درالتیام زخمهای آبان 98
جعفرگلابی
با اینکه 2 سال از وقایع تلخ وخسارت بار وفاجعهآسای آبان سال 98 می گذردولی هنوز برخی ازآثارمنفی آن به چشم میخورد.گویی درنگاه خیره مردم، غمی نهفته وجود دارد وافزایش مهاجرت ازکشورخصوصا از سوی نخبگان تنها یکی از نتایج منفی آن است.بحث ها و تحلیلها وموضعگیریها پیرامون آن جریان دارد وحتی صدا وسیما که همه ماجرا را درخطا وسهل انگاری دولت روحانی خلاصه می کند درمهمترین بخش خبری خود به آن میپردازد و نشان می دهد که هنوز زخم مذکورنه تنها التیام پیدا نکرده است که دردش حس می شود وگویا همه ارکان جامعه آن را تعقیب می کنند!اگرچنین است وواقعیتهای موجود برآن صحه می گذارد عاقلانه وآینده اندیشانه و اقناعآفرین آن بود که رسانه ملی بهجای مواجهه کلیشه ای و یکجانبه ،با دعوت ازصاحبنظران بادیدگاههای متفاوت موضوع را به بحث بگذارد تاهم ابعاد مختلف ماجرا روشن شودوهم عیبها ونقصها وخطاها و جفاها آشکار شوندومردم قضاوت کنند وازاین رهگذرامیدوار شوند که زخمها ودردهایشان مورد توجه هست.درزمانی که کوچکترین حوادث دنیا با سرعت به سمع و نظر جهانیان می رسد و مردم درشهرها و روستاهای دورو نزدیک انواع تحلیلها رامیشنوند وشبکه ها و کانال های متعدد فارسی زبان ازهفته ها پیش روی حوادث آبان 98 تمرکز کم سابقهای کردهاند، نهایت انفعال وسهل انگاری وگسست ازجامعه است که درکشورخودمان به اشاره هاوشعارهای رسمی ویکجانبه اکتفا شودومیدان رابه رسانههایی بدهند که رسما متعلق به دولتهای بیگانهاند و منافع ایشان راپیگيری می کنند.چه اشکالی داشت که صداوسیما هم ازجامعه شناسان با دیدگاه های متفاوت وهم ازسیاسیون واحزاب اصولگرا و اصلاحطلب و حتی امضا کنندگان نامه 77 نفره دعوت بهعمل میآورد تا به صورت شفاف ابعادماجرا شکافته شود ؟ چنین رفتاری حاکی ازعقلانیت وشجاعت ورسیدگی اصولی به دردهای جامعه وبرگرداندن نگاهها به درون است. شاید در این صورت به این نقطه امیدآفرین میرسیدیم که خطاکاران درهرسوی ماجرا بودهاند اعتراف واعتذار خود را ابراز میکردند .مگرمی شود درآن حادثه بزرگ و تکان دهنده همه معصومانه رفتارکرده باشند وفقط تقصیرها متوجه چند جوانی باشد که احیانا آتشی برپا کردهاند؟مگر برخی از مسوولان به دلجویی سراغ بعضی از خانوادههای جانباختگان نرفتند ؟ همین اقدام میتوانست در ابعادی بزرگتر ونافذتر و مسوولانه تر و جدی تردنبال شود و آن زخم حداقل تا حدودی التیام پیدا کند.
به هر حال نسبت به آن حادثه غمانگیز نظرهای مختلف و متضادی وجود دارد، برخی معتقدند اعتراض خشمآلود به سهمیه بندی بنزین دارای زمینه های سیاسی واقتصادی واجتماعی متعددی بودوحتی اگردرجریان گرانشدن بنزین بروزپیدا نمیکرد ممکن بوده وهست که بر سرهرموضوع دیگرظهورکند وتنها درصورت حل مشکلات زمینهای و اساسی امکان وقوع آن از بین میرود.عده ای کل ماجرا وتندشدن اعتراضات را به نفوذ وتحریکات بیگانگان وعواملشان نسبت میدهند و نظام را ناچار به برخورد با اعتراضات میدانند. برخی اهمیت چندانی به موضوع نمیدهند وادعا دارند که این گونه حوادث دربسیاری ازکشورها اتفاق میافتد و نگرانساز نیست و گروهی اعتقاد دارندکه وقوع اغتشاشات گسترده طی کمتراز دوسال خبرازنارضایتیهای ریشه دارمیدهد وباید به صورتی عمیق ومسوولانه به آنها نگریست و با درک مشکلات مردم وتواضع در مقابل آنها و عمل به اراده ملت جلوي تکرارآن را درابعاد یاوجوه مختلف گرفت.مسلمادرهریک ازنظرات فوق وآراء دیگرحداقل بخشی ازواقعیت وجود دارد که با بحث و تضارب فکرهادستیابی به یک بینش ملی ودرمانگرامکانپذیر می شود.مهم این است که متعهدان به کشور وهمه خیرخواهان ملت ازوقوع آن حادثه دلی پر خون دارند وهر کس به روش خودتلاش میکند که دیگردرهیچ شرایطی کشورشاهد رنج اغتشاش ودرگیری نشود،هیچ خونی به زمین ریخته نشود وهیچ خانوادهای عزیزخود را ازدست ندهد.تشنج وناآرامی و درگیری سم مهلک برای کشوراست وبرای همه حاضران در صحنه داخلی بازی تلخ باخت- باخت وبرای بیگانگان وایران ستیزان ورقیبان منطقهای بازی شیرین برد- برد است.اوضاع کلی کشور خوب نیست و انبوه مشکلات ورنج کم سابقه ای که مردم خصوصا تهیدستان میکشند نیاز به احساس مسوولیت همه دلسوزان ورفتارعقلایی را بیش از پیش طلب می کند.مسلما هیچ راه حل یکشبهای وجود نداردکه حجم عظیم نابسامانیها رابرطرف سازد،ما درپیچ سخت تاریخی قرارگرفتهایم وبه صبری سخت وتلخ وطولانی با حداکثروسواس ودقت وتدبیر نیازمند شدهایم. راهی جزاصلاح مستمر و واقعبینانه وشجاعانه اموروتفاهم عمیق ملی جلوی پایمان نیست.جامعه آگاه ازکنار مسائل عبور نمیکند به خیال اینکه فراموش شوند،آنهارا مرتبا یادآور میشود و در حلشان کوشش بی دریغ میکند.