بحران انساني افغانستان
محمدحسين بنياسدي
تا قبل از كودتاي خونين ارديبهشت ۵۷ (هفت ثور) افغانستان كشوري آرام و بيحاشيه بود كه بر در و ديوارهاي كابل عكسها و نمادهاي ايراني و فارسي به چشم ميخورد و هزاران جهانگرد خارجي به ويژه اروپايي با حضور خود مسير كابل -كاتماندو را رونق بخشيده و هزاران فرصت شغلي را براي مردم منطقه از جمله افغانستان فراهم كرده بودند.گرچه داوود خان خود در تيرماه ۵۲ با يك كودتا، ظاهرشاه عموزاده خود را خلع و نظام جمهوري را پايهريزي كرد ولي سنت كودتا سرانجام داوود خان را نيز به كام مرگ كشيد و كمونيستهاي افغاني در هفت ثور با حمايت شوروي برگ خونآلودي را در تاريخ معاصر افغانستان رقم زدند، تهاجم و تجاوز ارتش سرخ و سپس رقابتهاي بين شرق و غرب و در نهايت تبديل افعانستان به ميداني براي بازي، با برنامه غرب به تشكيل طالبان توسط امريكا، پاكستان و منابع مالي عربستان و امارات انجاميد و فرهنگ جهادي در برابر كفر شوروي را در بين مردم افغانستان رايج كرد گرچه در نهايت به خروج ارتش سرخ انجاميد. از كودتاي هفت ثور كه آرامش را از افغانستان ربود، اين كشور وارد روند خشن و خونآلودي شد كه تاكنون ادامه يافته و كمتر هفتهاي سپري ميشود كه حادثه خشونتآميزي در افغانستان رخ ندهد و عدهاي بيگناه را به كام مرگ نكشد. بهطوري كه نام افغانستان با خشونت و كشت و كشتار عجين شده است. طي چند ماه گذشته حتي قبل از سقوط كابل به دست طالبان اجلاسهاي مختلفي در خصوص اين كشور در قطر، مسكو، تهران، دهلينو و اسلامآباد برگزار شد، همه كشورهاي شركتكننده در اين اجلاسها ضمن ابراز نگراني از سرنوشت افغانستان بر ايجاد دولت فراگير و رعايت حقوق اقليتهاي قومي و مذهبي تاكيد داشتند، گر چه اين كشورها بيشتر منافع ملي خود را مدنظر داشتهاند. با فروپاشي دولت اشرف غني و غالب شدن طالبان، افغانستان علاوه بر مشكلات امنيتي، بيكاري، نقض حقوق بشر به ويژه بانوان و عدم شناسايي، خشم طبيعت و خشكسالي نيز اين كشور را با بحران انساني روبهرو كرده كه جان ميليونها نفر را در معرض قحطي و كمبود ارزاق و اجناس قرار داده است .خشم طبيعت توام با خشونت طالبان شرايطي سخت را بر مردم افغانستان مظلوم تحميل و آنان را بيش از هر زمان ديگري به كمكهاي جامعه جهاني نيازمند كرده است.
بيگمان بحران انساني ناشي از كمبود مواد خوراكي منتج و منجر به مهاجرت ناخواسته ميليونها افغاني ميشود، در اين ميان افغانها مايل به مهاجرت به چين نيستند و دولت چين نيز اجازه ورود به آنها را نخواهد داد، پاكستان نيز آنها را در اردوگاه تحت كنترل ميآورد كه باب طبع افغانيها نيست از طرف ديگر تاجيكستان، ازبكستان و تركمنستان نيز جاذبه چنداني براي مهاجرين افغان ندارد، لذا با ضرس قاطع ميتوان گفت كه مرز مشترك بيش از ۹۰۰ كيلومتري و پيوندهاي فرهنگي و زباني، ايران را به پناهگاه ميليونها افغاني مهاجر تبديل و بالطبع مشكلاتي زيادي را براي كشورمان ايجاد خواهد كرد. ايران از چند دهه قبل ميزبان ميليونها افغاني است و از هيچ كمكي نسبت به آنها دريغ نكرده ولي هجوم موجهاي جديد ميليوني در اين برهه كه خود با مشكلات اقتصادي داخلي و تحريمهاي خارجي مواجه است، مصائب مضاعفي را بر كشورمان تحميل ميكند .
پيشنهاد ميشود وزارت امور خارجه كشورمان از هماكنون كارگروه يا كميته ويژهاي به منظور جلب توجه جهانيان به بحران انساني در شرف وقوع در افغانستان تشكيل دهد و جامعه جهاني و دولتها و سمنها و خيرين را براي كمك به مردم افغانستان فرا بخواند و زمينه هر گونه كمك انساندوستانه به مردم افغانستان را فراهم كند.نظر به اينكه دولت هند آمادگي خود براي ارسال محموله ۵۰ هزارتني گندم به مردم افغانستان را اعلام كرده و از پاكستان نيز خواسته كه كوتاهترين مسير را براي ترانزيت اين محموله اختصاص بدهد، با توجه به اينكه مركز تامين گندم هند در ايالت پنجاب در مجاورت پاكستان است و از مرز واگه (بين هند و پاكستان) تا مرز تورخم (بين پاكستان و افغانستان) تنها حدود ۶۰۰ كيلومتر فاصله دارد كه كوتاهترين مسير دستيابي به افغانستان است، مناسب است كه پاكستان از منظر بشردوستانه به اين خواسته هند بنگرد و مقدمات ورود اين محموله گندم را تسهيل كند.
موقعيت ويژه ايران براي ورود خيل مهاجرين و آوارگان افغاني ايجاب ميكند كه ايران به عنوان مبتكر طرح «صرفا انساندوستانه جلب توجه جهانيان» از هماكنون درصدد فراهم آوردن ساز و كار اين اقدام بشردوستانه، مساعي جميله خود را با پاكستان، تركيه، اتحاديه اروپا (بخش عظيمي از مهاجرين به اروپا از طريق تركيه چشم دوختهاند) و ساير نهادهاي بينالمللي، خيرين و غيره جهت كمك به مردم شريف افغانستان به كار بندد و با استناد به فرهنگ غني پارسي و خداوندگار سخن سعدي شيرازي با افتخار به جهانيان گوشزد كند:
«كه مرد ار چه بر ساحل است اي رفيق
نياسايد و دوستانش غريق»
همان فرهنگي كه بنيآدم را اعضاي يكديگر (يك پيكر) و در آفرينش از يك گوهر ميداند و بانك بر ميدارد:
«تو كز محنت ديگران بيغمي
نشايد كه نامت نهند آدمي»