کارشناس محیطزیست از اهمیت مشارکت جوامع محلی در حفاظت از طبیعت میگوید
پيوند دستهاي مهربان براي حفظ ارسباران
فرناز حيدري
آنها را باید از سایر ساکنان جدید یعنی کسانی که ممکن است در عمل هیچ ارتباطی با سلامت جوامع بیولوژیکی اطراف نداشته باشند، متمایز کرد. در کشورهایی مانند هندوستان و مکزیک یک ارتباط قابل توجه میان مناطقی که توسط افراد بومی اشغال شدهاند و مناطقی که ارزش حفاظتی زیست محیطی زیادی دارند همچون جنگلها یا زیستگاههای بکر وجود دارد، چراکه آنها سالهاست که از منابع زیستی استفاده و حفاظت میکنند در نتیجه کارشناسان محیطزیست نقش این مردم در کارهای حفاظتی را مهم و گاه حتی حیاتی میدانند. در دنیا قریب ۴۰۰ میلیون فرد بومی، بین ۱۲ الی ۱۹درصد از سطح زمین را اشغال کردهاند. برخلاف باورهای رایج، این مردم بیش از آنکه تهدیدی برای محیطهای طبیعی و دستنخورده که در آنها زندگی میکنند، باشند جزيی جداییناپذیر از محیطزیست هستند. تراکمهای نسبی و پیچیده کنونی گیاهان و جانوران در بسیاری جوامع بیولوژیکی ممکن است که منعکسکننده فعالیتهای تاریخی از جمله ماهیگیری، شکار انتخابی حیوانات قابل شکار، پاکسازی جنگلها برای کشاورزی و کاشت گونههای گیاهی مفید توسط مردم در این مناطق باشد. این فعالیتها اغلب تا زمانی که تراکم جمعیت انسانی زیاد نشود، باعث تخریب محیط نمیشوند و تاثیرشان هم کم است، چراکه اغلب زمین و منابع فراوانی وجود دارد. اما امروزه اغلب جوامع محلی با دنیای مدرن ارتباط برقرار کردهاند و نتیجه آن هم تغییرات گسترده در شیوههای زیستی (بالاخص در میان افراد جوانتر) و استفاده بیشتر از کالاهای مصنوعی خارجی است. مساله مهم این است که این تغییرات میتوانند درنهایت منجر به تضعیف ریشههای ارتباطی مردم بومی با زمین و اصول حفاظتیشان شوند. بسیاری از جوامع سنتی هم هستند که همچنان قواعد اخلاقی سفت و سخت حفاظتی خود را رعایت میکنند. این اصول ممکن است که خیلی دقیق باشد و آشکارا با رویکردهای حفاظتی که در غرب جریان دارد، فرق داشته باشد اما واقعیت این است که بر عملکرد مردم و زندگی روزانه آنها خیلی بیشتر از آنچه غربیها تصور میکنند، تاثیر دارد. در چنین جوامعی مردم از اطلاعات اکولوژیکی سنتی خودشان استفاده میکنند تا تجارب مدیریتی را اجرا کنند به عنوان مثال در میان بومیان توکانو شمالغرب برزیل یک باور سنتی وجود دارد که براساس آن این مردم از رژیم غذایی ریشه غلات و ماهیان رودخانه تغذیه میکنند. آنها باورهای اعتقادی و ممنوعیتهای فرهنگی سفت و سختی بر ضد قطع درختان جنگلی بالادست رودخانه نگرو دارند، چراکه اینطور تشخیص دادهاند که حضور این عرصهها برای حفظ جمعیتهای ماهیان مهم است. توکانوها باور دارند که این جنگلها به ماهیان تعلق دارند و نبايد برای مصارف انسانی قطع شوند. به علاوه آنها پناهگاههای وسیعی را هم برای ماهیان سازماندهی کرده و اجازه ماهیگیری را تنها در کمتر از ۴۰درصد حواشی رودخانه میدهند یا در پاپوا گینهنو، برخی مناطق حفاظت شده چندگانه در منطقه اکولوژیکی ترنسفلای مشتمل بر عرصههای تالابی، علفزار و جنگلهای بارانی مناطق حاره وجود دارد که مساحتی بالغ بر ۲ میلیون هکتار زمینهای وحشی حفاظت شده را شامل میشود. بیش از ۶۰ گروه مختلف از افراد بومی در این منطقه زندگی میکنند. بخش اعظم این منطقه به منظور حمایت از جنگلها و حیاتوحش به برنامه حمایتهای مالی جهانی حیاتوحش جهانی پیوسته است. منطقه ترنسفلای از نظر تنوعزیستی یک منطقه کلیدی به حساب میآید و زیستگاه گونههای بومی فراوانی مانند پرندگان زیبای بهشتی است. مردان قبیلههای گینهنو مدتهای مدید پرندگان زیبای بهشتی و سایر گونههای بومی را برای به دست آوردن پرهای خیرهکنندهای که جنس نر آنها دارند، شکار و از آنها برای آرایش مو یا تهیه نشانهای فاخر شاهانه استفاده میکردند در نتیجه در حال حاضر بسیاری از گونههای پرندگان این منطقه از نظر فراوانی کاهش یافته و مردم منطقه هم اکنون دیگر خواهان آن هستند که درباره روشهای حفاظت مانند محدودیت بهرهبرداری از پر یا تخم پرندگان، چیزهایی را یاد بگیرند و کمک کنند که جمعیتهای باقیمانده حفظ شوند. مردم محلی در اصل حامیان واقعی حفاظت از محیط زیست هستند، چراکه آنها هستند که باید از منابع طبیعی محلیشان حفاظت کنند. در حال حاضر استراتژیهای پیشرفتهای برای همکاری با مردم محلی در برنامههای حفاظتی و سیاستهای توسعهای تدوین شده به عنوان مثال از مشارکت مردم بومی، آژانسهای دولتی و موسسات حفاظتی با یکدیگر در مناطق حفاظت شده تحت عنوان مدیریت تلفیقی یاد میشود. مدیریت تلفیقی شامل مشارکت در تصمیمگیری و تبعات تصمیمهای مدیریتی است. در حقیقت با درنظر گرفتن نیازهای اقتصادی، اهداف و سنتهای مردم بومی در طرحهای مدیریتی حفاظتی میتوان زمینه توسعه اقتصادی اعم از اشتغالزایی، بهبود وضعیت بهداشت و امنیت غذایی را هم فراهم کرد.
یک پروژه موردی موفق در ایران
پروژه مدیریت مشارکتی منابع طبیعی ارسباران با استفاده از دانش بومی و جوامع محلی روستاهای آلاجوجه و لُمِه اسلام در استان آذربایجان شرقی با حمایت دفتر کمکهای کوچک تسهیلات محیط زیست جهانی در ایران
UNDP-SGP هم یکی از نمونههای مشارکت جوامع محلی است که از سال 1399 توسط گروه محلی حافظان ارسباران در حال اجراست. این گروه که با اعلام آمادگی جوامع محلی روستاهای هدف به ویژه جوانان به عنوان اولین تشکل محلی جوامع محلی استان آذربایجان شرقی توسط اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان ثبت شده، فعالیتهای متعددی را در راستای حفاظت از جنگلها و مراتع در قالب پروژه ذکر شده انجام داده که از جمله آنها میتوان به تشکیل تیم مهار آتش در جنگلها و مراتع، تهیه تجهیزات مهار آتش، آگاهسازی مردم محلی نسبت به حفظ مراتع، بذرپاشی مرتع، زراعت چوب، فعالیتهای آگاهسازی و حمایت از تنوع زیستی و گونههای جانوری مانند دراج، خرس قهوهای و شوکا، آموزشهای مختلف کشاورزی پایدار با هدف استفاده بهینه از آب و خاک، خاکورزی حفاظتی، تنوعبخشی به معیشتهای زنان روستایی با تاکید بر احیاي دانش بومی در صنعت پرورش کرم ابریشم و بافت ورنی، کشت گیاهان دارویی و آموزش و آگاهیرسانی به مردم محلی برای شناسایی و مبارزه با آفات در جنگلهای ارسباران اشاره کرد.
سعیده کریمی، کارشناس محیطزیست و یکی از دستاندرکاران گروه محلی حافظان ارسباران در گفتوگو با «اعتماد» درباره اهمیت جنگلهای ارسباران به عنوان یکی از غنیترین رویشگاههای جنگلی کشور مي گويد.
چرا حفاظت از جنگلهای ارسباران اهمیت دارد؟
ارسباران یکی از غنیترین رویشگاههای جنگلی کشور است که در منتهیالیه شمالغرب کشور و شمالیترین نقطه استان آذربایجان شرقی قرار دارد. این منطقه کماکان پذیرای مجموعهای غنی و باارزش از گونههای گیاهی و جانوری است، به طوری که تنوع گیاهی آن بالغ بر 1100 گونه گیاهی مشتمل بر 126 گونه درختی و درختچهای و تنوع گونههای جانوری هم بیش از 225 گونه پرنده و گونههای مهمی چون شوکا، سیاه خروس قفقازی، پلنگ و... است که همگی از اهمیت خاصی برخوردار هستند. مجموع این موارد سبب شده که این منطقه به عنوان یکی از ذخیرهگاههای مهم زیستکره از طرف یونسکو شناخته و ثبت شود.
نقش جوامع محلی در این اتفاق چیست؟
آنچه مهم است استفاده از دیدگاهها و ظرفیت روستايیان بومی حاشیه این مناطق جنگلی است که خوشبختانه در شهرستانهای اهر و کلیبر رویکرد کاملا نتیجهبخش بوده.
کمی درباره طرحهای مشارکتی در این منطقه توضیح دهید.
هدف از پروژه مدیریت مشارکتی منابع طبیعی در ارسباران که با حمایت دفتر SGP در حال اجراست، نهادینهسازی موضوع مشارکت جامعه محلی در مدیریت و حفاظت منابع طبیعی این اکوسیستم باارزش و کمنظیر است. موسسه حفاظت از تنوع زیستی استان آذربایجان شرقی که در این پروژه پشتیبان علمی و راهبردی، گروه محلی حافظان ارسباران است، بر این عقیده است که بدون مشارکت دادن و مسوولیت دادن به خود جامعه محلی، امکان حفاظت هیچ اکوسیستمی وجود ندارد و تقویت دانش جامعه محلی در این راستا، باید بر پایه مشارکت و مسوولیتپذیری باشد. لذا در این منطقه فعالیتهای مشارکتی متعددی در قالب این پروژه انجام شده که از جمله مهمترین آنها میتوان به اصلاح و احیاي مراتع با بذرپاشی با آگروپایرون، ساخت آبشخورهایی برای حیاتوحش و آبرسانی مداوم آنها، حفاظت از دراج در زمان برداشت گندم و تکثیر در اسارت آن، تشکیل تیم مهار آتش و مجهز شدن به تجهیزات اولیه برای مواقع آتشسوزی و... اشاره کرد.
به نظر شما ادامه این روند چقدر میتواند در حفاظت موثر از جنگلهای ارسباران موثر باشد؟
بسیار زیاد! نقشدهی به جامعه محلی، اهمیت دادن به وجود آنها به دلیل اینکه این اکوسیستم محل زندگی آنها نیز هست، در مسوولیتپذیری و تقویت مدیریت بومی و محلی منابع طبیعی منطقه تاثیر زیادی دارد. فعالیت دیگری که در این پروژه صورت گرفت، آموزش کودکان و انتخاب تعدادی از آنها برای تقویت نقش آنها در مدیریت جنگلها با عنوان جنگلبانان کوچک است. این اقدام جهت نهادینه کردن مبحث حفاظت مشارکتی بسیار تاثیرگذار است. این کودکان به عنوان ساکنان جنگل با محل زندگی خود، عوامل زنده و غیرزنده این اکوسیستم، نقش آنها در حفاظت و... آشنا شدند و آموزشهای عملی دیدند. در حال حاضر در فضای مجازی نیز صفحهای با عنوان جنگلبانان کوچک راهاندازی شده که در آگاهسازی کودکان نسبت به محیط اطراف خود و حفاظت آن موثر است و از طرفی حتی در مناطق پرت و دورافتاده جهان هم که شاید مردم عادی، اغلب آنها را بکر فرض میکنند باز هم جمعیتهای انسانی پراکنده و کوچکی وجود دارند. در حفاظت نوین محیطزیست، نقش جوامع روستایی که روشهای سنتی خاص خود را برای بقا دارند؛ قابل تعمق است. این مردم ممکن است ساکنان اولیه یک منطقه خاص جغرافیایی باشند که در سطح جامعه یا روستا شکل گرفتهاند اما امیدواریم که به مرور با معرفی این صفحه به کودکان سایر روستاهای جنگلی و آموزش آنها، تاثیرات بسیار خوبی را در امر حفاظت از محیطزیست شاهد باشیم. البته نقش و حمایت سازمانهای ذیربط را هم در این مورد نباید نادیده گرفت.
آیا سازمان حفاظت محیطزیست تاکنون از این طرحهای مشارکتی در ارسباران حمایت کرده؟
این پروژه بیشتر روی حفاظت از جنگلها و مراتع ارسباران به دنبال آتشسوزیهای شدید سالهای اخیر تاکید دارد، لذا نقش اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان در این پروژه پررنگ بوده و از گروه محلی هم حمایتهای زیادی شده. اما به دلیل تنوع زیستی باارزش ارسباران و لزوم حفاظت آنها، فعالیتهایی نیز درخصوص حفاظت مشارکتی حیاتوحش توسط گروه محلی با نظارت اداره کل محیطزیست استان صورت گرفته است. در مورد گونههایی مانند دُرّاج، خرس قهوهای، سیاه خروس قفقازی و شوکا که در این مناطق به دلیل وجود تعارضات انسانی در معرض تهدید هستند، نیاز به آگاهسازی مردم محلی درباره اهمیت این گونهها و آشنایی آنها با زندگی مسالمتآمیز در کنار حیاتوحش بوده که در این پروژه توسط گروه محلی انجام شده است. آشنایی چوپانان، کشاورزان و زنبورداران با این گونهها و تهدیداتی که از جانب آنها میتواند متوجه حیاتوحش شود، از این موارد است که به آنها برای کاهش تهدیدات و مشارکت در حفاظت از گونههای جانوری راهکارهایی مانند فنسکشی زنبورستان، کنترل سگهای گله، توجه به لانهسازی دراج در شامات ارس و... ارائه شد. برندسازی برخی محصولات روستايی مانند عسل با برند حفاظت از گونههای حیاتوحش هم اقدام دیگری است که توسط این گروه محلی انجام شده است.
ارزیابی شما از این طرح تا اینجا چیست؟
به نظر من هدف حساسسازی جامعه محلی منطقه به ویژه جوانان روستاها نسبت به حفاظت مشارکتی منابع طبیعی ارسباران بود که خوشبختانه در این پروژه محقق شد. بارها شاهد این بودیم که پایشهای متعددی توسط آنها برای پاکسازی مراتع و جنگلهای اطراف خود از پسماندهایی که باعث وقوع آتشسوزی میشود، انجام شد؛ به طوری که در دو سال اخیر آتشسوزی از محدوده روستاهای هدف گزارش نشده است. البته در زمان آتشسوزی هم طی تماس تلفنی و مکاتبه با یگان حفاظت منابع طبیعی آمادگی خود را برای کمک داوطلبانه به مهار آتش اعلام کردند یا حتی نسبت به کنترل آفات جنگل علاقهمند بودند. اهمیت دادن جوانان به دانش سنتی مدیریت بومی مراتع و جنگلها و جمعآوری این اطلاعات از بزرگان روستا نیز نشان از اثربخشی پروژه دارد. بذرپاشی مراتع، زراعت چوب برای جلوگیری از جنگلتراشی، فعالیتهای زنان روستایی در راهاندازی صنایع سنتی مانند بافت وَرنی و پرورش کرم ابریشم، ایجاد نهالستان و... همگی نشان از افزایش حس اعتماد به نفس و مسوولیتپذیری در جامعه محلی و درنهایت تحقق اهداف پروژه دارد. چنانكه پیشتر هم اشاره کردم، فعالیتهایی در راستای ترویج مدیریت بومی و محلی منابع طبیعی ارسباران در روستاهای هدف پروژه توسط گروه محلی انجام شده است. اما برنامههای حفاظت جنگلهای ارسباران یا هر اکوسیتمی باید شبکهای و جامع درنظر گرفته شود تا اثرات خود را نمایان کند، لذا تجارب این پروژه و سایر فعالیتهای اینچنینی باید به روستاهای دیگر منطقه نیز انتقال یابد تا شاهد اثربخشی بیشتر اهداف پروژه باشیم. البته ما تلاش خود را در این باره انجام خواهیم داد اما به هر صورت نیاز به حمایت ادارات ذیربط برای گروههای محلی و توانمندسازی آنها برای مسوولیتپذیری و مدیریت محلی جنگلهای ارسباران و تنوع زیستی آن نیز است.