شرط بلاغ
جلب رضايت مردم اما از طريق توقف سريع رشد قيمتها يا رفع سريع ديگر مشكلات اقتصادي آنان امكانپذير نيست و بنابراين جلب رضايت آنان را بايد در خارج از دايره معيشت جستوجو كرد. به عبارت ديگر، وقتي جلب رضايت عموم از راه تامين فوري مطالبات اقتصادي آنان ممكن نباشد، رضايت آنان را بايد از طريق برآوردن ساير مطالباتشان در حوزههاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي تامين كرد تا مجالي براي تابآوري اقتصادي باقي بماند. اين توصيهاي است كه من در همان ابتداي كار به سيد ابراهيم رييسي گوشزد كردم، اما ظاهرا مورد توجه واقع نشده است. واقعيت اين است كه فضاي تبليغاتي حاكم بر افكار عمومي ايرانيان عليه دولت رييسي است و در چنين فضايي حتي به شرط وجود ديگر عناصر ضروري براي موفقيت، نميتوان موفق شد. تلاش براي بستن دهان منتقدان و مخالفان و رسانههاي آنان نيز حتي اگر به لحاظ عملي ممكن باشد، وضع را به مراتب وخيمتر ميكند، زيرا در شرايط كنوني جهان، وسوسه انحصار اطلاعرساني در دست حكومت و محدود و منكوب و سركوب كردن رسانههاي منتقد و مخالف، فقط به از دست رفتن كامل اعتبار دولتها نزد افكار عمومي داخلي و تشديد فضاي تبليغاتي بينالمللي عليه آنها منجر خواهد شد. قاعدتا آقاي رييسي با ارايه ابتكاراتي روشن و قاطع از قبيل تلاش در جهت اعلام عفو عمومي و آزادي تمام زندانيان سياسي، رفع فيلتر برخي شبكههاي اجتماعي و گشودن راه بازگشت امن و بيخطر ايرانيان مهاجر به داخل كشور، ميتواند فضاي تبليغاتي را به طرز محسوسي به نفع خود دگرگون كند و از اين طريق با افزايش تابآوري اجتماعي، فرصت مناسبي براي حل تدريجي انبوه معضلات اجتماعي و اقتصادي به خصوص تورم فزاينده به دست آورد. طبعا مخالفان اين نوع ابتكارات در داخل حكومت، به فرض علاقه رييسي به چنين اقداماتي او را به تسليم شدن در برابر مطالبات منتقدان متهم خواهند كرد و مانع او خواهند شد؛ اما واقعيت اين است كه اين اقدامات نه به معناي تسليم در برابر منتقدان، بلكه تنها راه فرصتيابي دولت رييسي براي چالش تدريجي با معضلات اقتصادي و از اين جهت صرفا به سود خود اوست. جز اين باشد، بيتابي اجتماعي و فضاي تبليغاتي متاثر از آن، دولت را به كلي زمينگير خواهد كرد؛ بهطوري كه در سياستهاي اقتصادي مجبور ميشود تصميمي را كه جوهر امضاي آن هنوز خشك نشده است، از بيم واكنش عمومي بلافاصله لغو كند و بدينوسيله خود را بلاتكليف و مستاصل نشان دهد و بر وخامت حال اقتصاد تا فرو غلتيدن آن در چاه ويل بيفزايد. به قول سعدي عليهالرحمه:
من آنچه شرط بلاغ است با تو ميگويم / تو خواه از سخنم پند گير خواه ملال
......
زمان توبه و عذر است و وقت بيداري/ كه پنج روز دگر ميرود به استعجال