مخاطرات فرين و استان تهران
مهدي زارع
در همه مخاطرات ميتوان اين سوال را مطرح نمود كه در صورت وقوع حادثه بيشينه، با شديدترين درجه ممكن، چه تبعاتي قابل انتظار است. ولي قبل از آن بايد مشخص نمود كه براي هر مخاطره چه مقدار فرين (حد اوج) ميتوان در نظر گرفت. رخداد يك زمينلرزه با بزرگاي 6 به بالا در محيط شهري تهران ممكن است و معمولا وقع چنين زمينلرزهاي به عنوان مخربترين حادثه طبيعي قابل رخداد در ايران با تبعات سهمگين در نظر گرفته ميشود. در اثر زلزلهاي شديد در استان تهران، به علت مسدود شدن تمامي راههاي دسترسي، امكان امدادرساني به تهران وجود نخواهد داشت. معاون پيشگيري سازمان آتشنشاني تهران درباره ساختمانهاي ناايمن شهر تهران در مرداد 1400 گفت ساختمانهاي پايتخت براساس ريسك حريق به بسيار پرخطر، پرخطر، ميانخطر و كمخطر تقسيمبندي شدند و از تعداد ۳۳ هزار و ۲۲۱ ساختمان شناسايي شده، ۱۱۷ ساختمان بسيار پرخطر تشخيص داده شد. سازمان آتشنشاني ۵۳۹ مركز درماني پرخطر را در شهر تهران شناسايي كرده كه اگر حادثهاي در اين مراكز درماني رخ دهد نميتوان هيچ اقدامي براي آن انجام داد. طبق سند طرح جامع آبهاي سطحي شهر تهران به عنوان نقشه راه، بايد ۷۰۰ كيلومتر شبكه اصلي مديريت آبهاي سطحي در شهر تهران ساخته شود. از چهار دهه گذشته تاكنون ۵۳۰ كيلومتر از اين شبكه ساخته و بهرهبرداري شده و حدود ۱۷۰ كيلومتر ديگر باقي مانده كه طبق برنامه پنجساله سوم توسعه شهر تهران در انجام است و سالانه بايد هشت كيلومتر بهطور متوسط ساخته شود و در ۲۰ سال آينده شبكه بايد به پايان برسد. مطالعات درباره شبكه سيلاب به صورت جدي در دهه ۴۰ و بعد از سيلابي بزرگ در تهران آغاز شد و در دهه ۵۰ برخي از سازههاي شبكه سيلاب تهران احداث شد. تا سال ۱۳۹۸، سالانه چهار هزار نفر بر اثر آلودگي هوا در كلانشهر تهران جان خود را از دست ميدهند. براساس مصوبه سال ۸۵، سه هزار و ۲۶۸ هكتار از محدوده ۶۰ هزار هكتاري پايتخت معادل پنج درصد مساحت شهر تهران به دليل سه ويژگي ريزدانگي، نفوذناپذيري و ناپايداري بافت فرسوده در شهر تهران شناخته شد كه بيش از ۱۵ درصد از جمعيت پايتخت در اين محدوده زندگي ميكنند.
تسهيلاتي از سوي دولت، براي نوسازي اين بافت در نظر گرفته شده است. براساس بررسي و مطالعات جديد ۲ شاخص عرض كم معابر (معابر كمتر از ۶ متر) و مساحت كم پلاكها (كمتر از ۲۰۰ متر مربع) به معيارهاي اصلي تشخيص بافت فرسوده اضافه شد و محدوده بافت فرسوده افزايش يافت. بافت فرسوده براساس آسيبپذيري در برابر زلزله تعريف ميشود. مناطق ۱۲، ۱۰، ۱۴، ۱۷ و ۱۵ به لحاظ وسعت، بيشترين ميزان بافت فرسوده را دارند. دستكم يك بلوك فرسوده در ۱۹۶ محله تهران وجود دارد. هفت روددره دارآباد، گلابدره، دربند، كن، ولنجك، دركه و فرحزاد در تهران و توسعه شهري در محدوده اين رود درهها، موجب افزايش ريسك سيلاب، و به ويژه «سيلاب واريزهاي»، در تهران شده است. سيلاب واريزهاي در تهران ميتواند حادثهاي بيشينه باشد. همچنين از آنجا كه گسل شمال تهران از پاي دامنههاي شمال تهران عبور ميكند و شهرسازي روي اين دامنهها، با مساله خطر زمينلغزشهاي دامنهاي نيز، به عنوان يك حادثه فرين در شمال تهران مواجه هستيم. براي جلوگيري از مخاطرات جديد كه در حال حاضر به دليل افزايش شهرنشيني، تهديد تغييرات اقليمي و ديگر عوامل محرك در حال ظهور هستند، بايد اقدامات بيشتري انجام شود. سوانح همچنين ميتوانند منجر به شكستهاي همزمان شوند. توسعه ميتواند پايدار باشد، تا از رسيدن سوانح خطرناك جلوگيري كنيم. ما در مديريت سوانح بيش از كاهش ريسك سوانح پيشرفت كردهايم. حداقل در سه دهه اخير در مورد مديريت ريسكهاي اساسي، پيشرفت در استان تهران چشمگير نبوده است.
تجزيه و تحليل هزينه- فايده براي برجسته كردن مزاياي مديريت كاهش ريسك سوانح ضروري است. اجتناب از هزينهها از نظر كاهش فقر و نابرابري، پايداري محيط زيست، توسعه اقتصادي و پيشرفت اجتماعي كمك ميكند. چنين رويكردي براي تجزيه و تحليل هزينه - فايده و جذابيت سرمايهگذاريها در كاهش ريسك سوانح اهميت دارد. وقتي در كاهش ريسك سانحه سرمايهگذاري ميكنيم كاهش كلي مرگومير ناشي از سوانح طبيعي كه با مخاطرات شديد همراه است، قابل انتظار است.
اثر برخي اقدامات مديريت ريسك سانحه ممكن است فوري نباشد. ممكن است دهها سال طول بكشد تا نتيجه بهبود مقررات و برنامهريزي به كاهش تلفات ناشي از سوانح تبديل شود. در دهه اخير رشد اقتصادي ضعيف، همراه با خشكسالي و تغييرات اقليمي، باعث افزايش كلي ريسك سانحه شده است. توسعه انساني و خطر فاجعه به هم پيوستهاند. توسعه سريع شهري در استان تهران منجر به افزايش جمعيت در مناطق مستعد مخاطرات طبيعي شده است. اگر قرار گرفتن افراد و داراييها در معرض مخاطرات طبيعي سريعتر از توانايي كشور در افزايش ظرفيت كاهش ريسك، افزايش يابد، ريسك افزايش مييابد. اثر فاجعهبار سوانح با اعمال و تصميمات انساني ايجاد ميشوند. ساختن يك جاده جديد ممكن است مردم را مجبور به سكونت در منطقهاي كند كه مستعد سيل است و اين امر باعث افزايش مواجهه با سيل ميشود. كاهش ريسك سوانح در صورت اتخاذ اقدامات مناسب قابل دستيابي و نيز مقرون به صرفه است، هم به اين دليل كه در كمكهاي بشردوستانه صرفهجويي ميشود و هم به دليل اجراي آن نيازي به هزينه زيادي ندارد. اگر در زمان خشكسالي به كشاورزان بياموزيم كه چه زمان و چه بايد كاشت، تنها به سرمايهگذاري كمي براي ارسال پيام و آموزش و ترويج نياز است.
حكمراني ريسك سوانح به فرآيندي اطلاق ميشود كه مقامات و كاركنان دولت، رسانهها، بخش خصوصي و جامعه مدني در سطح جامعه، ملي و منطقهاي به منظور مديريت و كاهش ريسكهاي مربوط به سوانح و اقليم، در آن به صورت هماهنگ اقدام ميكنند. اين بدان معناست كه ظرفيت و منابع كافي براي پيشگيري، آمادگي، مديريت پاسخ و مقابله و بازسازي سوانح در دسترس است. همچنين حكمراني ريسك شامل سازوكارها و فرآيندهايي براي شهروندان جهت اعمال حقوق و تعهدات قانوني آنها است.
اگر قرار است از افراد و داراييها محافظت شود، كاهش ريسك سوانح بايد در برنامهريزي، زيرساختها، معيشت و راهبردهاي توسعه اقتصادي و اجتماعي ادغام شده و به «جريان اصلي» تبديل شود. جريان اصلي يك فرآيند حكمراني است كه به شما اطمينان ميدهد كه در توسعه به آثار سوانح توجه ميشود و ريسكهاي طبيعي را افزايش نميدهد. نتيجه نهايي كاهش ريسك سوانح و سازگاري با تغييرات اقليمي اين خواهد بود كه اين مفاهيم در برنامه توسعه گنجانده شده، بهطور كامل در دستور كار توسعه نهادينه شده و به اصول اساسي توسعه پايدار تبديل شدهاند.