• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5073 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۲۴ آبان

سلطه‌نظام‌هاي ديداري و شنيداري در هنرهاي نمايشي و اجرا

حواسِ ناشناخته‌ در تئاتر

مسلم خراساني

 

شايد براي شما پيش آمده باشد، از سر كوچه با احساس بوي غذايي كه در كوچه پيچيده نام غذايي كه در خانه طبخ شده را حدس بزنيد، يا از سوزي كه از لاي در وارد خانه مي‌شود لباس‌هاي گرم متناسب با آن روز را انتخاب كرده باشيد. يا بعد از آنكه ظاهر زيبا و آراسته غذايي را ديده‌ايد اقدام به چشيدن آن كرده باشيد اما بعد از مزه مزه كردن آن متوجه مزه نامطلوب آن شده باشيد. با استشمام عطري خوشبو از عابري كه عبور مي‌كرد احساسي خوشايند يافته و جذب او شده باشيد يا بالعكس با استشمام رايحه‌اي نامطبوع از فردي كه به شما نزديك است فاصله گرفته و دور شويد. بوها، مزه‌ها و مشخصه‌هاي آب‌و‌هوايي و ساير پديده‌هاي اين‌چنين مي‌توانند علاوه بر معاني‌اي كه براي ما دارند، تاثيرات احساسي و هيجاني قابل تاملي نيز بر ما داشته باشند.
در هنرهاي نمايشي و اجرايي، اغلب تاكيد قابل تاملي بر نظام‌هاي بصري و شنيداري شده و مي‌شود. تقريبا اكثر خلاقيت‌ها و تجربه‌هاي نو در اين دو نظام تحقق يافته‌اند. اما در اين ميان توجه به نظام‌هايي چون لامسه، چشايي و بويايي به قدري اندك بوده است كه شايد بي‌جا نباشد اگر بگوييم به چنين نظام‌هايي در طول تاريخ نمايش، به هيچ‌وجه توجه جدي و خلاقانه‌اي نشده است و اين نظام‌هاي ديداري و شنيداري بوده‌اند كه نقشي غالب و سلطه‌اي بي‌چون و چرا در خلق كنش و برجسته كردن مفاهيم دراماتيك داشته‌اند. جدال ميان طراحان، كارگردانان و نظريه‌پردازان مختلف در تاريخ تئاتر و تاكيد قابل ملاحظه بر اين مساله كه تئاتر بيشتر محلي است براي ديدن تا شنيدن تاييدي و اشاره‌اي غيرمستقيم بر اين ادعاست.
كارگردانان و طراحان اغلب توجه چشمگيري به تغييرات حال‌وهوا در يك اجراي نمايشي دارند و مي‌كوشند همگام با پيشروي و تغييرات حال‌وهواي رويداد نمايشي؛ موسيقي، لباس، دكور و طراحي صحنه، رنگ و شدت نورها، حركت بازيگران و مشخصه‌ها و الگوهاي صوتي آنها را نيز تغيير دهند. اما كمتر تجربه كرده‌ايم كه با پيشروي يك نمايش، رايحه‌ها و بوها نيز دستخوش تغيير و دگرگوني شوند يا از تغييرات آب‌وهوايي و دماي هوا به منظور تاثيرات دراماتيك استفاده شود يا با تغييرات ذائقه چشايي تماشاگر، تاثيرات احساسي، هيجاني يا معنايي خاصي خلق شود.
شايد بي‌ربط نباشد اگر بگوييم اغلب نظام‌هايي چون بويايي، چشايي و لامسه در تجربه‌هاي نزديك فيزيكي ميان افراد نمودي چشمگيرتر مي‌يابند. از‌اين‌رو، نزديك شدن به تماشاگر و ورود به فضا و دايره شخصي و رواني تماشاگر و لمس دست يا چهره او يا استشمام رايحه و عطر او نوعي تعرض به حريم شخصي او تلقي شود. علاوه بر اين، در فضاي فرهنگي ما و تعاملات اجتماعي ما كه تئاتر نيز از آن مستثني نيست، منع و محدوديت تماس و لمس فيزيكي، به‌طور ويژه ميان زن و مرد، اين امكان را مخدوش كرده و شبيه به يك تابوي فرهنگي نگاه داشته است. در صورتي كه تنوع در به‌كار‌گيري در شاخصه‌هاي مربوط به اين نظام‌ها مي‌تواند تاثيرات دراماتيك و محتوايي - معنايي يك اجراي نمايشي را به گونه و كيفيتي تحت‌تاثير قرار دهد كه نظام‌هاي ديداري و شنيداري از آن ناتوان هستند.
اين پديده‌ها نيز به واسطه تاثيراتي كه از طريق تحريك قوه بويايي، چشايي و لامسه فرد و متعاقبا سيستم عصبي فرد اعمال مي‌كنند مي‌توانند به واسطه تحت‌تاثير قرار دادن فعاليت سيستم عصبي بر جريان روانشناختي و بر احساسات دروني و متعاقبا هيجانات بيروني ما تاثير بگذارند.
به عنوان يك نمونه آشنا و قابل تامل مي‌توان ماده خوراكي «فلفل» را درنظر گرفت كه بعد از صرف شدن توسط شخص، در كنار تحريك اعصاب چشايي و همچنين به واسطه وارد شدن به چرخه سوخت‌و‌ساز بدن، نه تنها باعث افزايش حرارت و دماي بدن و متعاقبا تعرق مي‌شود، بلكه موجب تحريك حسي و هيجاني فرد نيز مي‌گردد و بدين طريق بر جريان روانشناختي يا سوبژكتيو ذهن و متعاقبا حركت و عملكرد فرد نيز موثر واقع مي‌شود. اين تاثير را قياس كنيد با طعم تلخ قهوه يا عصاره شيرين باقلوا يا قطاب يا مزه تند و سوزاننده سركه. هر چند كه در تئاتر چندان به نوشيدن و خوردن توجه نمي‌شود يا تماشاگر آن را به ندرت تجربه مي‌كند. اين عمل مي‌تواند تجربه احساسي، هيجاني و متعاقبا ريتميك يك اجرا توسط ادراك‌گر يا تماشاگر را تحت‌تاثير قرار دهد.
در كنار مزه‌ها، بوها، عطرها يا رايحه‌ها نيز قرار مي‌گيرند كه با صفاتي چون مطبوع، نامطبوع، تند، تيز، متعفن، گند، مشمئز‌كننده، شيرين، سرد، گرم، تلخ، زننده و فرح‌بخش توصيف مي‌شوند. اين صفت‌ها به نوعي معادل با تاثيرات احساسي- هيجاني هستند كه اين بوها بر ما مي‌گذارند.
شايد كمتر توجه كرده باشيد، اما هر مكان با توجه به فعاليت و رويدادي كه در آن حادث مي‌شود داراي يك حال‌وهواي خاص خود است كه آن را از ديگر مكان‌ها متمايز مي‌كند. در كنار اين حال‌وهوا و اتمسفر رواني هر مكان يا محل مي‌تواند بسته به نوع فعاليتي كه در آن جاري است، رايحه‌اي متمايز يا مخصوص به خود نيز داشته باشد.
كارگاه چوب‌بري و نجاري با بوي تند چوب، پمپ‌بنزين با رايحه بنزين، مغازه رنگ‌فروشي با عطر لاك و تينر، مغازه گل‌فروشي با رايحه گل‌ها، فروشگاه قصابي با بوي زننده گوشت و خون، آشپزخانه با بوي غذا و ادويه، عطرفروشي با تجمع رايحه‌هاي متفاوت، عطاري با عطر گياهان دارويي، مغازه قهوه‌فروشي با بوي تلخ قهوه، سرويس‌هاي بهداشتي با بوي نامطبوع فاضلاب يا رايحه بوگيرها و خوشبو‌كننده، جنگل‌ها، علفزار‌ها، بيابان‌ها و كوهستان، خاك باران‌خورده، خانه متروكه قديمي، معابد و معبرها هر كدام مي‌تواند داراي رايحه‌اي خاص و متعاقبا تاثير رواني متفاوتي بر فرد داشته باشد.
زبري، گرمي، نرمي، لطافت، سردي يا سختي يك شيء معمولا از طريق حس لامسه دريافت مي‌شود. شايد حس لامسه چندان در نمايش‌هايي كه ديده‌ايم مورد توجه قرار نگرفته باشد، يا در بهترين حالت به تاثيري ذهني كه از مشاهده بافت لباس‌ها و اشيا ادراك مي‌كنيم محدود بوده باشد. اما در اينجا بايد خاطرنشان كرد كه بيشترين تاثيري كه از حس لامسه حين اجراي يك نمايش توسط ادراك‌گر يا تماشاگر دريافت مي‌شود مشخصه‌هاي آب‌وهوايي محيط است. اينكه اجرايي در يك روز معتدل بهاري، هواي دم كرده و شرجي تابستان، غروب باراني پاييز، يا سرماي استخوان‌سوز زمستان به روي صحنه رود، يا در آن روز هوايي خشك، مرطوب، سرد، گرم يا خفه يا دمايي بالا يا پايين را تجربه كنيم، مي‌تواند ادراك و تجربه ما از رويداد نمايشي و چگونگي گذر زمان را تحت‌تاثير قرار دهد. تماشاي يك نمايش خياباني در فضاي باز، هنگامي كه زير باران ايستاده‌ايم و از سرما به خود مي‌لرزيم با تماشاي نمايشي در سالن سرپوشيده كه با سيستم‌هاي گرمايشي دمايي نزديك به دماي بدن ما دارد مي‌تواند كاملا متفاوت باشد.
در عين حال هر آب‌وهواي به خصوص مي‌تواند حال‌و‌هواي خاصي نيز به همراه داشته باشد. براي نمونه هواي ابري؛ دلگيري و حزن، هواي آفتابي؛ طراوت، شادابي و سرزندگي يا هواي بادي دلهره و اضطراب را به همراه داشته باشد. اين مساله مي‌تواند در مناطقي چون استوا يا سيبري كه آب‌وهوايي به‌شدت گرم يا سرد دارند يا مناطقي كه تعداد قابل ملاحظه‌اي از روزهاي سال ابري يا باراني هستند مورد توجه قرار گيرد. هر چند كه شرايط آب‌وهوايي و جوي چندان كنترل‌پذير نيستند و به ندرت مي‌توان براي آنها برنامه‌ريزي كرد. اما هنرمندان و اجراگران مي‌توانند آگاهانه يا ناآگاهانه از طريق انتخاب فصل اجرايي، مكان و ساير مشخصه‌هاي مرتبط با نظام‌هاي بويايي، لامسه و چشايي، روند شكل‌گيري حركت نمايشي، زمان و ريتم يك رويداد نمايشي را تحت‌تاثير قرار دهند.
از دلايل كم‌توجهي به چنين نظام‌هايي علاوه بر محدوديت و منع فرهنگي شايد بتوان دشواري تسلط بر آنها و كنترل‌پذيري اين پديده‌ها، يا هزينه بالا و قابل تامل آنها را برشمرد. در عين حال، عده‌اي معتقد هستند كه خوردن و آشاميدن در تئاتر و سر و صداي ناشي از آن مي‌تواند تمركز تماشاگر را به‌هم زده و او را مشغول فرآيندي غير از كنش نمايشي سازد و سبب شود تماشاگر نتواند معاني موردنظر يا لايه‌هاي عميق متني در اجرا را به درستي درك و استنباط كند. بازيگران نيز به دليل تاثيري كه نوشيدني‌ها و خوردني‌ها بر تارهاي صوتي و وضوح كلمات اداشده توسط آنها دارند، حين اجرا از خوردن و نوشيدن خودداري مي‌كنند و در واقع تلخي، شيريني و مزه‌ها و بوها اغلب از طريق نشانه‌هاي مصنوعي كه بازيگر با حالات چهره ايجاد مي‌كند به تماشاگر القا مي‌شود.
شايد نتوانيم انتظار داشته باشيم كه تئاتر‌ها همچون دكان‌هاي عطاري يا عطرفروشي‌ها مملو از عطرها و رايحه‌ها باشند يا در آنها آنچنان كه در معابد يا برخي كافه‌ها و بوتيك‌ها با آن مواجه هستيم، هميشه رايحه عود به مشام برسد. يا بازيگري در حالي كه دست ما را در دست خود دارد و آن را لمس مي‌كند و در چشمان ما خيره شده كلماتش را زمزمه كند. به‌كارگيري پديده‌هاي اين‌چنين مي‌تواند در عين سادگي در كاربرد، چالش‌برانگيز نيز باشد، چراكه مي‌توان خود را غرق در ادكلن كرد و رايحه‌اي مطبوع را به بويي زننده بدل كرد يا عطري غليظ و زننده را به مقداري ناچيز به كار گرفت و كيفيتي فرح‌بخش در هوا و حال‌وهوا ايجاد نمود. اما با اين‌حال، طراحان نمايشي مي‌توانند با بهره‌گيري آگاهانه و هدف‌مند از چنين امكان‌هايي، به تاثيرات قابل تاملي و بعضا منحصربه‌فردي بر تماشاگران و ادراكات آنها از نمايش نايل شوند.


هنرمندان و اجراگران مي‌توانند آگاهانه يا ناآگاهانه از طريق انتخاب فصل اجرايي، مكان و ساير مشخصه‌هاي مرتبط با نظام‌هاي بويايي، لامسه و چشايي، روند شكل‌گيري حركت نمايشي، زمان و ريتم يك رويداد نمايشي را تحت‌تاثير قرار دهند. از دلايل كم‌توجهي به چنين نظام‌هايي علاوه بر محدوديت و منع فرهنگي شايد بتوان دشواري تسلط بر آنها و كنترل‌پذيري اين پديده‌ها، يا هزينه بالا و قابل تامل آنها را برشمرد. در عين حال، عده‌اي معتقد هستند كه خوردن و آشاميدن در تئاتر و سر و صداي ناشي از آن مي‌تواند تمركز تماشاگر را به هم زده و او را مشغول فرآيندي غير از كنش نمايشي سازد و سبب شود تماشاگر نتواند معاني مورد نظر يا لايه‌هاي عميق متني در اجرا را به درستي درك و استنباط كند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون