدام حسين چنين هدفي را دنبال ميكرد. با اين حال، مشخصا در خصوص ايران و امريكا، به اين دليل كه ايالات متحده اسراييل را متحد خود ميداند هر دو طرف اقدام به ايجاد ائتلافهايي براي ضربه زدن به طرف مقابل كردهاند. من معتقدم هر دو طرف بايد هوشمندانهتر عمل كنند. هر دو طرف اين هوشمندي را در رسيدن به توافق برجام نشان دادند كه ميتواند يك گام نخستين در ترميم روابط باشد.
آيا همين موضوع اختلاف بر سر اسراييل، اصليترين مشكل در روابط ايران و امريكا نيست؟
بگذاريد يك چيزي را براي شما بگويم، ايران از سازمانها و كشورهايي نظير حزبالله لبنان، حماس و سوريه كه موجوديت اسراييل را غيرقابل قبول ميدانند حمايت ميكند و مقامات اين كشور شعار «مرگ بر اسراييل» سر ميدهند. اما آنها بايد بدانند هرچند در ايالات متحده در خصوص رفتار بسيار بد اسراييل با فلسطينيها اختلافنظر و دودستگي وجود دارد اما اين اختلافنظر به ماهيت وجودي اسراييل مربوط نميشود.
اسراييل تهديد ميكند كه به ايران حمله نظامي خواهد كرد، اسراييل مسلح به تسليحات هستهاي است و اسراييل حتي حاضر نشد پيمان منع گسترش تسليحات هستهاي (NPT) را بپذيرد. آيا مقايسه رفتار غرب در قبال اسراييل در مقايسه با رفتار غرب در قبال ايران بيانگر نوعي استاندارد دوگانه نيست؟
چرا، اين دقيقا نشاندهنده استاندارد دوگانه است. به نوبه خود، من با اينكه هر كشوري از جمله امريكا سلاح هستهاي داشته باشد مخالفم. با اين حال، هرچند كه اسراييل يك مورد خاص است و توسط بازماندگان هولوكاست ايجاد شده و توسط كشورهايي احاطه شده كه حق وجود آن را انكار ميكردند، اما در مورد آنها نيز امروز اين موضوع تفاوت زيادي پيدا كرده و از طرف ديگر اسراييل از قدرت نظامي متعارف كافي براي دفاع از خود برخوردار است. اگر بخواهم نظر خود را مطرح كنم، اسراييل نميتواند از خود در برابر موشكهاي حامل كلاهك هستهاي دفاع كند. اساسا هيچ كشوري نميتواند چنين كاري انجام دهد. به همين دليل فكر ميكنم منافع اسراييل در اين است كه سلاحهاي هستهاي خود را كنار بگذارد و تضمين شود كه هيچيك از همسايگانش نيز به اين نوع از سلاحها دست نخواهند يافت. اين استدلال براي ايده خاورميانه عاري از سلاح هستهاي است و از نگاه من آغاز آن بايد از سوي كشورهاي حوزه خليجفارس باشد، چرا كه تا وقتي اسراييل اطمينان نيابد همسايگانش به سلاح هستهاي دست نخواهند يافت، تسليحات هستهاي خود را كنار نخواهد گذاشت.
ايران، كشورهاي 1+4 و ايالات متحده در انتهاي ماه نوامبر گفتوگوها براي احياي برجام را از سر ميگيرند. به نظر شما دليل عدم حصول توافق در 6 دور گذشته مذاكرات چه بوده است؟
در دورهاي قبلي گفتوگوها هم ايران و هم ايالات متحده به دنبال چيزي فراتر از تعهد در برابر تعهد بودند. اميدوارم هر دوي آنها اكنون متوجه شده باشند كه اين تنها چيزي است كه ميتوانند به دست آورند و به سرعت به سوي بازگشت به تعهداتشان در برجام حركت كنند تا بتوانند از مزاياي توافق هستهاي - تا زماني كه شرايط سياسي اجازه ميدهد - استفاده كنند.
بسياري در رسانهها، ايران را به دليل تاخير در از سرگيري گفتوگوها سرزنش ميكنند، درحاليكه دولت بايدن همچنان به اجراي سياست فشار حداكثري دولت قبل ادامه ميدهد. به نظر ميرسد فراموش شده اين دونالد ترامپ، رييسجمهور پيشين امريكا بود كه در 8 مه 2018 از توافق هستهاي با ايران خارج شد. آيا اين امريكا نيست كه به دليل آنچه امروز با آن مواجهيم بايد سرزنش شود؟
بله، اين رييسجمهور منتخب مردم امريكا يعني دونالد ترامپ بود كه ايالات متحده را از برنامه جامع اقدام مشترك خارج كرد. براي من جاي بسي نااميدي است كه برخي هموطنانم از چنين دروغگوي كلاهبرداري حمايت كردند و حتي همچنان حمايت ميكنند. واقعيت اين است كه دموكراسي در ايالات متحده بهشدت در معرض خطر است. پدر و مادر من در 1933 و زماني كه دموكراسي در آلمان فرو پاشيد اين كشور را به مقصد امريكا ترك كردند و اميدوارم چنين اتفاقي در ايالات متحده نيفتد.